گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۳

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیرست و ز گل‌رویان نیست
دل گم‌کرده در این شهر نه من می‌جویم
هیچکس نیست که مطلوب مرا جویان نیست
آن پری‌زادهٔ مه‌پاره که دلبند منست
کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست
ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا
خبر از دشمن و اندیشهٔ بدگویان نیست
مرد باید که جفا بیند و منت دارد
نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست
عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی
کآدمی نیست که میلش به پری‌رویان نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیرست و ز گل‌رویان نیست
در من این هست: در من این حالت و شیوه وجود دارد / گزیر: چاره و علاج. / تشبیه مضمر و تفضیلی: تشبیه معشوقان گل رو به گل و لاله و برتری آنها به این دو. / معنی: در وجود من چیزی است که سبب می شود که نتوانم دوری زیبا رویان را طاقت بیاورم. برای ندیدن گل و لاله چاره ای دارم، امّا برای جدایی از معشوقان زیبا رو بی طاقتم و چاره ای ندارم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
دل گم‌کرده در این شهر نه من می‌جویم
هیچکس نیست که مطلوب مرا جویان نیست
مطلوب: خواسته، مقصود و منظور. / کنایه: مطلوب (معشوق و محبوب ) / جناس اشتقاق: می جویم، جویان. / معنی: این فقط من نیستم که در این شهر به دنبال دلِ از کف رفته ام می گردم، بلکه باید گفت هیچ کس نیست که خواهان معشوق من نباشد و همه در جست و جوی او هستند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
آن پری‌زادهٔ مه‌پاره که دلبند منست
کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست
دانستن: شناختن / پویان: پوینده و شتابان. / کنایه: پری زاده، مه پاره، دلبند ( معشوق زیبارو) / معنی: کسی را نمی شناسم که از صمیم قلب خواهان یار دلبند من نباشد، یاری که گویی در زیبایی از نژاد پریان است و به ماه می ماند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا
خبر از دشمن و اندیشهٔ بدگویان نیست
ساربان: (بان پسوند محافظت و نگه داری است و سار به معنی شتر است )، کاروان سالار، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند. / اندیشه: ترس و بیم. / تضاد: دوست، دشمن / معنی: ای ساربان، برای من خبر و پیامی از دوست بیاور، زیرا من از خصم خود بی خبرم و از بدگویان و ملامتگران هم واهمه ای ندارم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
مرد باید که جفا بیند و منت دارد
نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست
منّت داشتن: مرهون احسان کسی بودن و احسان وی را پذیرفتن. / معنی: مرد راه عاشقی کسی است که جور و جفای معشوق را تحمّل نماید و آن را منّت و احسانی بر خود بشمارد، نه اینکه ناله سر دهد و بگوید که نمی توانم رقیبان و ملامتگران را تحمّل نمایم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی
کآدمی نیست که میلش به پری‌رویان نیست
خواجه: لقبی است برای وزیران، آقا و سرور، شخص بزرگ و مهتر / آدمی: انسان. / معنی: ای بزرگوار، اگر آدمی هستی، سعدی را به دلیل دلدادگی و عشق سرزنش نکن، زیرا کسی که به زیبارویان تمایلی ندارد، در زمرهٔ آدمیان به شمار نمی آید. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی

خوانش ها

غزل ۱۲۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۲۳ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۱۲۳ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۲۳ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۲۳ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش مریم فقیهی کیا

حاشیه ها

1391/11/06 21:02
سعید

"در من این است" به نظر درستتر از " هست" باید باشد.

1395/03/22 03:05
.............

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست
گلبویان با یک نگاه به پریرویان مصرع پایانی

1401/06/30 22:08
فاطمه زندی

وزن : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان 

معنی غزل #۱۲۳

۱.در من این هست: در من این حالت و شیوه وجود دارد / گزیر : چاره و علاج .

تشبیه مضمر و تفضیلی : تشبیه معشوقان گل رو به گل و لاله و برتری آنها به این دو .

معنی : در وجود من چیزی است که سبب می شود که نتوانم دوری زیبا رویان را طاقت بیاورم .

برای ندیدن گل و لاله چاره ای دارم ،امّا برای جدایی از معشوقان زیبا رو بی طاقتم و چاره ای ندارم.

۲.مطلوب : خواسته ،مقصود و منظور .

کنایه : مطلوب (معشوق و محبوب )جناس اشتقاق : می جویم ،جویان .

معنی : این فقط من نیستم که در این شهر به دنبال دلِ از کف رفته ام می گردم ، بلکه باید گفت هیچ کس نیست که خواهان معشوق من نباشد و همه در جست و جوی او هستند.

۳. دانستن : شناختن / پویان : پوینده و شتابان .

کنایه : پری زاده ، مه پاره ، دلبند ( معشوق زیبارو)

معنی : کسی را نمی شناسم که از صمیم قلب خواهان یار دلبند من نباشد ، یاری که گویی در زیبایی از نژاد پریان است و به ماه می ماند.

۴. ساربان : (بان پسوند محافظت و نگه داری است و سار به معنی شتر است )،کاروان سالار ،کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند/ اندیشه : ترس و بیم .

تضاد : دوست ،دشمن 

معنی : ای ساربان ، برای من خبر و پیامی از دوست بیاور ، زیرا من از خصم خود بی خبرم و از بدگویان و ملامتگران هم واهمه ای ندارم.

۵. منّت داشتن : مرهون احسان کسی بودن و احسان وی را پذیرفتن .

معنی : مرد راه عاشقی کسی است که جور و جفای معشوق را تحمّل نماید و آن را منّت و احسانی بر خود بشمارد ، نه اینکه ناله سر دهد و بگوید که نمی توانم رقیبان و ملامتگران را تحمّل نمایم .

۶. خواجه : لقبی است برای وزیران ،آقا و سرور ،شخص بزرگ و مهتر/ آدمی : انسان .

معنی : ای بزرگوار ،اگر آدمی هستی ،سعدی را به دلیل دلدادگی و عشق سرزنش نکن ، زیرا کسی که به زیبا رویان تمایلی ندارد، در زمره ء آدمیان به شمار نمی آید .

 

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی

شاد و تندرست باشید ..

1403/05/22 22:07
یوسف شیردلپور

مرد باید که جفا بیند و منت دارد

نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست🤔🤔خدایا این مرد این کوه درد چقدر باید که جفا بیند؟ چه کردی با ما سعدی عاشق روحت شاد نامت جاودان 💚💚💐💯

1403/09/20 02:12
جلال ارغوانی

شاهد سیم بری گفت به سعدی روزی

شاعری همچو تو دردسته گل گویان نیست