گنجور

بخش ۲۷ - حکایت

چو الب ارسلان جان به جان‌بخش داد
پسر تاج شاهی به سر برنهاد
به تربت سپردندش از تاجگاه
نه جای نشستن بد آماجگاه
چنین گفت دیوانه‌ای هوشیار
چو دیدش پسر روز دیگر سوار
زهی ملک و دوران سر در نشیب
پدر رفت و پای پسر در رکیب
چنین است گردیدن روزگار
سبک سیر و بدعهد و ناپایدار
چو دیرینه روزی سرآورد عهد
جوان دولتی سر برآرد ز مهد
منه بر جهان دل که بیگانه‌ای است
چو مطرب که هر روز در خانه‌ای است
نه لایق بود عیش با دلبری
که هر بامدادش بود شوهری
نکویی کن امسال چون ده تو راست
که سال دگر دیگری دهخداست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو الب ارسلان جان به جان‌بخش داد
پسر تاج شاهی به سر برنهاد
هوش مصنوعی: وقتی الب ارسلان جانش را به جان‌بخش تقدیم کرد، پسرش تاج شاهی را بر سر نهاد.
به تربت سپردندش از تاجگاه
نه جای نشستن بد آماجگاه
هوش مصنوعی: او را به خاک سپردند در حالی که از مقام و جایگاهش دور شده و هیچ جایی برای نشستن نداشت.
چنین گفت دیوانه‌ای هوشیار
چو دیدش پسر روز دیگر سوار
هوش مصنوعی: دیوانه‌ای که در حال حاضر به خوبی می‌اندیشد، هنگامی که فرزندش را روز بعد بر اسب سوار دید، چیزی به او گفت.
زهی ملک و دوران سر در نشیب
پدر رفت و پای پسر در رکیب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضع و سرنوشت یک خانواده می‌پردازد. در آن، دبیر به افت و خیزهایی اشاره می‌کند که میان نسل‌های گذشته و حال وجود دارد. پدر در اوج قدرت و عظمت بوده، در حالی که پسر به نوعی در شرایط دشواری قرار دارد. این نشان‌دهنده تفاوت‌ها و تغییرات در مقام و موقعیت اعضای خانواده در طول زمان است.
چنین است گردیدن روزگار
سبک سیر و بدعهد و ناپایدار
هوش مصنوعی: روزگار با سرعتی سبک و بی‌ثبات می‌چرخد و به خاطر بی‌وفایی‌اش پایدار نیست.
چو دیرینه روزی سرآورد عهد
جوان دولتی سر برآرد ز مهد
هوش مصنوعی: وقتی که روزگار قدیم به پایان می‌رسد و جوانی به دوران شکوفایی و قدرت می‌رسد، سرنوشت جدیدی آغاز می‌شود.
منه بر جهان دل که بیگانه‌ای است
چو مطرب که هر روز در خانه‌ای است
هوش مصنوعی: دل خود را به دنیا ببند که این دنیا غریب و نا آشناست، مانند نوازنده‌ای که هر روز در خانه‌ای متفاوت است و هیچ کجا نمی‌ماند.
نه لایق بود عیش با دلبری
که هر بامدادش بود شوهری
هوش مصنوعی: هیچ‌کس لایق شادی و خوشی در کنار دلبری نیست که هر صبح شوهرش کنارش باشد.
نکویی کن امسال چون ده تو راست
که سال دگر دیگری دهخداست
هوش مصنوعی: امسال کار خوب و نیک انجام بده، زیرا سال آینده ممکن است وضعیت متفاوتی پیش بیاید و دیگر فرصتی برای این کارها نداشته باشی.

خوانش ها

حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۷ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۲۷ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲۷ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1398/11/19 01:02
سپهر

بیت سوم از آخر مصراع دوم ایهام داره«در خانه ایست» «درِ خانه ایست»

1402/06/24 22:08
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

چنین است گردیدنِ روزگار

سبک سیر و بد عهد و ناپایدار 

 

منه بر جهان دل  که بیگانه ای است

چو مطرب که هر روز در خانه ای است

 

 نه لایق بود عیش با دلبری 

که هر بامدادش بُوَد شوهری