گنجور

شمارهٔ ۷

بدان خدای که هر دم به شکر خدمت او
زبان عقل تر و کام فضل شیرین است
به لطف صنع برآورد بی ستون قصری
که قصر خسرو انجم نه قصر شیرین است
عروس نعمت او باز می رود به عدم
به مهر خویش که داماد شکر عنین است
کمال نعمت او پرورنده مشفق
ز ابر ساخته کاین دایه ریاحین است
وفور هیبت و قهرش به شعله نائر
مثال داده که این مقطع شیاطین است
به صحن مملکتش هفت نسبت است قلم
کبودوش که همه میخهای زرین است
حسام قدرت و قهرش به دست حکمت و حلم
همیشه حافظ شرع است و ناصر دین است
که اشتیاق مرا هیچ شرح نتوان داد
که زی جناب همایون ناصر دین است
امیر عالم عادل محمد بن حسین
که بر مناقبش از چرخ حمد و تحسین است
جز او که دارد آیین جود و رسم کرم
تبارک الله آن خود چه رسم و آئین است
سخا و طبع کریمش حریف یکدگرند
مگر یکی است چو جوزا دگر چو پروین است
بحدف همت او توسن مروت را
. . .
به مدح او گهر افشاند خاطر من از آنک
خرد ز لفظ گهربار او گهر چین است
به ذکر منقبت او زبان کلک تراست
از آن سبب دهن کلک عنبرآگین است
بزرگوارا داعی دولتت شب و روز
ز بهر فرقت خدمت نژند و غمگین است
توئی ز محنت ایام کهف ملجاء او
از آن دعای تو او را چو ورود یاسین است
به نامرادی از خدمت تو محرومم
ولی چه چاره کنم چون مراد چرخ این است
همیشه تا که خط و زلف دلفروز ترا
ز برگ لاله و گل بستر است و بالین است
به تخت و بخت ترا باد بستر و بالین
که ملک را به جهان عین مدعا این است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان خدای که هر دم به شکر خدمت او
زبان عقل تر و کام فضل شیرین است
هوش مصنوعی: بدان خدایی که هر لحظه به خاطر خدمتش، عقل ما به شکرگزاری می‌پردازد و نعمت‌هایش شیرین و دلپذیر است.
به لطف صنع برآورد بی ستون قصری
که قصر خسرو انجم نه قصر شیرین است
هوش مصنوعی: به کمک هنر و خلاقیت، بنایی زیبا و دیدنی ساخته شده است که حتی از قصرهای معروف و افسانه‌ای هم بهتر و باشکوه‌تر است.
عروس نعمت او باز می رود به عدم
به مهر خویش که داماد شکر عنین است
هوش مصنوعی: عروس ثروت و نعمت به تدریج از دست می رود و به نابودی می رسد، زیرا دامادی که شکرین است، توانایی آن را ندارد که او را حفظ کند.
کمال نعمت او پرورنده مشفق
ز ابر ساخته کاین دایه ریاحین است
هوش مصنوعی: کمال نعمت خداوند، مانند مادری مهربان است که از ابرها رحمت و برکت می‌ریزد و این رحمت مانند دایه‌ای برای گیاهان و گل‌هاست.
وفور هیبت و قهرش به شعله نائر
مثال داده که این مقطع شیاطین است
هوش مصنوعی: شکوه و قدرت او را با شعله آتش مقایسه کرده‌اند و این نشانی است از اینکه اینجا مکان شیاطین است.
به صحن مملکتش هفت نسبت است قلم
کبودوش که همه میخهای زرین است
هوش مصنوعی: در قلمرو کشورش، هفت رابطه وجود دارد که با دقت و زیبایی نوشته شده و همه آنها نشان از ثروت و زیبایی دارند.
حسام قدرت و قهرش به دست حکمت و حلم
همیشه حافظ شرع است و ناصر دین است
هوش مصنوعی: قادر بودن و قدرت حسام در کنار حکمت و صبر، همواره از اصول دین حمایت می‌کند و نگهدارنده شرع است.
که اشتیاق مرا هیچ شرح نتوان داد
که زی جناب همایون ناصر دین است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند احساس عمیق و اشتیاق من را توضیح دهد، زیرا این اشتیاق به وجود محترم و والای ناصر دین مربوط می‌شود.
امیر عالم عادل محمد بن حسین
که بر مناقبش از چرخ حمد و تحسین است
هوش مصنوعی: امیر بزرگ و عادل محمد بن حسین که نام و ویژگی‌هایش بر تسبیح و ستایش آسمان جاری است.
جز او که دارد آیین جود و رسم کرم
تبارک الله آن خود چه رسم و آئین است
هوش مصنوعی: جز او که بخشندگی و کرم را به خوبی می‌داند، چه کسی می‌تواند به چنین صفاتی دست یابد؟ خداوند خود بهترین نمونه‌ی این اوصاف است.
سخا و طبع کریمش حریف یکدگرند
مگر یکی است چو جوزا دگر چو پروین است
هوش مصنوعی: بخشش و روحیه سخاوتمندی او با هم بهم پیوسته‌اند، اما یکی از آنها مانند ستاره جوزا و دیگری شبیه ستاره پروین است.
بحدف همت او توسن مروت را
. . .
هوش مصنوعی: به اندازه اراده و تلاش او، اسب جوانمردی را به پیش می‌رانید.
به مدح او گهر افشاند خاطر من از آنک
خرد ز لفظ گهربار او گهر چین است
هوش مصنوعی: در ستایش او، دل من مانند جواهر پرنور می‌درخشد، زیرا عقل من از کلمات پرارزش او همچون دانه‌های جواهر به‌دست می‌آورد.
به ذکر منقبت او زبان کلک تراست
از آن سبب دهن کلک عنبرآگین است
هوش مصنوعی: به خاطر تمجید و وصف او، زبان قلم در تو جاری شده است و به همین دلیل، دهان تو عطر خوشی دارد.
بزرگوارا داعی دولتت شب و روز
ز بهر فرقت خدمت نژند و غمگین است
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، دعای روز و شب برای دولتت به خاطر جدایی و غم ناشی از خدمت رسانی ناتمام است.
توئی ز محنت ایام کهف ملجاء او
از آن دعای تو او را چو ورود یاسین است
هوش مصنوعی: تو به قدری مورد محبت و توجه هستی که در سختی‌ها و مشکلات، مانند پناهگاهی برای دیگران به شمار می‌آیی؛ دعای تو برای او مثل ورود یاسین، مایه آرامش و آرامش خاطر است.
به نامرادی از خدمت تو محرومم
ولی چه چاره کنم چون مراد چرخ این است
هوش مصنوعی: من به خاطر نامرادی و بدشانسیم از خدمت تو محروم هستم، اما چه می‌توانم بکنم، چون قضا و قدر چنین است.
همیشه تا که خط و زلف دلفروز ترا
ز برگ لاله و گل بستر است و بالین است
هوش مصنوعی: همیشه زیبایی و جلوه‌ی خط و موهای دلربایت مانند برگ‌های لاله و گل، زیر سر و روی تو قرار دارد و با تو همراه است.
به تخت و بخت ترا باد بستر و بالین
که ملک را به جهان عین مدعا این است
هوش مصنوعی: به تو آرزو می‌کنم که در آسایش و خوشبختی باشی، زیرا سلطنت و قدرت واقعی در دنیا همین آرامش و comforts است.