گنجور

شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی

کاروان شهید رفت از پیش
وآن ما رفته گیر و می‌اندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
توشهٔ جان خویش ازو بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش
آنچه با رنج یافتیش و به ذل
تو به آسانی از گزافه مدیش
خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز؟ مزد کمتر دیش
گرگ را کی رسد صلابت شیر
باز را کی رسد نهیب شخیش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاروان شهید رفت از پیش
وآن ما رفته گیر و می‌اندیش
کاروان شهید بلخی جلوتر از ما حرکت کرد و کاروان ما هم به‌زودی از پی‌اش روان خواهد شد (کنایه از مرگ)
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
از میان آدمیان یک نفر (دو چشم) کم شده اما از مجموع خرد آدمیان به اندازه‌ی هزاران نفر کم شده است.
توشهٔ جان خویش ازو بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش
پیش از آنکه مرگ بر پای تو بیاویزد و نتوانی کاری بکنی توشه‌ی جان خود را از این جهان برگیر
آنچه با رنج یافتیش و به ذل
تو به آسانی از گزافه مدیش
هوش مصنوعی: آنچه را که با زحمت و سختی به‌دست آورده‌ای، به راحتی و بی‌دلیل از دست نده.
خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز؟ مزد کمتر دیش
حتا خویشاوندان اگر پای سود در میان باشد با تو مثل بیگانه‌ها خواهند شد، پس بابت کارشان مزد خوبی بهشان بده
گرگ را کی رسد صلابت شیر
باز را کی رسد نهیب شخیش
گرگ هرگز به صلابت شیر نمی‌رسد و باز هرگز نمی‌تواند به قدرت و هیبت شاهین برسد

حاشیه ها

1387/02/24 18:04

با استناد به یک نسخه‌ی چاپی (گزیده‌ی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 109) این تغییرات اعمال شد:
بیت ششم: صلابت شیر -> ملامت شاة
(شاة : گوسفند)
در همان منبع راجع به «شهید بلخی» این چنین آمده:
شهید بلخی، شاعر، متکلم و حکیم سده‌ی چهارم هجری (وفات 329 ق) که رودکی او را رثا گفته است. شهید در خط نیز استاد بود و اشعار عربی هم می‌سرود. از بلخ به چغانیان (ناحیه‌ای در مسیر علیای جیحون) رفت. از جمله ممدوحان او نصر بن احمد سامانی و ابوعبدالله جیهانی است. وی را در ردیف رودکی قرار داده‌اند.

1387/02/27 21:04

دقیقی (که باید مقارن سالهای پایانی عمر رودکی زاده شده باشد) در مدح ممدوح خود می‌گوید:
استاد شهید زنده بایستی
وان شاعر تیره‌چشم روشن بین
تا شاه مرا مدیح گفتندی
بالفاظ خوش و معانی رنگین
که اشاره دارد به شهید بلخی و رودکی.

1387/02/27 21:04

شهید بلخی درباره‌ی رودکی گفته:
به «سخن» ماند شعر شعرا
رودکی را سخنی «تلونبی»ست [تلونبی=قرآن]
شاعران را خه و احسنت مدیح
رودکی را خه و احسنت هجی‌ست

1393/01/25 14:03
پرویز عزیزیان

به محضر مبارکتان می‌رساند که بیت« توشه‌ی جان خویش از او بربای / پیش کایدت مرگ پای آگیش» به معنی این است که «پیش از آن که مرگ پای آویز شما شود و به اصطلاح مرگ به سراغ شما بیاید،از وجود چنین فرد خردمندی بهره‌ی خود را ببرید»

لطفا مفهوم دقیق بیت دوم را توضیح بدهید.
(از شمار دو چشم یک تن کم - وز شمار خرد هزاران بیش)

1397/12/24 11:02
فاطمه

سلام یعنی دو چشم از روی زمین کم شده (کنایه از این که یک نفر از بین رفته) اما با حساب خرد و اندیشه که ببینی گویی هزاران نفر کم شده است (کنایه از خردمندی شخصی که فوت شده)

1398/05/24 07:07
محمد سیفی زاده

از شمار دو چشم یک تن کم یعنی این که از دید جسمی و ظاهری ما یک نفر از میان ما رفته ولی از دید خرد و علمی خیلی بیشتر از اینها اتفاق افتاده و این مطلب درباره علما و دانشمندان صادق است.

1399/05/16 22:08
شمس الدین جلیلیان

از شمار دو چشم یک تن کم ... یعنی از نظر شمارش ظاهری و آنچه که با دو چشم دیده می شود ، یک تن کم شئه است ( از دنیا رفته است ) اما از نظر عقل و خرد گویی بیش از هزاران نفر از بین رفته است ...

1399/10/30 18:12
دختر آسمان

سلام وقت بخیر درمورد معنی بیت خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز مزد کمتر دیش
اگه کسی اطلاع داره میگه..

1401/09/20 05:12
جهن یزداد

درباره او نوشتم بخوان

1399/10/30 22:12
nabavar

گرامی ناشناس
دیش به مانای ” به او بده “ است، ده اش
خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز؟ مزد کمتر دیش
اگر میخواهی به روزی برسی که از خود بیگانه نگردی، حرص دنیا را از خود دور کن، به دنبال سود نباش و بهای کمتری به مالَ بیشتر بده.
در جای دیگری نیز چنین سروده:
هر کو برود راست، نشسته ست بشادی
و آنکو نرود راست همه مژده همی دیش.

1401/09/19 21:12
جهن یزداد

سپاس شوربختانه  دهخدا هم همینگونه که فرمودید گفته و نگاه نکرده اند که در بیت بالایی قافیه مدیش از دادن است و نمیشود دگر در بیتی دگر دوباره دادن را   بیاورد و بگوید مدیش و دیش - پس دیش به  هیچ روی نمیتواند  دادن باشد  -  دادن - دهیش  را نمیتوان  به گونه دیش گفت  در مدیش به فضل م  شده ان را بگویید مدیش - که خود بدهیش و ندهیش را  بدیش و مدیش گوییم اما نمیتوان گفت دیش -  در وجه امر هیچ نیاز ب نیست اما اگر چیزی بدان افزوده  شود یا دگرگونی بخواهی دهیش بایذ   از ب یاری بچویی - چوون بدیش -
باری - در اینجا به هیچ روی نمتواند  دوباره  بدیش  اید چون مدیش  گفته شده -  و بیت چیز دیگریست

خویش ،بیگانه گردد از پی سود
خواهی ان روز ، مزد کمتر دیش 
-
انر روز = روز دیگر ان روز شمار - خواهی ان روز = پیروزی  و به روززی ان روز را خواهی  کمتر  به مزذ لندیش -  من پیشتر چند ساعت بسیار دقیق با اوردن  واژه هایی  چون انداخت و پرداخت - و   انداخت  اندوخت و  انچه از این دست است   اوردم و در نمونه های بسیاری با توضیح  نشان دادم که چگونه  در  انداخت و  پرداخت   پر و ان پیش وندند  و پیشوند ان در وازه ها چه کاری را انجام میداده -و بی ان چگونه است  شوربختانه  چندین ساعت  کوششم پیش از درج ان با لغزش کوچکی  بر باد رفت و  اکنون بسیار  خسته ام و نمیتوانم انرا باز بنویسم  - تا زمانی - باری  دیش در هر دو سروده   رودگی - دیش بچم اندیش است

شگفتا دهخدا هیچ نیندیشیده که  اگر این گونه بگوییم که  گفته پریشان میشود

خواهی انروز مزد کمتر ده /(مزد کمتر به او بده ) چگونه با مزد مردمان کمتر دادن  در روز شمار پیروز باشی ؟ -کسی که مزد مردم را نمیدهد  دوزخیست  نه پیروز روز شمار - - خویش خویشاوندانند و نه خویشتن - -

خویش، بیگانه گردد از پی سود
 خواهی ان روز،  مزد کمتر دیش

خواهی ان روز شمار پیروز باشی  کمتر به مزد اندیش

1399/11/05 09:02
دختر آسمان

جناب ناباور ɹɐʌɐqɐu
سپاس گذارم.

1399/11/05 13:02
nabavar

گرامی ناشناس
قابل سپاس گزاری نبود
پایدار باشی بر دوام

1401/09/20 05:12
جهن یزداد

افسوس و صد افسوس که ان همه نوشته رودکی  یک هزارمش هم بدستمان نرسید.  از همین اندک که باز مانده  پیداست انکه پیشینیان اوو را بسیار بزرگ میداشته اند  براستی بوده - انبوه وازگان زیبایی و  نرمی و رسایی و شیوایی همه شاهکارند.من گمان میکنم انچه درباره بیش گویی رودکی گفته اند درست است  از سروده او پیداست شعرهایش  همه بداهه است و جای سخن شعر میگفته - و سروده بسیار خووب میگفته  سخنور پارسی عربی بشار بن برد نیز همه همزمانانش گفته اند   همه سروده اش استوارست  و انچنان بسیار سروده  که کس  شمار ان نتواند کند  او نیز چند ملیون بیت شعر داشته - و این امیر خسرو دهلوی که ۴۵۰ هزار بیت بیشتر سروده - و بیدل که همه  سروده اش ابدار است .از بیدل هنوز نیمه ای هم چاپ نکردند  - گوی - رودکی بسیار شاعرست پیداست  همه دریغم بر کلیله و دمنه اوست که  از بیتهای مانده  ان بسیار خوبند-
رودکی از سخنورانیست که سخنوران  عرب او را ستوده اند
و سروده رودکی  سامانیان را  و   اهنگ های   پهلبد ساسانیان را جاودان کرده اند -
 و تری ثناء الروذکی مخلدا
 من کل ما جمعت بنو سامان
و غناء بهربذ  بقیت کل ما
ملکته فی الدنیا بنوساسان

1401/09/20 06:12
جهن یزداد

توشه عمر خود از   او بربای
 پیش  کایدت مرگ پای اگیش
پای اگیش  پای اویز است   ترا از پای اویزن میکند -
 چون لاش گوسفند -
-دارم  می اندیشم که چه وازگان  زیبا  که از میان رفته  -
کسی میتواند اگیش را صرف کند بسیار اسان است

1402/01/21 19:03
kara karimi

خویش ،بیگانه گردد از پی سود

خواهی ان روز ، مزد کمتر دیش 

در گشایش ابهام این بیت نیازی به پیچیده کردن موضوع نیست. کافیست بدانیم زبان پارسی رودکی و جغرافیای او از سادگی و زیبایی ابتدایی برخوردار است . 

دیش واقعا همان معنی بدیش است به او بده

معنی؛ خویش(آشنا. فامیل) به خاطر پول و منفعت مادی براحتی با تو بیگانه میشود و خویشی را فراموش می کند. اگر میخواهی آن روز را الان ببینی به او مزد کمتری بده یا زیانی به او برسان_ تا ببینی چگونه با تو بیگانه میشود

-

1402/03/18 17:06
رضا صدر

موافقم. البته این تعبیر منطقی اشکال تکرار قافیه رو حل نمی‌کنه، ولی این اشکالی است که گاه گاه در اشعار بزرگان هم پیش میاد.

1403/01/25 13:03
جهن یزداد

اشکال معنایی هم دارد   اگر ان روز بزرگ میخواهی مزد کمتر بده   یعنی چه- هرکه ان روز بزرگ میخواهد باید مزد بیشتر دهد  مه کمتر


خویش، بیگانه گردد از پی سود
 خواهی ان روز،  مزد کمتر دیش

خواهی ان روز شمار پیروز باشی  کمتر به مزد اندیش
مزد کمتر توز/تیژ/دیش



1403/02/21 22:04
جهن یزداد

گاهی  پساوند را  شایگان میکنند نه در چنین گونه ای  کمتر اشنا گاهی  پساوندهای گیرا و اشنا و خوش را دوباره می اورند  مگر انکه هرگز چنین  پساوندی را شایگان نمیکنند من در این کار دود چراغ خورده ام و مویم در اسیایش سپسد شده

1403/01/25 13:03
جهن یزداد

بیگمان هر ساده اندیش و هر اموزگار ندیده ای  به اسانی میداند که دیش دهش ( ده او را ) است  و هر بقالی که با  بستگانش مشکل دارد همین اندیشه را دارد اما  کار سخن به این کانایی نیست  مگر بستگان نزد تو کار میکنند که میگویی مزد کمتر دهش  تا ببنی چگونه با ت دشمن میشوند دگر انکه  کم دادن مزد از نامردیست و هیچ گاه سخنور فرهیخته ای چون  رودکی نمیگوید مزد کمتر بده  مزد را باید  درست داد  اگر بیشتر نمیدهی کمتر نهی  -

دگر ان که  گفته خواهی ان روز  -   نگفته خواهی ان روز را ببنی  ( به گمان شما انروز روز دشمنی  بستگان  هههه)
 آن روز   روز رستخیز است و نه روز جنگ بستگان برای نامردی در کمتر دادن مزد

-آسان است که بگویی دیش  بده اورا است  بویژه که در سروده های دگر هم امده اما 
هزار نکته باریکتر ز مو  اینجاست
 نه هرکه سر بتراشد ز مکه امده است
-
هزار نکته باریکتر ز مو  اینجاست
 که هرکه سر بتراشید بوده در زندان

1403/01/25 12:03
جهن یزداد

کاروان شهید رفت از پیش
وآن ما رفته گیر و می‌اندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
توشهٔ جان خویش ازو بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش
آن چه با سختی یافتی و به رنج
تو به آسانی از گزافه مدیش
خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز؟ مزد کمتر دیش
باز را کی رسد نهیب شخش
گرگ را کی رسد نکوهش  میش

 

1403/01/25 13:03
جهن یزداد


خویش، بیگانه گردد از پی سود
 خواهی ان روز،  مزد کمتر دیش

خواهی ان روز شمار پیروز باشی  کمتر به مزد اندیش


در نوشته های مانی نیز دیدم که اندیشه را  ادیشه گفته بودند
-
اینکه دیش را در این بیت دهش دانیم  بسیار  نادانی است  چگونه گوید مزد کمتر دهش گرچه  از نگاه فرومایه   چنین مینماید که خویش بیگانه میگردد میخواهی ببنی بیگانه گشته  به او مزد کمتر ده و بنگر  - این  بگاهی بسیار بازاری  و فرومایه است  مزد دگران کم دادن  گونه ای  دزدی است  و دگر انکه  خواستن   انروز   روز بزرگ است و نه  روز  جنگ خویشان
شاید دیش گونه ای از توز /توش/دیش باشد