گنجور

بخش ۲۴

خایگان تو چو کابیله شدست
رنگ او چون رنگ پاتیله شدست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خایگان تو چو کابیله شدست
رنگ او چون رنگ پاتیله شدست
هوش مصنوعی: دوستان تو مانند قبیله‌ای هستند که رنگ و شکل آنها به دلیل دوستی و نزدیکی با تو تغییر کرده است.

حاشیه ها

1398/09/24 02:11
امین کیخا

درباره ی کابیله به معنای هاون به نظر من کلید حل کننده ی درک معنایش لغت کاکیله ی لری است اگر کاکیله ی لری به معنای دندان آسیا را کاگیله تصور کنیم در این صورت تبدیل گ و ب بهم در پارسی امکان پذیر است و باید کابیله همان کاکیله ی لری باشد و معنای آسیا را بدهد .