بخش ۵ - حکایت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۵ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۵ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۵ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۵ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
اگر هست مرد از هنر بهرهور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر
واژه هنر که از آن ترکیبات بسیار ساخته میشود در اصل به معنی مرد شایسته یا بهمرد بوده است و از آنجا که از گذشته های دور یکی از جاهای نمود مردانگی گاه رزم و نبرد بوده است کسانی به نادرست هنر را به معنی جنگ و رزم دانسته اند ولی درست آن اینچنین است:
هنر=هونر=هو+نر
هو=خو=خوب،شایسته
نر=مرد
هنر=مرد شایسته،بهمرد
درود درست می فرمائید🙏🏻♥
یه پارادوکس فوقالعاده زیبا وجود داشت تو این شعر
چو غنچه گرت بسته بودی دهن
دریده ندیدی چو گل پیرهن
توضیحش کمی سخته اما اگه دقت کنید میبید که گفته شده اگر مثل غنچه بودی مثل گل نمیشدی! به نظر میاد در لفافه گفته اگه سکوت هم میکردی همینجوری میشد یعنی انگار داره از یه تجربه تلخ حرف میزنه
درود بر روان پاکِ جــــنابِ "ســعدی"
سلام عرض احترام همه عزیزان گنجور و آنهایی که نظر خود را فرمودند شعر فوق
چو غنچه گرت بسته بودی دهن
دریده ندیدی چو گل پیرهن
توضیحش این هست اگه دقت کنید می بینید گل بیشاز در معرض چیده شدن تست چون غنچه لفظ گل را به زبان آورده یا به تعبیری در اثر رشد تبدیل به گل شده خود را معرفی کرده و اگر غنچه میماند گل نمیشد آسیب نمیدید به نظر میاد جناب سعدی در لفافه گفته:
غنچه وقتی میخواب لب باز کنه و خود را گل معرفی کند او را دیده اند یا چیده اند پس با حرف زدن و گل گفتن و یا شکفتن باعث شده دیگران به خود جذب کند و انسان از روی زیبایی گل ، آن را از شاخه جدا کنند توصیه سعدی این است که تا میتونی زیبایی خود را پنهان کنید و خوبی ها و زیبایی های خود در معرض مزایده نگذارید
مولوی هم سخنی نزدیک به این مضمون دارد
دانه پنهان کن بکلی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو
هر که داد او حسن خود را در مزاد
صد قضای بد سوی او رو نهاد
باتشکر قاسم سُلگی