برگردان به زبان ساده
جوانی هنرمند فرزانه بود
که در وعظْ چالاک و مردانه بود
هوش مصنوعی: جوانی با استعداد و پخته بود که در سخنرانی و نصیحت دادن، قوی و با اعتماد بنفس عمل میکرد.
نکونام و صاحبدل و حق پرست
خطِ عارضش خوشتر از خطِّ دست
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلپاک او، به همراه ایمان و محبتش، جذابتر از هر نوشتهای به نظر میرسد.
قوی در بلاغات و در نحوْ چُست
ولی حرف ابجد نگفتی درست
هوش مصنوعی: شخصی در فن بیان و دستور زبان توانمند و چابک است، اما در گفتن مسائل ابتدایی و ساده مانند حروف ابجد موفق عمل نکرده است.
یکی را بگفتم ز صاحبدلان
که دندان پیشین ندارد فلان
هوش مصنوعی: به یکی از اهل دل گفتم که فردی دندانهای پیشین ندارد و به همین دلیل نمیتواند به راحتی صحبت کند.
برآمد ز سودای من سرخ روی
کز این جنس بیهوده دیگر مگوی
هوش مصنوعی: یکی از زیباییهای اندیشهام به حقیقت پیوست و نمایان شد، اما از این نوع احساسات بیفایده دیگر صحبت نکن.
تو در وی همان عیب دیدی که هست
ز چندان هنر، چشم عقلت ببست؟
هوش مصنوعی: تو در او همان عیب را دیدی که وجود دارد. با این همه هنر و توانایی، چرا چشم عقلت را بستهای؟
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد، مردم نیک بین
هوش مصنوعی: به من اعتماد کن که در روزی که حقیقت روشن میشود، مردم خوب و نیکوکار، بدیها را نمیبینند.
یکی را که فضل است و فرهنگ و رای
گرش پایِ عصمت بخیزد ز جای
هوش مصنوعی: اگر کسی دارای دانایی، فرهنگ و خرد باشد، اگر پای او از موضع پاکی و بیگناهی بلند شود، دیگر جایی برای او نخواهد ماند.
به یک خرده مَپْسند بر وی جفا
بزرگان چه گفتند؟ خُذ ما صفا
هوش مصنوعی: به یک مقدار به او بیمهری نکن، که بزرگان چه سخنانی در این باره گفتهاند؟ به ما لطف کن و صفا و محبت را در نظر بگیر.
بُوَد خار و گُل با هم ای هوشمند
چه در بند خاری؟ تو گلْ دسته بند
هوش مصنوعی: خاری و گلی در کنار هم وجود دارند، ای دانا چرا به خاری توجه میکنی؟ تو خود گل هستی و در این دنیا میتوانی به زیبایی و زندگی بپردازی.
که را زشت خویی بُوَد در سِرِشت
نبیند ز طاووسْ جز پایِ زشت
هوش مصنوعی: هر کس که در باطن خود زشت و بد باشد، نمیتواند زیباییها را ببیند و فقط آنچه را که ناپسند است میبیند. مانند طاووس که فقط پای بدش را مشاهده میکند و از زیباییهای خود غافل است.
صفایی به دست آور ای خیره روی
که ننماید آیینهٔ تیره، روی
هوش مصنوعی: ای خوشچهره، به دنبال کسب صفا و نورانیت باش، تا آنکه چهرهٔ درخشان تو در آینههای تیره و کدر نمایان نشود.
طریقی طلب کز عُقوبت رهی
نه حرفی که انگشت بر وی نهی
هوش مصنوعی: راهی را جستجو کن که تو را از عذاب و مجازات نجات دهد، نه اینکه فقط نظری داشته باشی که بخواهی بر روی آن انگشت بگذاری و اشاره کنی.
مَنِه عیب خلق ای خردمند، پیش
که چشمت فرو دوزد از عیب خویش
هوش مصنوعی: ای خردمند، عیب دیگران را به زبان نیاورید، زیرا ممکن است چشمت به عیوب خودت نیز بیفتد.
چرا دامنْ آلوده را حد زنم
چو در خود شناسم که تَر دامنم؟
هوش مصنوعی: چرا باید به عیب دیگران اشاره کنم در حالی که خودم نیز دارای نقص و خطا هستم؟
نشاید که بر کس درشتی کنی
چو خود را به تأویل پشتی کنی
هوش مصنوعی: نابجا است که با دیگران بدرفتاری کنی در حالی که خودت به توجیه و دلیل آوردن مشغول هستی.
چو بد ناپسند آیدت خود مکُن
پس آنگه به همسایه گو بد مکُن
هوش مصنوعی: اگر چیزی برای تو ناپسند و زشت است، خودت آن را انجام نده. سپس به دیگران نیز توصیه نکن که آن کار ناپسند را انجام دهند.
من ار حقْ شناسم وگر خود نمای
برون با تو دارم، درون با خدای
هوش مصنوعی: اگر من حقیقت را بشناسم و حتی اگر در ظاهر با تو در ارتباط باشم، در باطن، ارتباط من با خداست.
چو ظاهر به عفّت بیاراستم
تَصرُّف مکُن در کژ و راستم
هوش مصنوعی: زمانی که من خود را با عفت و پاکدامنی زینت میبخشم، در کارهای مستقیم و غیرمستقیم من دخالت نکن.
اگر سیرتم خوب و گر مُنکَر است
خدایم به سِرّ، از تو داناتر است
هوش مصنوعی: اگر وجود من خوب باشد یا بد، خدایی که در دلها و رازها را میداند، از من بهتر میداند.
تو خاموش اگر من بِهَم یا بَدم
که حَمّال سود و زیان خودم
هوش مصنوعی: اگر تو ساکت باشی، چه خوب و چه بد، تنها بار و مسئولیت نتایج کارهای خودم بر دوش خودم است.
کسی را به کردار بد کن عذاب
که چشم از تو دارد به نیکی ثواب
هوش مصنوعی: کسی که با رفتار زشتش به دیگران آزار میرساند، منتظر عذاب باشد، زیرا کسی که به او خوبی کردهای، کسی است که از تو انتظار خوبی دارد و پاداشش را خواهد گرفت.
نکو کاری از مردم نیکْ رای
یکی را به دَه مینویسد خدای
هوش مصنوعی: آدمهای نیکو با نیتهای خوب، اعمالشان ارزشمند است و خداوند آنها را میبیند و در دفترش مینویسد.
تو نیز ای عجب هر که را یک هنر
ببینی، ز دَه عیبش اندر گذر
هوش مصنوعی: هر کسی را که یک talent یا هنر داشته باشد، تو هم باید از عیبهای او چشمپوشی کنی.
نه یک عیبِ او را بر انگشت پیچ
جهانی فضیلت بر آور به هیچ
هوش مصنوعی: در این دنیا، فضیلت و خوبیهای زیادی وجود دارد که نمیتوان به یک عیب کوچک از فردی اشاره کرد و آن را بزرگ نمایی کرد. ما باید به جاذبههای مثبت و فضیلتهای افراد توجه کنیم و نگذاریم یک نقص، تمام خوبیها را تحتالشعاع قرار دهد.
چو دشمن که در شعر سعدی، نگاه
به نفرت کند ز اندرونِ تباه
هوش مصنوعی: وقتی دشمنی با نفرت به سخنان سعدی نگاه میکند، از عمق وجودش ویران و خراب شده است.
ندارد به صد نکتهٔ نَغْزْ، گوش
چو زَحفی ببیند بر آرد خروش
هوش مصنوعی: اگر گوش مثل زحفی باشد، فقط بخواهد به جزئیات کوچک و نغز توجه کند، در این صورت نمیتواند از چیزهای مهم و ارزشمند بهرهمند شود و تنها در اثر یک دیدگاه محدود، به صدا و خروش خواهد افتاد.
جز این علّتش نیست کان بد پسند
حسد دیدهٔ نیکْ بینش بکَند
هوش مصنوعی: تنها دلیلی که میتوان برای این مشکل آورد، این است که حسادت، دیدگاه خوب و مثبت را تحت تأثیر قرار میدهد.
نه مَر خلق را صُنعِ باری سِرِشت؟
سیاه و سپید آمد و خوب و زشت
هوش مصنوعی: آیا خالق، آفرینش را به گونهای نساخته که برخی خوب و برخی زشت باشند؟ در واقع، انسانها با ویژگیهای مختلفی مثل رنگ پوست و اخلاق به دنیا آمدهاند.
نه هر چشم و ابرو که بینی نکوست
بخور پستهْ مغز و بینداز پوست
هوش مصنوعی: هر چشمی و ابرویی که دیدی لزوماً زیبا نیست؛ مانند این که باید مغز پسته را بخوری و پوست آن را دور بریزی.