گنجور

شمارهٔ ۷۷ - ایضاً له

میل کرد آفتاب سوی شمال
روز فرسوده را قوی شد حال
باد بر شاخ کوفت شاخ درخت
خاک در بیخ دوخت بیخ نهال
کوه در آب رفت از آتش میغ
لاله آتش گرفت از آب زلال
سوسن خوش زبان بدید به گفت
با رسول سحر جواب و سؤال
گاو چشم دلیر و شوخ گشود
چشم در شیرمان شیر آغال
دایه نسترن همی برسد
بحق شیر یک جهان اطفال
ابر بخشنده بین که بخشیده است
در سواد و بیاض گیتی خال
سرو حیران نگر که آورد است
از خروش هزار دستان حال
بید را سایه ایست میلا میل
جوی را مایه ایست مالامال
درج رز درج گوهریست حرام
جام گل جام مسکریست حلال
شو در باغ کوب و بهمن چین
رو ره راغ گیر و سنبل مال
باده خواه و بیاد صاحب نوش
صاحب مکرم عدیم مثال
ثقة الملک طاهر بن علی
صدر اسلام و قبله اقبال
آسمانی که جرم کوکب او
نه هبوط آزماید و نه وبال
آفتابی که قرص قالب او
نه کسوف اقتضا کند نه زوال
حزم او سد رخنه یأجوج
عزم او رد حمله دجال
پیش طبعش گران هوای سبک
نزد حلمش سبک ثقال جبال
باز گرداند اژدهای دژم
شهد رفقش به سر که ماهی دال
پشت و پهلوی شور و فتنه به دوست
ساکن بستر کلال و ملال
ساعد و ساق دین و دولت از اوست
حامل طوق و باره و خلخال
هر زمان بردبارتر بیند
عاقل او را در اتساع مجال
هر زمان تازه روی تر یابد
سائل او را در اقتراح سؤال
کلک معروف او به عنف کشد
حلقه در گوش نیزه ابطال
رأی خندان او به خنده زند
خاک در چشم حیله محتال
اثر داغ یوز نگذارد
سعی راعیش بر سرین غزال
ای یمین تو مشرق حاجات
ای یسار تو مکسب آمال
بنده در گوشه ایست کز عطشت
زو به تف تشنه ماند آب زلال
صید او بی نوا چو صید حرم
کسب او کم بها چو کسب حلال
سزد از همت تو گر شب او
روز گردد به شغلی از اشغال
تا برادیست نام حاتم طی
تا بمردیست نام رستم زال
همه با فرخیت باد قران
همه با خرمیت باد وصال
کار تو به ز کار و شغل و ز شغل
ماه تو به ز ماه و سال ز سال
در پناهت نتیجه فضلا
در جنابت ضمیمه افضال
وامش از ابتلا بود چون کوه
کامش از احتما شکسته چو نال

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میل کرد آفتاب سوی شمال
روز فرسوده را قوی شد حال
هوش مصنوعی: خورشید به سمت شمال تمایل پیدا کرد و جان تازه‌ای به روز خسته و فرسوده بخشید.
باد بر شاخ کوفت شاخ درخت
خاک در بیخ دوخت بیخ نهال
هوش مصنوعی: باد به شاخ درخت ضربه زد و شاخه را به زمین کوبید و ریشه نهال را در خاک محکم کرد.
کوه در آب رفت از آتش میغ
لاله آتش گرفت از آب زلال
هوش مصنوعی: کوه در آب غرق شد و از آتش، لاله‌ای سرخی شعله‌ور شد که از آب پاک بیرون آمد.
سوسن خوش زبان بدید به گفت
با رسول سحر جواب و سؤال
هوش مصنوعی: گل سوسن که زیبا و با طراوت است، به گفت‌وگو با فرستاده‌ی سحر می‌پردازد و در پاسخ به سوالات او، کلامی شیرین و دلنشین می‌گوید.
گاو چشم دلیر و شوخ گشود
چشم در شیرمان شیر آغال
هوش مصنوعی: گاو با چشم‌های شجاع و بازیگوشش به شیر ما نگاهی انداخت.
دایه نسترن همی برسد
بحق شیر یک جهان اطفال
هوش مصنوعی: یک پرستار گل نسترن به زودی به حق خود می‌رسد، مانند شیری که به یک جهان از کودکان می‌پردازد.
ابر بخشنده بین که بخشیده است
در سواد و بیاض گیتی خال
هوش مصنوعی: ابر رحمت را ببین که چگونه در رنگ‌ها و نواحی مختلف جهان، مثل سیاهی و سفیدی، پخش شده است.
سرو حیران نگر که آورد است
از خروش هزار دستان حال
هوش مصنوعی: سرو را ببین که چگونه با صدای هزار دستانش در حال حرکت و درهم آمیختگی است.
بید را سایه ایست میلا میل
جوی را مایه ایست مالامال
هوش مصنوعی: بید در زیر سایه ایستاده است و جوی آب منبعی پر از نعمت و ثروت است.
درج رز درج گوهریست حرام
جام گل جام مسکریست حلال
هوش مصنوعی: گل سرخ نشانه‌ای از جواهر ارزشمند است، در حالی که نوشیدن شراب از گل، عملی مجاز و پسندیده به شمار می‌آید.
شو در باغ کوب و بهمن چین
رو ره راغ گیر و سنبل مال
هوش مصنوعی: به باغ برو و بهمن را بچین، راهی را بگیر که به خوشبختی و نعمت می‌رسد.
باده خواه و بیاد صاحب نوش
صاحب مکرم عدیم مثال
هوش مصنوعی: شراب را طلب کن و به یاد صاحبش که بزرگوار و بی‌نظیر است، بنوش.
ثقة الملک طاهر بن علی
صدر اسلام و قبله اقبال
هوش مصنوعی: طاهر بن علی، انسانی مورد اعتماد و دانا در دوران صدر اسلام بود و مورد توجه و احترام مردم قرار داشت.
آسمانی که جرم کوکب او
نه هبوط آزماید و نه وبال
هوش مصنوعی: آسمانی که ستاره‌اش نه سقوط می‌کند و نه بار گناه را بر دوش می‌کشد.
آفتابی که قرص قالب او
نه کسوف اقتضا کند نه زوال
هوش مصنوعی: آفتابی که درخشش و نورش به گونه‌ای است که نه نیاز به سایه دارد و نه کمرنگ می‌شود.
حزم او سد رخنه یأجوج
عزم او رد حمله دجال
هوش مصنوعی: او با تدبیر و استقامتش مانند سدی در برابر هجوم یأجوج ایستاده است و عزم و اراده قوی‌اش مانند سپری در برابر حمله‌ی دجال عمل می‌کند.
پیش طبعش گران هوای سبک
نزد حلمش سبک ثقال جبال
هوش مصنوعی: او با خیال و طبع خود، به آسانی به چیزهای سبک روی نمی‌آورد و در مقابل خویشتن‌داری‌اش، متانت و سنگین‌جانی را تحسین می‌کند، همچون کوهی که به کندی و با استقامت بر جا می‌ماند.
باز گرداند اژدهای دژم
شهد رفقش به سر که ماهی دال
هوش مصنوعی: اژدهای غمگین، شیرینی دوستی را به سرش باز می‌گرداند، در حالی که ماهی در حال پرواز است.
پشت و پهلوی شور و فتنه به دوست
ساکن بستر کلال و ملال
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی می‌پردازد که در آن فردی به خاطر عشق و وابستگی به کسی، دچار هیجان و آشفتگی می‌شود. او در دل شوری دارد و حوادث و تنش‌های روحی او را به سمت محبوبش می‌کشاند، در حالی که در ظاهر مثل کسی است که در آرامش و سکون زندگی می‌کند. کلال و ملال به نوعی نشان‌دهنده احساسات متضاد و درونی ناشی از عشق هستند.
ساعد و ساق دین و دولت از اوست
حامل طوق و باره و خلخال
هوش مصنوعی: دست و پای دین و مملکت از اوست و اوست که بار و زین و زیور را بر دوش می‌کشد.
هر زمان بردبارتر بیند
عاقل او را در اتساع مجال
هوش مصنوعی: هر زمان که عاقل و باخبر، در آرامش و صبر بیشتری باشد، می‌تواند فضا و موقعیت خود را بهتر و وسیع‌تر ببیند.
هر زمان تازه روی تر یابد
سائل او را در اقتراح سؤال
هوش مصنوعی: هر لحظه که زیبایی او تازه‌تر می‌شود، سؤالی از او به درخواست‌کننده می‌رسد.
کلک معروف او به عنف کشد
حلقه در گوش نیزه ابطال
هوش مصنوعی: چهره مشهور او به شدت حلقه‌ای از تفکر و باور را به دور گوش نداشته‌ها می‌افکند.
رأی خندان او به خنده زند
خاک در چشم حیله محتال
هوش مصنوعی: نظرات خوشحال‌کننده او با خنده باعث می‌شود که زمین، ترفندهای فریبکارانه را در چشم خود بگذارد و در مقابل آن‌ها ناکام بماند.
اثر داغ یوز نگذارد
سعی راعیش بر سرین غزال
هوش مصنوعی: آثاری که یوز بر جا می‌گذارد، مانع تلاش و جست‌وجوی غزال می‌شود.
ای یمین تو مشرق حاجات
ای یسار تو مکسب آمال
هوش مصنوعی: ای دست راست تو مظهر برآورده شدن حاجات و ای دست چپ تو منبع تحقق آرزوهاست.
بنده در گوشه ایست کز عطشت
زو به تف تشنه ماند آب زلال
هوش مصنوعی: شخصی در گوشه‌ای ایستاده است و از تشنگی تو به قدری بی‌قرار است که آب زلال برایش در دسترس نیست.
صید او بی نوا چو صید حرم
کسب او کم بها چو کسب حلال
هوش مصنوعی: صید بی‌صدا مانند شکار در حرم است و درآمد او چون کسب حلال، ارزش چندانی ندارد.
سزد از همت تو گر شب او
روز گردد به شغلی از اشغال
هوش مصنوعی: اگر تلاش و اراده‌ات به اندازه‌ای باشد که شب را به روز تبدیل کند، این کار شایسته‌ای است که به خاطر مشغولی از مشاغل انجام می‌دهی.
تا برادیست نام حاتم طی
تا بمردیست نام رستم زال
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌گوید که در دنیای امروز، وقتی از انسان‌هایی با نیکوکاری و بزرگی یاد می‌شود، مانند حاتم طایی، وقتی از شجاعت و دلیری صحبت می‌کنیم، نام رستم زال در ذهن ما می‌آید. این دو شخصیت نمادین، خصوصیات خاصی دارند که تا زمان‌های طولانی در یادها باقی می‌مانند.
همه با فرخیت باد قران
همه با خرمیت باد وصال
هوش مصنوعی: همه با خوشحالی و شادی در آغوش هم باشیم و از دیدار یکدیگر لذت ببریم.
کار تو به ز کار و شغل و ز شغل
ماه تو به ز ماه و سال ز سال
هوش مصنوعی: تو از فعالیت و شغل خود به مراتب بهتر هستی و ماهیت تو فراتر از هر ماه و سالی است.
در پناهت نتیجه فضلا
در جنابت ضمیمه افضال
هوش مصنوعی: در سایه حمایت تو، برتری‌های فضلا به خودت پیوسته است.
وامش از ابتلا بود چون کوه
کامش از احتما شکسته چو نال
هوش مصنوعی: وضعیت او به قدری دشوار است که مشکلاتش مثل کوهی بزرگ او را تحت فشار قرار داده است و از طرفی، آرزوها و خواسته‌هایش که باید به آنها دست یابد، در اثر این فشارها به سختی و ناامیدی فرو می‌پاشند و او را به درد و ناله می‌اندازند.