گنجور

بخش ۳۲

اندر آن شهری که موش آهن خورد
باز پرد در هوا، کودک برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اندر آن شهری که موش آهن خورد
باز پرد در هوا، کودک برد
هوش مصنوعی: در آن شهری که موش به آهن علاقه‌مند است، دوباره در هوا، بچه‌ها را به دشت می‌برند.

حاشیه ها

1398/09/24 02:11
امین کیخا

کودک به معنای کوچک و کوتک و کوتاه است و لغت کک kok هم معنای کوچک میدهد .

1400/09/07 19:12
افسانه چراغی

این بیت مربوط به داستان آن پسر است که پولهای پدر را خرج دوستان می‌کرد و دورش شلوغ بود و هر حرفی می‌زد می‌پذیرفتند و تحسینش می‌کردند اما وقتی بی‌پول شد دوستان از اطرافش پراکنده شدند و ساده‌ترین حرف او را نمی‌پذیرفتند و مسخره‌اش می‌کردند.

1403/12/02 22:03
علی

سلام، داستان شخصی هست که مقداری آهن به یکی امانت میده و از شهر میره بیرون و بعد از مدتی برمیگرده، بعد که آهن هاشو میخواد طرف بهش میگه آهناتو موش خورد، اونم میره بچشو میدزده و بعد از پرس و جو بهش میگه من بچتو دیدم، باز داشت اونو میبرد و.... آهن هاشو میگیره و بچرو پس میده