گنجور

شمارهٔ ۳۴

فرشته را ز حلاوت دهان پر آب شود
چو از حرارت می‌ دلبرم لبان لیسد
روان ز دیدهٔ افلاکیان شود جیحون
نصال تیرت اگر قبضهٔ کمان لیسد
به خاک خفتهٔ تیغ تو از حلاوت زخم
زبان برآورد و زخم را دهان لیسد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرشته را ز حلاوت دهان پر آب شود
چو از حرارت می‌ دلبرم لبان لیسد
هوش مصنوعی: فرشته به خاطر شیرینی دهان محبوبم، از شوق پرآب می‌شود و لبانش را می‌لیسد.
روان ز دیدهٔ افلاکیان شود جیحون
نصال تیرت اگر قبضهٔ کمان لیسد
هوش مصنوعی: اگر تیر تو به دست افلاکیان بیفتد، جیحون هم از چشم آن‌ها خواهد گریخت.
به خاک خفتهٔ تیغ تو از حلاوت زخم
زبان برآورد و زخم را دهان لیسد
هوش مصنوعی: زخم زبان تو مانند تیغی بر جان من نشسته و حالا خودش را نشان می‌دهد. این زخم به قدری شیرین است که گویی خود زخم در حال لذت بردن از دردش است.

حاشیه ها

1395/09/18 10:12
همایون حسینیان

نصال تیر = پیکان تیر، بخش تیز و انتهایی تیر

1400/10/08 08:01
جهن یزداد

زبان براورد و زخم را دهان لیسد
شاهکارست
ای کاش سروده های رودکی پیدا شود 

1402/04/11 03:07
مینا فلاح

مصرع «زبان برآورد و زخم را دهان لیسد» یعنی چه؟