شمارهٔ ۳۳ - در مدح سپهسالار ابوحلیم زریر شیبانی
از جهان آفرین هزار هزار
آفرین باد بر سپهسالار
بو حلیم زریر شیبانی
پیل صفدار و شیر آتش کار
آنکه بفراشت شرع را گردن
آنکه بفزود ملک را بازار
آنکه آسیب تیغ او برسید
از لب سند تا به دریا بار
آنکه در هر هنر مهانل کرد
دشت بی مرد و کوه بی دیوار
آنکه بگذاشت راه با نرسی
ظفر و فتح بر یمین و یسار
آنکه معبود اهل ملهی را
خرد بشکست و ضبط کرد حصار
آنکه بر دل نهاد کی راکی
آنکه در دیده خست خان را خار
آنکه آثار غزوش ار شمرند
عاجز آید ز شرح آن گفتار
فضل ایزد شناس کارش را
که مر آن را پدید نیست کنار
هر که با او برابری طلبد
گو چنین یک دو کار کرد به یار
نیزه بستان و حمله بر بر جای
لشکر دیو پال را بردار
باسها به قلعه شوسوی جنگ
تو به یک پیل از او برآر دمار
«آنگه ره را به دست ساز آئین
در میان هزار و اند سوار»
«دست بردارد از کناره او
گرد کن بارگی بیفکن بار»
کیست امروز دین و دولت را
محتشم تر ز ذات او معمار
نوبهاری ست عدل او خرم
دهر از او شادکام و برخوردار
شربت جود او دهد صحت
هر کرا نیستی کند بیمار
گوئی ارزاق خلق را تقدیر
بر دل و دست او نبشت ادرار
عز او محو کرد کرده ذل
فخر او پاره کرد پرده عار
حاسدش را اگر وفات آید
هم نیابد پس از وفات قرار
جان او را حطب کند آتش
تن او را ادب کند کفتار
ور هوا دار او گذشته شود
نبرد مار تربتش بکوار
زان کجا گردباد هیبت او
برکشد تربتش ز دیده مار
ای چو ذات خرد غنی به شرف
وی چو عرض هنر صحی زعوار
چرخ پست است و همت تو بلند
دهر مست است و رای تو هشیار
نیست در ملک عدل تو مظلوم
نیست در عدل ملک تو آوار
آسمانی ست عزم تو گردان
پاسبانی ست حزم تو بیدار
گردد از مال تو امل منعم
خواهد از تیغ تو اجل زنهار
تا نروید ز جرم آتش گل
تا نخیزد ز طبع آب غبار
همه امسال های دولت تو
بهتر از پار باد و از پیرار
با تو دور فلک به نصرت جفت
با تو جمع فلک به حسبت یار
شمارهٔ ۳۲ - در مدح سپهسالار بوحلیم زریر شیبانی سپهسالار سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم: ز کسب جاه پدر شاد باد و برخوردارشمارهٔ ۳۴ - در مدح ابوالقاسم خاص: عمید دولت عالی و خاص مجلس میر
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از جهان آفرین هزار هزار
آفرین باد بر سپهسالار
هوش مصنوعی: از خالق جهان، هزاران بار سپاس و درود بر فرمانده.
بو حلیم زریر شیبانی
پیل صفدار و شیر آتش کار
هوش مصنوعی: بوی حلیم زریر شیبانی و همچنین درشتی و قدرت پیل صفدار و شیر آتشین، همه نشاندهنده عظمت و شکوه هستند.
آنکه بفراشت شرع را گردن
آنکه بفزود ملک را بازار
هوش مصنوعی: کسی که در پی افراشتن دین و قوانین شرعی است، بر کسی که به دنبال افزایش قدرت و قدرتطلبی است، تسلط دارد.
آنکه آسیب تیغ او برسید
از لب سند تا به دریا بار
هوش مصنوعی: آن کسی که آثار زخمهایش از لب رودخانه تا دریا ادامه دارد.
آنکه در هر هنر مهانل کرد
دشت بی مرد و کوه بی دیوار
هوش مصنوعی: کسی که در هر هنری ماهر باشد، میتواند دشتهای خالی و کوههای بدون مرز را به فرش زیبایی تبدیل کند.
آنکه بگذاشت راه با نرسی
ظفر و فتح بر یمین و یسار
هوش مصنوعی: کسی که راه را ترک کرد، پیروزی و موفقیت را در دست راست و چپ خود نخواهد داشت.
آنکه معبود اهل ملهی را
خرد بشکست و ضبط کرد حصار
هوش مصنوعی: کسی که پتک خردکنندهای بر معبودان شادیآور اهل لهو زد و حصاری را که ایجاد کرده بودند، به تسخیر درآورد.
آنکه بر دل نهاد کی راکی
آنکه در دیده خست خان را خار
هوش مصنوعی: کسیکه بر دل خود مایهای از محبت گذاشته، در دل دیگران نیز احساس محبت نمیکند و در چشم دیگران، خود را خسته و ناامید میبیند.
آنکه آثار غزوش ار شمرند
عاجز آید ز شرح آن گفتار
هوش مصنوعی: کسی که در توصیف و شرح آثار عشق و احساسات غنایی ناتوان است، از بیان و توضیح آن گفتار عاجز میماند.
فضل ایزد شناس کارش را
که مر آن را پدید نیست کنار
هوش مصنوعی: فضل و لطف خداوند را بشناس، زیرا که کار او بینظیر و منحصر به فرد است و هیچ کس نمیتواند آن را به طور کامل درک کند.
هر که با او برابری طلبد
گو چنین یک دو کار کرد به یار
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد با دیگری برابر شود، باید بداند که چنین خواستهای نیاز به تلاش و کوشش زیادی دارد.
نیزه بستان و حمله بر بر جای
لشکر دیو پال را بردار
هوش مصنوعی: سلاح خود را آماده کن و به دشمن حمله کن که در میدان جنگ آماده است.
باسها به قلعه شوسوی جنگ
تو به یک پیل از او برآر دمار
هوش مصنوعی: در اینجا آمده است که با قدرت و توان فراوان، به جنگ با دشواریها برو و با ارادهای قوی، هر چالش را از پیش رو بردار.
«آنگه ره را به دست ساز آئین
در میان هزار و اند سوار»
هوش مصنوعی: سپس راه را با دقت و قاعدهای مشخص مشخص کن، در حالی که هزار و چند سوار در آنجا حضور دارند.
«دست بردارد از کناره او
گرد کن بارگی بیفکن بار»
هوش مصنوعی: از کنار او فاصله بگیر و بار سنگین خود را بر زمین بگذار.
کیست امروز دین و دولت را
محتشم تر ز ذات او معمار
هوش مصنوعی: امروز چه کسی میتواند به اندازهٔ او، معمار دین و دولت باشد؟
نوبهاری ست عدل او خرم
دهر از او شادکام و برخوردار
هوش مصنوعی: بهار عدالت اوست که باعث خوشحالی و نشاط زمانه میشود و همه از برکت آن بهرهمندند.
شربت جود او دهد صحت
هر کرا نیستی کند بیمار
هوش مصنوعی: شربت بخشنده او، برای هر کسی که بیمار نیستی را تجربه کرده باشد، سلامتی میآورد.
گوئی ارزاق خلق را تقدیر
بر دل و دست او نبشت ادرار
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که روزی و نعمتهای زندگی به گونهای نوشته شدهاند که هیچ کس نمیتواند از آن چشمپوشی کند و هر کسی بخشی از آن را دریافت خواهد کرد.
عز او محو کرد کرده ذل
فخر او پاره کرد پرده عار
هوش مصنوعی: عزت او باعث شده است که شکستگی و ذلت را از بین ببرد و افتخار او موجب شده است که شرم و عیب را کنار بزند.
حاسدش را اگر وفات آید
هم نیابد پس از وفات قرار
هوش مصنوعی: اگر دشمنش هم بمیرد، بعد از مرگش هم آرامش نخواهد یافت.
جان او را حطب کند آتش
تن او را ادب کند کفتار
هوش مصنوعی: روح او مانند چوبی است که آتش میسوزاند، و وجود او را به لحاظ ادب و رفتار تحت تأثیر قرار میدهد، همانطور که کفتار در پی شکار است.
ور هوا دار او گذشته شود
نبرد مار تربتش بکوار
هوش مصنوعی: اگر عشق او را از یاد ببری، مبارزهای مانند نبرد ماری بر روی خاک او خواهی داشت.
زان کجا گردباد هیبت او
برکشد تربتش ز دیده مار
هوش مصنوعی: از جایی که گردباد شکوه و عظمت او زمینش را از دید ما میبرد و مانند مار پنهان میکند.
ای چو ذات خرد غنی به شرف
وی چو عرض هنر صحی زعوار
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر ویژگیهای برجستهات مانند عقل و دانش، بینهایت ثروتمند هستی، مانند عرض هنر در برابر حقیقتی باارزش هستی.
چرخ پست است و همت تو بلند
دهر مست است و رای تو هشیار
هوش مصنوعی: زندگی و زمانه به نظر پایین و بیارزش میآید، اما اراده و تلاش تو بلندمرتبه و عالی است. جهانی که در آن زندگی میکنیم، غافل و ناآگاه است، اما فکر و اندیشه تو بیدار و هوشیار است.
نیست در ملک عدل تو مظلوم
نیست در عدل ملک تو آوار
هوش مصنوعی: در سرزمین عدالت تو، مظلوم وجود ندارد و در حکومت تو، ناهنجاری و بیعدالتی نیست.
آسمانی ست عزم تو گردان
پاسبانی ست حزم تو بیدار
هوش مصنوعی: آسمان به اراده تو در حال پرواز است و نگهبان دقت و صلاح تو بیدار و آماده است.
گردد از مال تو امل منعم
خواهد از تیغ تو اجل زنهار
هوش مصنوعی: اگر ثروت تو به من برسد، نعمتهایم افزایش خواهد یافت و از خطر مرگ باید بهخودم لطف کرده و دوری گزینم.
تا نروید ز جرم آتش گل
تا نخیزد ز طبع آب غبار
هوش مصنوعی: تا وقتی که آتش سبب رویش گل نمیشود و آب هم به دلیل گرما غبار نمیکند، هیچ چیزی از خود نشان نمیدهد.
همه امسال های دولت تو
بهتر از پار باد و از پیرار
هوش مصنوعی: تمام سالهایی که تحت حکومت تو گذشته، از سالهای قبل بهتر و شادتر بوده است.
با تو دور فلک به نصرت جفت
با تو جمع فلک به حسبت یار
هوش مصنوعی: با تو، در دوری زمان، به کمک تو، آسمانها به خاطر همراهیات به هم پیوستهاند.