بخش ۹۲ - مسیح کاشانی
و هُوَ رکن الدّین مسعود بن نظام الدّین علی است. اجدادش از شیراز به کاشان رفتند. او در کاشان متولد شد. غرض، از فضلا و حکمای عهد خود بودو به غیرت مشهور است. چنانکه به اندک بی التفاتی که از شاه عباس ماضی دید از شاه رنجید و این مطلع گفته به هندوستان رفت:
گر فلک یک صبحدم بامن گران باشدسرش
شام بیرون میروم چون آفتاب از کشورش
غرض، در خدمت اکبرشاه و جهانگیر پادشاه هندوستان به غایت معتبر بود. بعد از فوت شاه عباس که از عمر حکیم یک صد و پنجاه سال گذشته بود، به ایران مراجعت نموده. از اوست:
نیارم گفت ذکر بر دوام و برمراد او را
بدین آلودگی شرم آیدم کارم به یاد او را
به صفات آدم اکنون که خدا ستود ما را
چه غم است ازاینکه شیطان نکندسجودمارا
با من آمیختهای وز تو اثر پیدانیست
همه شیر است دراین جام و شکرپیدا نیست
عشرت مردم عالم همه در غم بگذشت
عشرت آن کرد که مردانه زعالم بگذشت
عشقی که رفته رفته جنون آورد چه سود
دیوانه گشتن از نظر اولین خوشست
چون قطره به آن گوهر یکتا نرسیدیم
از ابر فتادیم و به دریا نرسیدیم
بخش ۹۱ - محمّد نسوی عَلَیهِ الرّحمة: از اماجد فضلا و از اکابر علمای عالی مقداربود. عمادالدین زنگی دیوان انشاء و سر رشتهٔ خود را به وی تفویض فرمود. آخر به ترک خدمت دیوان و قربت سلطان مذکور گفته و طریقهٔ فقرو فنا پذیرفته. در زاویهٔ عزلت منزوی وناهج اخروی شد. خوارزمشاه و ملک مازندران به وی اظهار اخلاص مینمودند. تیمّناً این رباعی از او نوشته شد:بخش ۹۳ - محبّ سرهندی: اسمش محب علی. اصلش از برلاس. مولدش تته. موطنش سند. معاصر اکبرشاه و جهانگیر شاه و از محققان آگاه. مشربش عارفانه و اشعارش موحدانه است:
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و هُوَ رکن الدّین مسعود بن نظام الدّین علی است. اجدادش از شیراز به کاشان رفتند. او در کاشان متولد شد. غرض، از فضلا و حکمای عهد خود بودو به غیرت مشهور است. چنانکه به اندک بی التفاتی که از شاه عباس ماضی دید از شاه رنجید و این مطلع گفته به هندوستان رفت:
هوش مصنوعی: مسعود بن نظام الدّین علی، یکی از شخصیتهای برجسته و مهم در دین و علم است. اجداد او از شیراز به کاشان مهاجرت کرده و او نیز در همین شهر به دنیا آمد. او به عنوان فردی دانشمند و حکیم در زمان خودش شناخته میشود و به غیرت و شجاعتش شهرت دارد. بهطوری که با کمتوجهی شاه عباس پیشین، دلگیر شد و به همین خاطر به هندوستان سفر کرد.
گر فلک یک صبحدم بامن گران باشدسرش
شام بیرون میروم چون آفتاب از کشورش
هوش مصنوعی: اگر آسمان یک روز صبح بر من سنگینی کند، مانند آفتابی از سرزمینش بیرون میآیم.
غرض، در خدمت اکبرشاه و جهانگیر پادشاه هندوستان به غایت معتبر بود. بعد از فوت شاه عباس که از عمر حکیم یک صد و پنجاه سال گذشته بود، به ایران مراجعت نموده. از اوست:
هوش مصنوعی: غرض در زمان اکبرشاه و جهانگیر، پادشاهان هند، اعتبار زیادی داشت. بعد از مرگ شاه عباس، که زمانی طولانی از عمر حکیم گذشته بود، او به ایران بازگشت.
نیارم گفت ذکر بر دوام و برمراد او را
بدین آلودگی شرم آیدم کارم به یاد او را
هوش مصنوعی: نمیتوانم به طور مداوم دربارهاش صحبت کنم و از خواستهاش یاد کنم، زیرا به خاطر این آلودگی، از یادش شرمندهام.
به صفات آدم اکنون که خدا ستود ما را
چه غم است ازاینکه شیطان نکندسجودمارا
هوش مصنوعی: در حال حاضر که خداوند ما را بخاطر ویژگیهای انسانیمان ستایش کرده، چه دلیلی داریم که نگران این باشیم که شیطان به ما احترام نگذارد یا به ما سجده نکند؟
با من آمیختهای وز تو اثر پیدانیست
همه شیر است دراین جام و شکرپیدا نیست
هوش مصنوعی: با من اینقدر پیوند خوردهای که دیگر نمیتوانم اثری از تو پیدا کنم. در این جام همه چیز شیرین و خوشمزه است، اما در آن خبری از شکر نیست.
عشرت مردم عالم همه در غم بگذشت
عشرت آن کرد که مردانه زعالم بگذشت
هوش مصنوعی: زندگی شاد و خوش مردم دنیا همه در غم و اندوه گذشت. اما کسی که با دلی شجاع از دنیا گذشت، واقعاً زندگی خوشی را تجربه کرد.
عشقی که رفته رفته جنون آورد چه سود
دیوانه گشتن از نظر اولین خوشست
هوش مصنوعی: عشقی که به تدریج به جنون میانجامد، چه نفعی دارد؟ آیا دیوانه شدن از نظر اولیه زیبا نیست؟
چون قطره به آن گوهر یکتا نرسیدیم
از ابر فتادیم و به دریا نرسیدیم
هوش مصنوعی: ما هرگز نتوانستهایم به آن جواهر باارزش دست پیدا کنیم، درست مانند قطرهای که از ابر میافتد و به دریا نمیرسد.