رباعی شمارهٔ ۳۱
چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره
امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کآن هم شب وصل در گلو ماند گره
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره
هوش مصنوعی: وقتی که آثار عشق او در دل من پیچیده و گره خورده است، در هر رگ جانم پر از آرزوهای مختلف است که به هم پیوستهاند.
امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کآن هم شب وصل در گلو ماند گره
هوش مصنوعی: امید به این بود که از اشکهایم چیزی بروز کند، ای کاش که اینطور نمیشد! دریغ که شب وصال نیز در گلویم گره خورده و باز نشده است.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"(افشاری) (۲۹:۰۶ - ۳۰:۱۷) نوازندگان: گروه سازهای ملی به سرپرستی فرامرز پایورترانه سرا: رودکی خواننده ترانه: گلچین، نادر آهنگساز: فرامرز پایور مطلع شعر ترانه: چون کار دلم ز زلف او ماند گره"
(آلبوم گلهای تازه » شمارهٔ ۱۲۰)
حاشیه ها
1396/09/13 20:12
محمد
این طور به نظر میرسد که در بیت اول به جای(کار) ، (تار) درست باشد.
1398/05/01 14:08
یاسر قاسمی
با احترام، «کارِ دل» درست است، چون در آخرهمین مصرع، به گره اشاره شده است و گره به کار می افتد ونه به تار.