اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
جان گرامی به جانش اندر پیوند
هوش مصنوعی: سالهای زیادی گذشته است! آن بزرگوار به حقیقت، مالک جان ارزشمند است و جانش به او پیوند خورده است.
دایم بر جان او بلرزم، زیراک
مادر آزادگان کم آرد فرزند
هوش مصنوعی: همیشه بر جان او بلرزم، چون مادر آزادگان فرزندان کمی به دنیا میآورد.
از ملکان کس چنو نبود جوانی
راد و سخندان و شیرمرد و خردمند
هوش مصنوعی: هیچ یک از پادشاهان و فرمانروایان به اندازه این جوان، شجاع و سخنوری که با خرد و دانایی همراه است، وجود ندارد.
کس نشناسد همی که: کوشش او چون؟
خلق نداند همی که بخشش او چند
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که تلاش او چه اندازه است و مردم نمیدانند که بخشش او چقدر زیاد است.
دست و زبان زر و در پراگند او را
نام به گیتی نه از گزاف پراگند
هوش مصنوعی: دست و زبان او مانند طلاست و در دنیا نامش به سادگی و بدون دلیل نیست.
در دل ما شاخ مهربانی بنشاست
دل نه به بازی ز مهر خواسته برکند
هوش مصنوعی: در دل ما نشانهای از محبت و مهربانی وجود دارد، نه اینکه بخواهیم عشق را به بازی بگیریم و از آن جدا شویم.
همچو معماست فخر و همت او شرح
همچو ابستاست فضل و سیرت او زند
هوش مصنوعی: فخر و مقام او همچون معما و دشواری است که درک آن سخت است، و ویژگیهای نیک و رفتار او به قدری پیچیده و عمیق است که نمیتوان به سادگی آن را توضیح داد.
گرچه بکوشند شاعران زمانه
مدح کسی را، کسی نگوید مانند
هوش مصنوعی: هرچند شاعران زمانه به ستایش کسی بپردازند، هیچکس نمیتواند مانند او را توصیف کند.
سیرت او تخم کشت و نعمت او آب
خاطر مداح او زمین برومند
هوش مصنوعی: شخصیت او مانند دانهای است که در زمین کاشته میشود و نعمت او مانند آبی است که به آن دانه حیات میبخشد. ستایشگر او نیز همچون زمین حاصلخیز و پرثمر است که به رشد و شکوفایی او کمک میکند.
سیرت او بود وحی نامه به کسری
چون که به آیینش پندنامه بیاگند
هوش مصنوعی: سیرت او مانند پیامی است که به کسری فرستاده شده، چون وقتی به آیین او نگاه میکردند، به او پند و نصیحت میدادند.
سیرت آن شاه پندنامهٔ اصلیست
ز آن که همی روزگار گیرد از او پند
هوش مصنوعی: سیره و روش آن شاه، خود کتابی از نصایح و آموزههاست، زیرا او همواره از تجربیات و درسهای زندگی بهرهمند میشود.
هر که سر از پند شهریار بپیچید
پای طرب را به دام گُرم درافکند
هوش مصنوعی: هر کسی که از نصیحت و مشورت پادشاه دوری کند، به ورطهای سخت و خطرناک گرفتار میشود.
کیست به گیتی خمیر مایهٔ ادبار؟
آن که به اقبال او نباشد خرسند
هوش مصنوعی: چه کسی در این دنیا باعث بدبختی و ناامیدی است؟ کسی که به کامیابی و موفقیت او رضایتی وجود ندارد.
هر که نخواهد همی گشایش کارش
گو: بشو و دست روزگار فروبند
هوش مصنوعی: هر کسی که در پی حل مشکلاتش نباشد و نخواهد که زندگیاش بهتر شود، به او بگو که باید به سرنوشتش تن بدهد و از تلاش برای تغییر اوضاع دست بردارد.
ای ملک، از حال دوستانش همی ناز
ای فلک، از حال دشمنانش همی خند
هوش مصنوعی: ای پادشاه آسمان، تو از حال دوستانش ناز و فخر میکنی، در حالی که ای فلک، تو از حال دشمنانش به شادی و خنده میپردازی.
آخر شعر آن کنم که اول گفتم:
دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
هوش مصنوعی: در نهایت، همان را میگویم که از ابتدا بیان کردم: خداوند بزرگ، دیر زمانی است که بر ما رحمت و لطف دارد.
حاشیه ها
1395/09/18 10:12
همایون حسینیان
در مصرع اول بیت سوم بهتر است به جای "چنو" نوشته شود "چون او"
1397/02/26 23:04
محمود سیدهندی
قدیم ترین منبعی که متضمن این قصیده است، نزهت نامه علایی در قرن پنجم است. استاد نفیسی هم این قصیده را از روی نسخ نزهت نامه نقل کرده اند، البته در نسخی مراجع استاد نام شاعر نبوده و ایشان به حدس آن را از رودکی دانسته اند. امروزه که این کتب از روی کهن ترین و اصیل ترین نسخ به چاپ رسیده مشخص شده که این قصیده از ابوالمعالی نحاس اصفهانی است نه رودکی. (رک. نزهت نامه ص 26)
رک. گزیده اشعار رودکی (مقاله) از استاد جمشید سروشیار در نشر دانش ش 39
1403/10/17 10:01
Minoo Shalchizadeh
با کمال تشکر از پارسی زبانان گنجور
لطفا در بیت ۱۲ لغت (گرم) را به (کرم ) تغییر دهید. در لغتنامه دهخدا این بیت آورده شده و این لغت با ک درج شده که معنی درست شعر را میرساند
با تشکر فراوان
1404/04/22 21:07
سیده فاطمه حسینی
لغتنامه دهخدا
گرم . [ گ ُ ] (اِ) غم و اندوه و زحمت سخت و گرفتگی دل و دلگیری باشد. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) :
گر درم داری گزند آرد بدین
لیکن او را گرم درویشی گزین .
رودکی .
بدین زاری و خواری وگرم و درد
پراکنده بر تارکش خاک و گرد.
فردوسی .