گنجور

بخش ۱۰ - حکایت

یکی کرد بر پارسایی گذر
به صورت جهود آمدش در نظر
قفایی فرو کوفت بر گردنش
ببخشید درویش پیراهنش
خجل گفت کانچ از من آمد خطاست
ببخشای بر من، چه جای عطاست؟
به شکرانه گفتا به سر بیستم
که آنم که پنداشتی نیستم
نکو سیرت بی تکلف برون
به از نیکنام خراب اندرون
به نزدیک من شبرو راهزن
به از فاسق پارسا پیرهن

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی کرد بر پارسایی گذر
به صورت جهود آمدش در نظر
هوش مصنوعی: یک نفر در راهی که در پی پارسایی و راستی بود، ناگهان به صورتی از یک یهودی برخورد کرد.
قفایی فرو کوفت بر گردنش
ببخشید درویش پیراهنش
هوش مصنوعی: در اینجا می‌گویند که شخصی با ضربه‌ای قوی بر گردن کسی زده و در عین حال، درویش را از پیراهنش معاف کرده است. مشخص است که در این حرکت قدرت و رافت با هم ترکیب شده است.
خجل گفت کانچ از من آمد خطاست
ببخشای بر من، چه جای عطاست؟
هوش مصنوعی: شرمنده‌ام که آنچه از من سر زده نادرست بوده، لطفا بر من ببخشایید؛ چه نیازی به بخشش است در برابر این خطا؟
به شکرانه گفتا به سر بیستم
که آنم که پنداشتی نیستم
هوش مصنوعی: به خاطر شکرگزاری می‌گوید که من همان کسی هستم که در ذهن تو نبودم و اکنون در جایگاه بیستمن قرار دارم.
نکو سیرت بی تکلف برون
به از نیکنام خراب اندرون
هوش مصنوعی: فردی که دارای سیرت نیکو و رفتار خوب باشد، هرچند ظاهری ساده و بدون زرق و برق داشته باشد، از کسی که تنها نام نیک دارد ولی در باطن خراب است، بهتر است.
به نزدیک من شبرو راهزن
به از فاسق پارسا پیرهن
هوش مصنوعی: بهتر است که فردی بی‌پروا و شب‌رو که در مسیر من است، به من نزدیک شود تا اینکه فردی که به ظاهر پارسا و با وقار است، اما در حقیقت فاسد و بی‌اخلاق است.

خوانش ها

بخش ۱۰ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۰ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۱۰ - حکایت به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1397/08/31 10:10
نیلیا

منظور از "به شکرانه گفتا به سر بیستم" چیست

1397/08/31 10:10
نیلیا

لطفا بیت آخر را توضیح دهید

1397/08/31 12:10
۷

به شکرانه گفتا به سر بیستم
که آنم که پنداشتی نیستم
به شکرانه آن که آنکس که پنداشتی من نیستم(نبودم) کله پا می ایستم(با سر راه میروم)
از خوشحالی چنانم که با سر میروم چون آن نبودم که پنداشتی
بیت جا افتاده پایانی;
به نزدیک من شبرو راهزن
به از فاسق پارسا پیرهن

1397/10/15 03:01
بنده

با سلام
شرح این حکایت توسط دکتر ابراهیمی دینانی در برنامه معرفت:
پیوند به وبگاه بیرونی

1401/08/24 13:10
نیلوفر خلجی

ممنون

1401/08/24 14:10
نیلوفر خلجی

بیستم: بایستم