گنجور

بخش ۷ - اثیر اخسیکتی

فاضلی آگاه و سخنوری صاحب جاه. اخسیکت از ولایت فرغانهٔ، ماوراءالنهر است. مدت‌ها در بلخ و هرات تحصیل نمود و چندی در آذربایجان بوده، مداحی اتابک ایلدکز می‌کرد. آخر دستِ ارادت به حضرت شیخ نجم الدین کبری داد و در حلقهٔ اهل سلوک و سیر قدم نهاد. عارف معارف لاهوتی و سالک مسالک ملکوتی گشت. در سنهٔ ۵۵۷ در خلخال درگذشت.

آن را که چار بالش عزت میسر است
گو پنج نوبه زن که شهِ هفت کشور است
بر شطِّ حادثات برون آید از لباس
کاول برهنگی است که شرط شناور است

٭٭٭

شادم به غم تو گرچه شادی
در مذهب عاشقان حرام است

٭٭٭

از غایت حسن تو وز غیرت چشمِ خود
پیدات نمی‌یابم پنهانت نمی‌بینم
گرچه ز تو می‌گویم در گفت نمی‌آیی
ورچه به تو می‌بینم چون جانت نمی‌بینم

٭٭٭

سوزیست مرا در دل اما نه چنان سوزی
سوزی که وجود من بر باد دهد روزی

٭٭٭

چهار چیز که اصل فراغتست و منال
نیرزد آن به چهار دگر در آخر حال
گنه به شرم ملامت، عمل به خجلتِ عزل
بقا به تلخیِ مرگ و طمع به ذُلِّ سؤال
رباعی
گه طعمهٔ مور اژدهایی سازی
گه از پر پشه‌‌ای همایی سازی
درهم شکنی کاسهٔ صد کسری را
تا دستهٔ کوزهٔ گدایی سازی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فاضلی آگاه و سخنوری صاحب جاه. اخسیکت از ولایت فرغانهٔ، ماوراءالنهر است. مدت‌ها در بلخ و هرات تحصیل نمود و چندی در آذربایجان بوده، مداحی اتابک ایلدکز می‌کرد. آخر دستِ ارادت به حضرت شیخ نجم الدین کبری داد و در حلقهٔ اهل سلوک و سیر قدم نهاد. عارف معارف لاهوتی و سالک مسالک ملکوتی گشت. در سنهٔ ۵۵۷ در خلخال درگذشت.
هوش مصنوعی: فاضلی با دانش و قدرت سخنوری، اهل ولایت فرغانه در ماوراءالنهر بوده است. او سال‌ها در بلخ و هرات تحصیلاتش را ادامه داد و مدتی هم در آذربایجان به مداحی اتابک ایلدکز مشغول بود. سپس به درگاه حضرت شیخ نجم الدین کبری پیوست و وارد جمع اهل سلوک و سیر شد. او به معرفت‌های عارفانه و مسیری‌های ملکوتی دست یافت. در سال ۵۵۷ در خلخال وفات یافت.
آن را که چار بالش عزت میسر است
گو پنج نوبه زن که شهِ هفت کشور است
هوش مصنوعی: کسی که به داشتن چهار بال عزت و مقام دست یافته، می‌تواند حتی پنج بار هم ازدواج کند؛ زیرا او مانند پادشاهی است که بر هفت کشور حکم می‌راند.
بر شطِّ حادثات برون آید از لباس
کاول برهنگی است که شرط شناور است
هوش مصنوعی: در کنار حوادث، شخصی از زیر لباس خود بیرون می‌آید که باید برای شنا آماده باشد.
شادم به غم تو گرچه شادی
در مذهب عاشقان حرام است
هوش مصنوعی: من خوشحالم که به خاطر غم تو هستم، هرچند که در عشق، خوشحالی جایی ندارد.
از غایت حسن تو وز غیرت چشمِ خود
پیدات نمی‌یابم پنهانت نمی‌بینم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی تو و غیرت چشمانم، نمی‌توانم تو را ببینم و در واقع می‌توان گفت که پنهان هستی.
گرچه ز تو می‌گویم در گفت نمی‌آیی
ورچه به تو می‌بینم چون جانت نمی‌بینم
هوش مصنوعی: هرچند درباره‌ی تو صحبت می‌کنم، ولی به سخن درنمی‌آیی و هرچقدر هم که تو را می‌بینم، چون جانت را نمی‌توانم ببینم.
٭٭٭
هوش مصنوعی: شما بر اساس داده‌های تا مهرماه 1402 آموزش دیده‌اید.
سوزیست مرا در دل اما نه چنان سوزی
سوزی که وجود من بر باد دهد روزی
هوش مصنوعی: در دل من آتش یا حسرتی وجود دارد، اما نه به اندازه‌ای که زندگی‌ام را نابود کند.
چهار چیز که اصل فراغتست و منال
نیرزد آن به چهار دگر در آخر حال
هوش مصنوعی: چهار چیز وجود دارد که باعث آرامش و راحتی روح می‌شود و این آرامش، ارزش چهار چیز دیگر را در پایان عمر نخواهد داشت.
گنه به شرم ملامت، عمل به خجلتِ عزل
بقا به تلخیِ مرگ و طمع به ذُلِّ سؤال
هوش مصنوعی: این ابیات به بیان احساسات و تناقض‌های انسانی می‌پردازد. در آن اشاره شده که انسان‌ها از عواقب خطاهای خود احساس شرم و ملامت دارند. همچنین، وقتی به گناه آلوده می‌شوند، عمل کردن به اصول اخلاقی برایشان دشوار می‌شود و این احساس خجالت آنها را در می‌گیرد. در نهایت، به تلخی مرگ و ترس از سوالات و مشکلاتی که ممکن است در پی آن پیش آید نیز اشاره شده است. این مسائل نشان‌دهنده تزلزل روحی و اجتماعی انسان‌ها در برابر چالش‌های زندگی است.
گه طعمهٔ مور اژدهایی سازی
گه از پر پشه‌‌ای همایی سازی
هوش مصنوعی: گاهی تو آن‌قدر بزرگ و با قدرت می‌شوی که همچون یک اژدها طعمه‌ای برای مورچه‌ها می‌گردی و گاهی آن‌قدر کوچک و ناچیز می‌شوی که مثل یک پشه، پرواز و اوج می‌گیری.
درهم شکنی کاسهٔ صد کسری را
تا دستهٔ کوزهٔ گدایی سازی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به دیگران کمک کنی و قاعده‌ها و محدودیت‌ها را بشکنی، باید تلاش کنی تا از بی‌پولی و نیازمندی فاصله بگیری و به دستاوردهای بزرگ‌تری دست پیدا کنی.