شمارهٔ ۱۸ - در مدح ابونصر پارسی
همای خلعت عالی فکند سایه بر آن
که آفتاب نماید ز رأی او سایه
عمید دولت ابونصر پارسی که خدا
دهد به اختر دولت ز اخترش مایه
سپهر قالب معراج و همتش به بسود
شمرد خویشتن از وی فروترین مایه
همیشه تا چو عروسان شاه طاووسان
به جلوه گاه درآیند غرق پیرایه
بقاش خواهم و اندر بقا بر او لازال
جهان به مهر چو بر طفل مهربان دایه
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همای خلعت عالی فکند سایه بر آن
که آفتاب نماید ز رأی او سایه
هوش مصنوعی: پرندهای با ظاهری زیبا و با شکوه، سایهاش را بر کسی میافکند که خود میتواند به مانند آفتاب، نور و روشنی به دیگران ببخشد.
عمید دولت ابونصر پارسی که خدا
دهد به اختر دولت ز اخترش مایه
هوش مصنوعی: عمید دولت ابونصر پارسی کسی است که خداوند به او برکت و سعادت عطا کند و از ستارهای که نماد خوشبختی است، برای او بهرهمند گردد.
سپهر قالب معراج و همتش به بسود
شمرد خویشتن از وی فروترین مایه
هوش مصنوعی: آسمان، واسطهای است برای عروج و مقامش را به گونهای میسنجد که خود را از کمترین مادهها میداند.
همیشه تا چو عروسان شاه طاووسان
به جلوه گاه درآیند غرق پیرایه
هوش مصنوعی: همیشه همانند عروسها، طاووسها با زیبایی و زرق و برق به میدان میآیند و غرق در زینت و آرایش هستند.
بقاش خواهم و اندر بقا بر او لازال
جهان به مهر چو بر طفل مهربان دایه
هوش مصنوعی: به او ادامه خواهم داد و در ماندگاریاش دائماً هستم، مانند دنیای پر از محبت به یک کودک که در آغوش دایهاش محبت میبیند.