گنجور

بخش ۳۰ - حکایت

شنیدم که مردی غم خانه خورد
که زنبور بر سقف او لانه کرد
زنش گفت از اینان چه خواهی؟ مکن
که مسکین پریشان شوند از وطن
بشد مرد نادان پس کار خویش
گرفتند یک روز زن را به نیش
زن بی خرد بر در و بام و کوی
همی کرد فریاد و می‌گفت شوی:
مکن روی بر مردم ای زن ترش
تو گفتی که زنبور مسکین مکش
کسی با بدان نیکویی چون کند؟
بدان را تحمل، بد افزون کند
چو اندر سری بینی آزار خلق
به شمشیر تیزش بیازار حلق
سگ آخر که باشد که خوانش نهند؟
بفرمای تا استخوانش دهند
چه نیکو زده‌ست این مثل پیر ده
ستور لگدزن گران بار به
اگر نیکمردی نماید عسس
نیارد به شب خفتن از دزد، کس
نی نیزه در حلقهٔ کارزار
بقیمت تر از نیشکر صد هزار
نه هر کس سزاوار باشد به مال
یکی مال خواهد، یکی گوشمال
چو گربه نوازی کبوتر برد
چو فربه کنی گرگ، یوسف درد
بنایی که محکم ندارد اساس
بلندش مکن ور کنی زو هراس
چه خوش گفت بهرام صحرانشین
چو یکران توسن زدش بر زمین
دگر اسبی از گله باید گرفت
که گر سر کشد باز شاید گرفت
ببند ای پسر دجله در آب کاست
که سودی ندارد چو سیلاب خاست
چو گرگ خبیث آمدت در کمند
بکش ور نه دل بر کن از گوسفند
از ابلیس هرگز نیاید سجود
نه از بد گهر نیکویی در وجود
بد اندیش را جاه و فرصت مده
عدو در چه و دیو در شیشه به
مگو شاید این مار کشتن به چوب
چو سر زیر سنگ تو دارد بکوب
قلم زن که بد کرد با زیردست
قلم بهتر او را به شمشیر دست
مدبر که قانون بد می‌نهد
تو را می‌برد تا به دوزخ دهد
مگو ملک را این مدبر بس است
مدبر مخوانش که مدبر کس است
سعید آورد قول سعدی به جای
که ترتیب ملک است و تدبیر رای

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

بخش ۳۰ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۳۰ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۳۰ - حکایت به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1395/06/05 10:09
مهشید یوسفی

وااااااقعا گل گفتی سعدی نباید به هرکسی بها داد.
دوستان قافیه ی بیت اول و دوم به چه صورته

1395/10/12 22:01
محمد ضیااحمدی

سعدی اصراد داردبگوید تعلل در موقعیکه باید کار خطیری باید انجام داد باعث زیان فراوان غیر جبران میشود. در چند بیت سعدی روح داستان هملت شکسپیر اورده که تاخیر و تعلل و موکول به فردا کردن چه مصائبی را بار میاورد

1395/10/13 00:01
پریشان روزگار

محمد ضیا احمدی
گمان نمی برید شکسپیر بوده که روح این داستان شیخ را در هملت آورده است؟؟؟؟!!!

1396/02/26 13:04
علی

نه خداییش شما گمان نمی برید شکسپیر بوده که روح این داستان شیخ را در هملت آورده است؟؟؟؟!!!

1396/02/26 14:04
پریشان روزگار

گمان نمی برید بسیار بی نمکید؟؟؟؟!!!!

1396/09/20 11:12
۷

1-قلم زن که بد کرد با زیردست(قلمزن)
2-قلم بهتر او را به شمشیر دست
قلمزن: نویسنده،منشی،
مثال امروزی:سردبیر روزنامه
1-سردبیری که با زیردست خود بد میکند
2-دست او به شمشیر قلم شود بهتر است

1396/09/20 11:12
۷

قلم بهتر او را به شمشیر دست
اگر "به" اضافه باشد و چنین باشد:
قلم بهتر او را شمشیر دست
درست تر مینماید
قلم بهتر او را شمشیر دست باشد

1396/12/14 10:03
حامد

ستور لگدزن گران بار به
سرهم نوشتن گرانبار هم ابهام معنایی دارد و هم در هجا مشکل ایجاد می‌کند

1397/01/11 11:04
۷

از ابلیس هرگز نیاید سجود
نه از بد گهر نیکویی در وجود
در فارسی واژه "بلوس Balos" به معنی دروغ و فریب و آنکه با چرب زبانی دیگران را گمراه میکند را داریم و با درصد بالا میشود گفت که ابلیس معرب همین واژه باشد.
برخی آن را از واژه یونانی دیابولوس میدانند

1397/01/12 11:04
۷

به نظرم بولهوس یا بلهوس هم از همین بلوس میباشد که آن را پرهوس هم میدانند.
برخی "بو" را عربی به معنی صاحب و دارنده و پدر میدانند که چندان درست نیست.

1402/01/25 19:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

مُدبّر مخوانش که مُدبَر کس است? 

1402/01/25 20:03
حمیدرضا

یعنی به او نگو صاحب تدبیر زیرا بدبخت است.

در قسمت تصاویر مرتبط تصویر شرح بوستان دکتر خزائلی ذیل هر شعر در دسترس است (در حال حاضر آخرین تصویر، شرح بوستان در پاورقی کتاب نوشته شده). برای گلستان هم شرح گلستان ایشان در دسترس است. هر چند تصویری و غیرقابل جستجوست اما کمک کننده است.

1402/01/26 05:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

سپاس از راهنمایی و وقت شما.