شمارهٔ ۲۶
هیچ راحت مینبینم در سرود و رود تو
جز که از فریاد و زخمهات خلق را کاتوره خاست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1395/02/26 13:04
پروین آزادی
کاتوره
فرهنگ لغت عمید
(صفت) ‹کاتور› [قدیمی]
[kāture]
1. سرگشته؛ سرگردان؛ گیج؛ حیران.
2. (اسم مصدر) سرگشتگی؛ سرگردانی: ♦ هیچ راحت مینبینم در سرود و رود تو / جز که از فریاد و زخمهات خلق را کاتوره خاست (رودکی: 521).