غزل شمارهٔ ۱۵۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۱۵۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۵۸ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۵۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۵۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۱۵۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۵۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۵۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۵۸ به خوانش مریم فقیهی کیا
حاشیه ها
بیت چهارم واقعا فقط از خود خودش بر می آید. روحت شاد سعدی!
سوال داشتم امیدوارم دوستان جواب بدن.
بیت پنجم مصراع اول رو برام معنی میکنین؟لطفا!
معصومه بانوی عزیز
میفرماید دل من مانند صندوقچه یا قلکی است که راز پنهانی تو در آنست ، آنرا نشکن
با احترام
مهری
یک سروده ی فوق العاده-موهای زیبا در صورت دلپذیر واقعا آدم رو از این رو به آن رو می کنه.
ابیات یک دو سه پنج و شش عالی عالی هستند -در بالاترین نقطه
وزن : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
۱_مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
کآشوب حُسنِ روی تو در عالَم اوفتد
معنی بیت : مگذار گیسوانت این گونه بر هم بیفتد ، زیرا در این صورت زیبایی چهره ات آشوبی در جهان بر پای خواهد کرد.[ رها کردن : آزاد کردن ، هشتن و گذاشتن / بر هم افتادن : آشفته و پریشان شدن / حُسن : جمال و زیبایی /جناس لاحق : موی ،روی ]
۲_ گر در خیال خلق پری وار بگذری
فریاد در نهاد بنی آدم اوفتد
معنی بیت : اگر مثل پری در خیال مردم به گردش در آیی ، در نهاد آدمیان فریادی به پای خواهد شد [ پری وار : مانند پری بیت دوم غزل ۵۹ / نهاد : باطن ، دل و درون / بنی : پسران ، فرزندان ]
۳_ افتاده ء تو شد دلم ای دوست ، دست گیر
در پای مفکنش که چنین دل کم اوفتد
معنی : ای دوست ، دلم در راه تو از پای درآمده ، از من دستگیری کن و دلم را در زیر پای خویش میفکن ، زیرا چنین دلی کمتر یافت می شود .[ دست گیری کردن : نجات بخشیدن ، رهانیدن و رهایی دادن / کم اوفتادن (کم افتادن ): کم اتفاق افتادن و کم به دست آمدن ./کنایه : افتاده ( بیچاره و درمانده ، عاشق و دلداده ) /در پای افکندن ( خوار و زبون داشتن ) / جناس زاید : دوست ، دست / ایهام : دل کم اوفتد ۱_ دلی مثل دل من کمتر خواهی یافت .۲_ چنین دلی در پای تو کم خواهد افتاد ]
۴ _در رویت آن که تیغ نظر می کشد به جهل
مانند من به تیر بلا محکم اوفتد
معنی بیت : آن کسی که از سر نادانی به رویت تیغ نگاه می کشد ، تیر بلا او را مثل من محکم از پای در می آورد .[ نظر: نگاه / تشبیه : نظر به تیغ و بلا به تیر]
۵ _ مشکن دلم که حقّهء راز نهان توست
ترسم که راز در کف نامحرم اوفتد
معنی بیت : دلم را که صندوفچه ء گوهر راز توست ،مشکن ، زیرا در آن صورت راز عشق تو بر ملا گشته ، به دست نا اهلان می افتد .[ حقّه : صندوقچه ء کوچکی که در آن جواهر نهند ، دُرج و قوطی / ترسیدن : مطمین بودن و بیم داشتن / کنایه : دل شکستن / تشبیه : دل به حُقّه مانند شده است ]
۶_ وقت است اگر بیایی و لب بر لبم نهی
چندم به جستجوی تو دم بر دم اوفتد ؟
معنی بیت : اکنون فرصت مناسبی است که بیایی و لب بر لبم نهی و مرا به بوسه ای مهمان سازی .آخر تا کی باید در جستجوی تو آه از پس آه از نهادم بر آید ؟[دم بر دم اوفتادن : تند نفس زدن و آه کشیدن /]
سعدی ، صبور باش بر این ریش دردناک
باشد که اتفاق یکی مرهم اوفتد
معنی بیت : ای سعدی ، بر این جراحت دردناک شکیبایی پیش گیر ، زیرا تواند بود که برای این زخم دورنت مرهمی یافت شود .[ ریش : زخم و جراحت / باشد که : امید است که / اتفاق اوفتادن : روی دادن ،صورت گرفتن / مرهم : دارویی که بر جراحت نهند .
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید ..
این شعر را بانو قمر الملوک وزیری با موسیقی جناب حسین یاحقی خوانده اند.
سعدی که شاد کرد جهان ازکلام شاد
آیا شود که دلش بی غم اوفتد؟