برگردان به زبان ساده
شنیدستم از راویان کلام
که در عهد عیسی علیهالسلام
هوش مصنوعی: من شنیدهام از کسانی که در مورد سخنان سخنوران صحبت میکنند که در زمان عیسی علیهالسلام...
یکی زندگانی تلف کرده بود
به جهل و ضلالت سر آورده بود
هوش مصنوعی: شخصی عمر خود را به نادانی و گمراهی گذرانده بود.
دلیری سیه نامهای سخت دل
ز ناپاکی ابلیس در وی خجل
هوش مصنوعی: شجاعت کسی با دل تیرهاش به خاطر پلیدی ابلیس در او به شدت شرمنده است.
به سر برده ایام، بی حاصلی
نیاسوده تا بوده از وی دلی
هوش مصنوعی: زندگی در گذر است و تجربههای بیثمر آرامش نمیدهد؛ همیشه دلی از دردی رنج میبرده است.
سرش خالی از عقل و از احتشام
شکم فربه از لقمههای حرام
هوش مصنوعی: او از نظر عقل و ادب چیزی ندارد، اما شکمش پر از غذاهای حرام است.
به ناراستی دامن آلودهای
به ناداشتی دوده اندودهای
هوش مصنوعی: به دلیل دلایل ناپسند، دامن خود را آلوده کردهای و به سبب کارهای ناشایست خود، زندگیات را تیره و تار کردهای.
نه چشمی چو بینندگان راست رو
نه گوشی چو مردم نصیحت شنو
هوش مصنوعی: نه چشمی مانند بیناها دارد و نه گوشی که مانند انسانها نصیحتها را بشنود.
چو سال بد از وی خلایق نفور
نمایان به هم چون مه نو ز دور
هوش مصنوعی: وقتی سال بدی آغاز میشود، مردم از همدیگر دوری میکنند و چهرههای نگران و ناامیدشان مانند ماه نو، از دور نمایان میشود.
هوی و هوس خرمنش سوخته
جوی نیکنامی نیندوخته
هوش مصنوعی: آرزوها و خواستههای بیپایه او، به بار نشسته و او نتوانسته در مسیر خوبی و نام نیک قدم بردارد.
سیه نامه چندان تنعم براند
که در نامه جای نبشتن نماند
هوش مصنوعی: نامههای تاریک و پر از درد و رنج به حدی است که دیگر جایی برای نوشتن باقی نمیماند.
گنهکار و خودرای و شهوت پرست
به غفلت شب و روز مخمور و مست
هوش مصنوعی: شخصی که خطاکار و خودرأی است و به لذتهای دنیوی اهمیت میدهد، در غفلت و بیخبری روز و شب در حال خوشگذرانی و مستی است.
شنیدم که عیسی در آمد ز دشت
به مقصوره عابدی برگذشت
هوش مصنوعی: شنیدم که عیسی از دشت به سوی جایی آمد و از کنار عابدی گذشت که مشغول عبادت بود.
به زیر آمد از غرفه خلوت نشین
به پایش در افتاد سر بر زمین
هوش مصنوعی: او از بالای جایگاه و از تنهایی خود پایین آمد و به پای دیگران افتاد و سرش بر زمین گذاشته شد.
گنهکار برگشته اختر ز دور
چو پروانه حیران در ایشان ز نور
هوش مصنوعی: گنهکاری که به سوی خوبی بازگشته، مانند پروانهای است که در روشنی به سوی نور حرکت میکند و از دور و بر خود حیران است.
تأمل به حسرت کنان شرمسار
چو درویش در دست سرمایهدار
هوش مصنوعی: درنگ کن و با اندوه به اوضاع بپرداز، مانند درویشی که در مقابل یک سرمایهدار احساس شرمندگی میکند.
خجل زیر لب عذرخواهان به سوز
ز شبهای در غفلت آورده روز
هوش مصنوعی: شخصی با شرمندگی و تاسف، از دیگران میخواهد که به خاطر اشتباهاتش او را ببخشند، در حالی که شبهای غفلت و بیتوجهی را با سوز و اندوه سپری کرده است. روزهای بعدی که به یاد آن شبها میافتد، باعث احساس پشیمانی و عذرخواهی او میشود.
سرشک غم از دیده باران چو میغ
که عمرم به غفلت گذشت ای دریغ!
هوش مصنوعی: اشک و درد از چشمانم مانند بارانی میبارد، چون ابرها که عمر من بیفکری و بیاحتیاط سپری شده، افسوس بر این حال!
بر انداختم نقد عمر عزیز
به دست از نکویی نیاورده چیز
هوش مصنوعی: من عمر گرانبهایم را بیهوده خرج کردم و چیزی جز نیکی از آن به دست نیاوردم.
چو من زنده هرگز مبادا کسی
که مرگش به از زندگانی بسی
هوش مصنوعی: تا زمانی که من زندهام، امیدوارم هیچ کس وجود نداشته باشد که مرگش بهتر از زندگیاش باشد.
برست آن که در عهد طفلی بمرد
که پیرانه سر شرمساری نبرد
هوش مصنوعی: بهتر است آن کسی بمیرد که در دوران کودکی وفات پیدا کند تا آنکه در سن پیری با شرمندگی زندگی کند.
گناهم ببخش ای جهان آفرین
که گر با من آید فبئس القرین
هوش مصنوعی: ای خالق جهان، گناهانم را ببخش، چرا که اگر بدیها و مشکلات با من همراه شوند، نتیجه خوبی نخواهند داشت.
نگون مانده از شرمساری سرش
روان آب حسرت به شیب و برش
هوش مصنوعی: سرش از شرم و ندامت به پایین خم شده و آب حسرت از چشمانش جاریست.
در این گوشه نالان گنهکار پیر
که فریاد حالم رس ای دستگیر
هوش مصنوعی: در این گوشه، پیرمرد گناهکاری نشسته که با ناله و فریاد از حال ناگوار خود کمک میخواهد.
وز آن نیمه عابد سری پر غرور
ترش کرده بر فاسق ابرو ز دور
هوش مصنوعی: و از آن بنده نیمه عابد، سری با غرور و چهرهای ترش به سوی فاسق و بدکار دارد.
که این مدبر اندر پی ما چراست؟
نگون بخت جاهل چه در خورد ماست؟
هوش مصنوعی: چرا این فرد با تدبیر به دنبال ماست؟ آدم بیچاره و نادان چه نفعی برای ما دارد؟
به گردن در آتش در افتادهای
به باد هوی عمر بر دادهای
هوش مصنوعی: تو خود را در آتش گرفتار کردهای و برای خواستههای زودگذر زندگیات، عمر خود را از دست دادهای.
چه خیر آمد از نفس تر دامنش
که صحبت بود با مسیح و منش؟
هوش مصنوعی: چه نیکوست که دامنش تر است، چون با مسیح هم صحبت بوده است؟
چه بودی که زحمت ببردی ز پیش
به دوزخ برفتی پس کار خویش
هوش مصنوعی: شما چه کار کردید که باعث شدید به عذاب دچار شوید و در نهایت به دوزخ بروید؟ این نشاندهنده این است که باید به اعمال و رفتار خود فکر کنید و پیامدهایشان را در نظر بگیرید.
همی رنجم از طلعت ناخوشش
مبادا که در من فتد آتشش
هوش مصنوعی: از چهره ناخوشایند او رنج میبرم، امیدوارم که آتش این ناراحتی به من سرایت نکند.
به محشر که حاضر شوند انجمن
خدایا تو با او مکن حشر من
هوش مصنوعی: وقتی که روز محشر فرا میرسد و جمعیتی حاضر میشود، ای خدا، بین من و او جمع نکن.
در این بود و وحی از جلیل الصفات
در آمد به عیسی علیه الصلوة
هوش مصنوعی: در اینجا، فرشتۀ بزرگ با ویژگیهای برجستهاش به عیسی، پیامبر بزرگ، وحی فرستاد.
که گر عالم است این و گر وی جهول
مرا دعوت هر دو آمد قبول
هوش مصنوعی: اگر او عالم باشد یا نادان، من دعوت هر دو را پذیرا هستم.
تبه کرده ایام برگشته روز
بنالید بر من به زاری و سوز
هوش مصنوعی: روزها گذشت و زمان به سر آمده است، حالا با دل شکسته و گلو پر از ناله به من بگویید که چقدر ناراحتید و دلتنگی میکنید.
به بیچارگی هر که آمد برم
نیندازمش ز آستان کرم
هوش مصنوعی: هر کس که به زحمت و مشکلاتی دچار شده است، نباید او را از درگاه رحمت و لطف پروردگار دور کنم.
عفو کردم از وی عملهای زشت
به انعام خویش آرمش در بهشت
هوش مصنوعی: من از او بدیهایش را بخشیدم تا به لطف و مهربانی خود، او را به بهشت برسانم.
و گر عار دارد عبادت پرست
که در خلد با وی بود هم نشست
هوش مصنوعی: اگر کسی از پرستش خدای خود خجالت بکشد، چگونه میتواند در بهشت با او همنشین شود؟
بگو ننگ از او در قیامت مدار
که آن را به جنت برند این به نار
هوش مصنوعی: بگو که در قیامت بر او عیب نگذارید، چرا که او را به بهشت میبرند و این فرد را به دوزخ.
که آن را جگر خون شد از سوز و درد
گر این تکیه بر طاعت خویش کرد
هوش مصنوعی: کس که از درد و سوز دلش به تنگ آمده، اگر بر خودش تکیه کند و به طاعت و بندگی بپردازد، دچار رنج بیشتری خواهد شد.
ندانست در بارگاه غنی
که بیچارگی به ز کبر و منی
هوش مصنوعی: در درگاه ثروتمند، او نمیدانست که بدبختی از arrogance و خودبزرگبینی ناشی میشود.
کرا جامه پاک است و سیرت پلید
در دوزخش را نباید کلید
هوش مصنوعی: کسی که ظاهرش پاک و نیکو است اما باطنش آلوده و ناپاک است، نباید درهای بهشت را بگشاید؛ چرا که زشتیهای درونش او را به دوزخ خواهد برد.
بر این آستان عجز و مسکینیت
به از طاعت و خویشتن بینیت
هوش مصنوعی: بهتر است که در این درگاه به خاطر ناتوانی و ذلت خودت را معرفی کنی تا این که به طاعت و عبادت خود بپردازی و بر خویشتن تکیه کنی.
چو خود را ز نیکان شمردی، بدی
نمیگنجد اندر خدایی خودی
هوش مصنوعی: وقتی خود را از نیکان محسوب میکنی، بدی دیگر در ذات و شخصیت تو جا نمیگیرد.
اگر مردی از مردی خود مگوی
نه هر شهسواری به در برد گوی
هوش مصنوعی: اگر کسی از اوضاع و احوال خود صحبت نکند، این بدان معنا نیست که هر شجاعی میتواند از میدان نبرد پیروز خارج شود.
پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
هوش مصنوعی: پیاز به این خاطر که بیهنر است فقط یک لایه پوست دارد، و کسی فکر کرد که مثل پسته دارای مغز و محتویات ارزشمند است.
از این نوع طاعت نیاید به کار
برو عذر تقصیر طاعت بیار
هوش مصنوعی: از این نوع عبادت و بندگی هیچ سودی نمیبرد، بهتر است که عذر اشتباهت را بیاوری.
چه رند پریشان شوریده بخت
چه زاهد که بر خود کند کار سخت
هوش مصنوعی: چه آدم باهوش و آشفتهای که سرنوشت خوبی ندارد، و چه عابدی که خودش را به زحمت و دردسر میاندازد.
به زهد و ورع کوش و صدق و صفا
ولیکن میفزای بر مصطفی
هوش مصنوعی: در زندگی تلاش کن که زاهد باشی و از امور دنیا دوری کنی، اما نباید از عشق و محبت به پیامبر غافل شوی. صفا و صداقت را فراموش نکن، اما اینها نباید مانع عشق و ارادتت به مصطفی باشد.
نخورد از عبادت بر آن بی خرد
که با حق نکو بود و با خلق بد
هوش مصنوعی: کسی که در عبادت و بندگی خود دانا نیست، نباید انتظار داشته باشد که به خاطر خوب بودنش با خدا، با دیگران بدرفتاری کند و از عبادتش ثمری بگیرد.
سخن ماند از عاقلان یادگار
ز سعدی همین یک سخن یاد دار
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از میان سخنانی که عاقلان و حکیمان گفتهاند، تنها یک جمله از سعدی برای به یاد سپردن کافی است.
گنهکار اندیشناک از خدای
به از پارسای عبادت نمای
هوش مصنوعی: انسان گنهکار در فکر و دلش نسبت به خداوند نگرانتر و متوجهتر است نسبت به فردی که فقط عبادت میکند اما در درونش توجهی به خدا ندارد.