گنجور

شمارهٔ ۳

چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری
به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری
به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی
به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری
چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی
چو راست رانم لنگی چه خوست اینکه تو داری
شگفت یوسف روئی چرا نه یوسف خوئی
یکی قرینه اوئی ولیک گرگ تباری
نه سائی و نه بسودی نه کاهی و نه فزودی
نه بندی و نه گشودی چه دیو دست سواری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری
به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری
هوش مصنوعی: زیبایی و ظرافت تو در کنار هم دل را می‌رباید. در دورانی که به دور از دیگران هستیم، تو بهترین همدم و یاری‌ام هستی.
به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی
به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری
هوش مصنوعی: با اشاره‌ای زیرکانه و فریبنده، ذهن را به تلاطم می‌اندازی، با نواختن سازی، به وعده‌ای فریبنده دعوت می‌کنی و به عشق و شوق شکار، به سوی ماجراجویی می‌کشانی.
چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی
چو راست رانم لنگی چه خوست اینکه تو داری
هوش مصنوعی: هر زمان که به بوی خوشی نیاز داشته باشم، به رنگی روی می‌آورم. وقتی بخواهم صلح را جستجو کنم، با جنگ روبرو می‌شوم. وقتی تلاش می‌کنم راستین باشم، به قسمتی نادرست راه می‌زنم. راستی این است که آنچه تو داری، چه چیز شگفت‌انگیزی است!
شگفت یوسف روئی چرا نه یوسف خوئی
یکی قرینه اوئی ولیک گرگ تباری
هوش مصنوعی: چرا زیبایی یوسف را می‌بینی اما اخلاق و شخصیت او را نه؟ ممکن است ظاهرش شبیه او باشد، اما از نظر روح و دل، شباهتی به او ندارد، بلکه مانند گرگ است.
نه سائی و نه بسودی نه کاهی و نه فزودی
نه بندی و نه گشودی چه دیو دست سواری
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که نه از چیزی کم می‌شود و نه به چیزی افزوده می‌شود؛ نه چیزی محدود است و نه آزاد. این حالت نشان‌دهنده‌ی وجود یک نیروی غیرقابل کنترل است که موجب این شرایط می‌شود.