گنجور

شمارهٔ ۷۱ - در مدح نصر بن احمد سامانی

همی برآیم با آن که برنیاید خلق
و برنیایم با روزگار خورده کریز
چو فضل میرابوالفضل بر همه ملکان
چو فضل گوهر و یاقوت بر نبهره پشیز

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همی برآیم با آن که برنیاید خلق
و برنیایم با روزگار خورده کریز
هوش مصنوعی: من همیشه سعی می‌کنم به جلو بروم، حتی اگر دیگران نتوانند این کار را کنند، و همچنین در مواجهه با سختی‌های زندگی، تسلیم نمی‌شوم.
چو فضل میرابوالفضل بر همه ملکان
چو فضل گوهر و یاقوت بر نبهره پشیز
هوش مصنوعی: به مانند اینکه گوهر و یاقوت بر روی پشیز، فضل میرابوالفضل بر دیگر پادشاهان می‌درخشد.

حاشیه ها

1387/02/24 17:04

با استناد به یک نسخه‌ی چاپی (گزیده‌ی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 94) این تغییرات اعمال شد:
بیت اول: گریز -> کریز
بیت دوم (هر دو مصرع): چه -> چو (پایان هر دو مصرع علامت سؤال بوده که با این تغییر جمله از حالت سؤالی خارج شده و حذف شدند)
در معنی «خورده کریز» آمده:
خورده کریز = کریز خورده : پرریخته (مرغ). علامه دهخدا می‌نویسد: «گمان می‌کنم کریز اینجا همان باشد که در باز کریزی گویند یعنی تولک کرده، و در این بیت خورده کریز دشنام گونه‌ای باشد به روزگار یعنی پرریخته و لکنته، یا مجازاً کرده کار و آزموده و مجرب» در لغت‌نامه این بیت به بوالعباس نسبت داده شده است.
میرابوالفضل: نصر بن احمد سامانی (301-331 ق)