گنجور

شمارهٔ ۸۶ - در مدح علاء الدین اسعد

ای باد صبحدم که ز دم روح پروری
خوشخو چو نوبهاری و خوشبو چو عنبری
هم طره بنفشه پریشان کنی به صبح
هم غنچه را به وقت سحر پیرهن دری
آن پیک رایگانی کز مهر پروران
پیغام سر به مهر بر دلبران بری
سوگند می دهم به خدا بر تو کان زمان
کز جیب صبحدم نفس خوش برآوری
برده گر گره ز درود و سلام من
الا به حضرت سر احرار نگذری
راد زمانه سرور عالم علاء دین
اسعد که هست مایه رادی و سروری
زو مشتری سعادت کلی همی برد
زیرا که اوست اسعد و سعد است مشتری
داده به مهر چهره زیباش روشنی
بر عرش جسته همت عالیش برتری
با نور رأی او نکند مهر هم روی
با جود دست او نکند ابر هم سری
طوقی ز منت او هر مه ز ماه نو
بر چشم خلق عرضه دهد چرخ چنبری
لطف نسیم خلد که جان در تن آورد
با لطف خلق او نکند خود برابری
ننشست هیچ کس چو وی اندر صف هنر
برخاست لاجرم فلک او را به چاکری
ای آنکه همتت چو کند خطبه علو
گردون هفت پایه کند میل منبری
قدرت ورای صفحه افلاک خیمه زد
از روی صورت ارچه بدین طارم اندری
فضل و سخا و همت و زین گونه ها هنر
هست از ستاره بیش ترا چون که بشمری
نی آنکه اندرو هنری یا دو یافتند
او را بود مسلم نام هنروری
آن خلعت رفیع بود لایق کسی
کو را رسد حقیقت بر سروران سری
یک اسبه ران هنر که مسمای آن توئی
الحق ترا چه لایق و یارب چه در خوری
از تو هنر غریب نباشد به هیچ حال
از ماه و صبح طرفه ندارند رهبری
ترکیب یافت نام تو از چار حرف و تو
زان هر چهار نامی هر هفت کشوری
تا چتر نور بر سر گیتی بگسترد
سلطان صبحدم ز سر مهرپروری
خندان نشین و خوش که بهر صبح و شام چرخ
در روی بدسگال تو گوید که خون گری

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای باد صبحدم که ز دم روح پروری
خوشخو چو نوبهاری و خوشبو چو عنبری
هوش مصنوعی: ای باد صبحگاهی که با نفس‌های شیرینت جان تازه‌ای به وجود می‌آوری، مانند بهار دلنشین و خوشبو همچون عطر خوشگلی.
هم طره بنفشه پریشان کنی به صبح
هم غنچه را به وقت سحر پیرهن دری
هوش مصنوعی: موهای پریشان و زیبا را در صبح به هم می‌ریزی و غنچه‌ها را در سحرگاه به شکلی دل‌نشین و زیبا می‌پوشانی.
آن پیک رایگانی کز مهر پروران
پیغام سر به مهر بر دلبران بری
هوش مصنوعی: پیامی که از سوی مهربانان برای محبوبان فرستاده می‌شود، بی‌هزینه و از روی محبت است.
سوگند می دهم به خدا بر تو کان زمان
کز جیب صبحدم نفس خوش برآوری
هوش مصنوعی: من به خدا قسم می‌خورم که تو زمانی فرا خواهد رسید که از دل صبح، نفسی شیرین و خوش به وجود خواهی آورد.
برده گر گره ز درود و سلام من
الا به حضرت سر احرار نگذری
هوش مصنوعی: اگر تو کسی را که به تو درود و سلام می‌فرستد زیر پا نگذاری، فقط به بزرگان و کسانی که در راس امور هستند احترام می‌گذاری.
راد زمانه سرور عالم علاء دین
اسعد که هست مایه رادی و سروری
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیت و مقام یک فرد به نام علاء دین اسعد اشاره دارد و او را به عنوان کسی معرفی می‌کند که در زمانه خود برتر و سرور دیگران است. این افراد به دلیل صفات و ویژگی‌های برجسته‌ای که دارند، مایه شادی و رهبری در جامعه هستند.
زو مشتری سعادت کلی همی برد
زیرا که اوست اسعد و سعد است مشتری
هوش مصنوعی: از مشتری، که نماد کامیابی و خوشبختی است، همه سعادت‌های کلی را به دست می‌آورد؛ چرا که او خود خوشبخت‌ترین و مظهر سعادت است.
داده به مهر چهره زیباش روشنی
بر عرش جسته همت عالیش برتری
هوش مصنوعی: چهره زیبا با فروغ خود بر آسمان تابیده و اراده عالی او باعث شده که از دیگران برتر باشد.
با نور رأی او نکند مهر هم روی
با جود دست او نکند ابر هم سری
هوش مصنوعی: با نور رأیِ او، خورشید هم نمی‌تواند نورافشانی کند و با بخشش‌های او، ابرها هم نمی‌توانند برفراز شوند.
طوقی ز منت او هر مه ز ماه نو
بر چشم خلق عرضه دهد چرخ چنبری
هوش مصنوعی: در هر ماه نو، چرخِ فلک از روی لطف و کرم او، نوری تازه به چشم مردم می‌بخشد و خود را در قالب زیبایی به نمایش می‌گذارد.
لطف نسیم خلد که جان در تن آورد
با لطف خلق او نکند خود برابری
هوش مصنوعی: نسیم بهشتی جان را در بدن زنده می‌کند، اما لطف خداوند سبب نمی‌شود که انسان خود را با او مساوی بداند.
ننشست هیچ کس چو وی اندر صف هنر
برخاست لاجرم فلک او را به چاکری
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند او در صف هنر قرار نگرفت و برتری نیافت، به همین دلیل، تقدیر او را به خدمت خود درآورد.
ای آنکه همتت چو کند خطبه علو
گردون هفت پایه کند میل منبری
هوش مصنوعی: ای کسی که اراده‌ات مانند سخنرانی و خطبه در عرش آسمان است، با قدرت و عظمتت می‌توانی زمین را به همچون پایه‌ای برای خطبه‌ات درآوری.
قدرت ورای صفحه افلاک خیمه زد
از روی صورت ارچه بدین طارم اندری
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی فراتر از آسمان‌ها و فضا به وجود آمده و بر دیار زمین سایه افکنده است، اگرچه به ظاهر این دنیا را می‌بینیم.
فضل و سخا و همت و زین گونه ها هنر
هست از ستاره بیش ترا چون که بشمری
هوش مصنوعی: نیکی و بخشش و اراده و امثال این‌ها هنرهایی‌اند که از ستاره‌ها بیشترند، اگر آن‌ها را بشماری.
نی آنکه اندرو هنری یا دو یافتند
او را بود مسلم نام هنروری
هوش مصنوعی: نی آنکه در اینجا هنری پیدا کرده‌اند، بلکه او در حقیقت نامی از هنر است.
آن خلعت رفیع بود لایق کسی
کو را رسد حقیقت بر سروران سری
هوش مصنوعی: این لباس با ارزش و شایسته، مخصوص کسی است که حقیقت را در دل خود احساس کند و مقام والایی به دست آورد.
یک اسبه ران هنر که مسمای آن توئی
الحق ترا چه لایق و یارب چه در خوری
هوش مصنوعی: تو همان اسب رانی هستی که به خوبی و هنر سوار شده‌ای، حقیقتاً تو شایسته‌ترین و چه چیزی برای تو مناسب است.
از تو هنر غریب نباشد به هیچ حال
از ماه و صبح طرفه ندارند رهبری
هوش مصنوعی: تو تنها هنری نداری که با هیچ چیز دیگری مقایسه شود؛ چون ماه و صبح هم به سختی در رهبری و هدایت به پای تو می‌رسند.
ترکیب یافت نام تو از چار حرف و تو
زان هر چهار نامی هر هفت کشوری
هوش مصنوعی: نام تو از چهار حرف تشکیل شده و تو به واسطه همین چهار حرف در هفت کشور شناخته می‌شوی.
تا چتر نور بر سر گیتی بگسترد
سلطان صبحدم ز سر مهرپروری
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور خورشید بر زمین پاشیده می‌شود، شاه صبح‌دم از دل مهر و محبت برمی‌خیزد.
خندان نشین و خوش که بهر صبح و شام چرخ
در روی بدسگال تو گوید که خون گری
هوش مصنوعی: با لبخند زندگی کن و خوش باش، زیرا هر روز و هر شب، زمانه در حالی که به تو بد می‌نگرد، به تو اخطار می‌دهد که ممکن است دلت را به درد آورد.