بخش ۶ - ابن یمین فریومدی خراسانی
وهُوَ امیر محمود بن یمین الدین محمود فریومدی الطغرایی، در اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده مشهور و در کمالات صوری و معنوی در السنه و افواه مذکور. از سالکان واصل و عارفان کامل. استفاضهٔ فیوضات الهیه نموده و خود در سلک حکما و عقلا مندرج بود. تحصیل معاش از رهگذر زراعت و دهقانی فرمودی و هرچه داشتی مصروف درویشان نمودی. دیوان حکمت توأمانش در سنهٔ ۷۴۳ در جنگ سربداران از میان رفته. لهذا اشعارش کم یاب و این ابیات از نتایج طبع آن جناب است:
مِنْقطعاته فی الحکمة و الموعظه
رباعی
رباعی
آشنایی خلق درد سر است
منقطع باش تا ندانندت
به در کس مرو ز بهرِ طمع
تا ز در همچو سگ نرانندت
گر شوی گوشه گیر چون ابرو
بر سرِ دیدهها نشانندت
این همه جد و جهد حاجت نیست
آنچه روزیست میرسانندت
٭٭٭
زدم از کتم عدم خیمه به صحرایِ وجود
از جمادی به نباتی سفری کردم و رفت
بعد از آنم کشش نفس به حیوانی برد
چون رسیدم به وی از وی گذری کردم و رفت
بعد از آن در صدفِ سینهٔ انسان به صفا
قطرهٔ هستی خود را گهری کردم و رفت
با ملایک پس از آن صومعهٔ قدسی را
گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت
بعد از آن ره سوی او بردم و چون ابن یمین
همه او گشتم و ترک دگری کردم و رفت
دو قرص نان اگر از گندم است وگر از جو
دو تای جامه اگر کهنه است وگر از نو
چهار گوشهٔ دیوار خود به خاطرِ جمع
که کس نگوید از این جای خیز و آنجا رو
هزار مرتبه بهتر به نزد ابن یمین
ز فرِّ مملکتِ کیقباد و کیخسرو
٭٭٭
اگر دو گاو به دست آوری و مزرعهای
یکی امیر و یکی را وزیر نام کنی
بدان قدر چو کفاف معاش تو نشود
روی و نان جوی از یهود وام کنی
هزار بار از آن بِه که از پی خدمت
کمر ببندی و بر مردکی سلام کنی
آن کز پی وصل او به جان میپویم
او با من و من جمله جهان میجویم
نی نی که من اویم و من واو را من
از تنگ مجالی سخنی میگویم
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند
با هرچه رضایِ او در آن نیست مکن
یا راضی شو به هرچه او با تو کند
گویند که چون ابن یمین رحلت مینمود شب به تلاوت مشغول شد تا هنگام فوت رسید و این رباعی گفته به جوارِ رحمت حق پیوست. صبح این رباعی را بر سر سجادهاش یافتند:
منگر که دل ابن یمین پرخون شد
بنگر که ازین سرایِ فانی چون شد
مصحف به کف و چشم به ره، روی به دوست
با پیکِ اجل خنده زنان بیرون شد
بخش ۵ - اشراق اصفهانی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ: وَهُو زُبدة الفضلا و قُدوة الحکما میر محمد باقر داماد. والد ماجد ایشان میر شمس الدین محمد شهیر به داماد است. وجه تسمیه به این لقب به اینکه داماد مجتهد مغفور شیخ علی عبدالعال عاملی بوده. گویند شیخ مذکور جناب ولایت مآب را در خواب دید. حضرت به شیخ فرمودند که صبیّهٔ خود رادر حبالهٔ نکاح میرشمس الدین درآور که از وی فرزندی ظاهر خواهد شد که وارث علوم انبیاء و اوصیا باشد. شیخ به موجب اشارت غیبی و بشارت لاریبی به فرموده عمل نمود. پس از چندی صبیّهٔ شیخ فوت شد. شیخ از این معنی متحیر و متفکر بود. مجدّداً در عالم رؤیا از حضرت امیرالمؤمنینؑبه عقد صبیّهٔ دیگر مأمور آمد. لهذا پس از چندی میر محمد باقر به وجود آمد و به تدریج عالمی عامل و حکیمی فاضل گردید و به مدارج علیا و معارج اقصی رسید. گویند از جملهٔ ریاضات او یکی آن بود که چهل سال پهلو بر بستر نگذاشت العلم عنداللّه. آن جناب در حکمت تصانیف عالیه دارد مانند: کتاب صراط المستقیم و کتاب قبسات و افق المبین و مثنوی موسوم به مشرق الانوار در برابر مخزن الاسرار دارند. آخر الامر در نجف به حق پیوست:بخش ۷ - اثیر اخسیکتی: فاضلی آگاه و سخنوری صاحب جاه. اخسیکت از ولایت فرغانهٔ، ماوراءالنهر است. مدتها در بلخ و هرات تحصیل نمود و چندی در آذربایجان بوده، مداحی اتابک ایلدکز میکرد. آخر دستِ ارادت به حضرت شیخ نجم الدین کبری داد و در حلقهٔ اهل سلوک و سیر قدم نهاد. عارف معارف لاهوتی و سالک مسالک ملکوتی گشت. در سنهٔ ۵۵۷ در خلخال درگذشت.
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وهُوَ امیر محمود بن یمین الدین محمود فریومدی الطغرایی، در اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده مشهور و در کمالات صوری و معنوی در السنه و افواه مذکور. از سالکان واصل و عارفان کامل. استفاضهٔ فیوضات الهیه نموده و خود در سلک حکما و عقلا مندرج بود. تحصیل معاش از رهگذر زراعت و دهقانی فرمودی و هرچه داشتی مصروف درویشان نمودی. دیوان حکمت توأمانش در سنهٔ ۷۴۳ در جنگ سربداران از میان رفته. لهذا اشعارش کم یاب و این ابیات از نتایج طبع آن جناب است:
هوش مصنوعی: امیر محمود بن یمینالدین محمود فریومدی الطغرایی فردی مشهور به اخلاق نیکو و ویژگیهای پسندیده است و در کمالات ظاهری و باطنی زبانزد عام و خاص است. او از عارفان بزرگ و سالکان مخلص به شمار میآید و از فیوضات الهی بهرهمند شده است. او در زمره حکما و افراد خردمند قرار دارد و برای تأمین معاش خود به کشاورزی و کارهای زراعی مشغول بود و همه آنچه داشت را در راه حمایت از درویشان صرف میکرد. دیوان حکمت او در سال ۷۴۳ هجری قمری در جنگ سربداران از بین رفته و به همین دلیل اشعارش به سختی پیدا میشود. این ابیات نیز نتیجه ذوق سرشار اوست.
آشنایی خلق درد سر است
منقطع باش تا ندانندت
هوش مصنوعی: دوستی و ارتباط با مردم میتواند مشکلاتی ایجاد کند، بنابراین بهتر است دوری گزینی و خودت را از آنها جدا نگهداری تا از مشکلاتی که ممکن است به وجود آید، در امان بمانی.
به در کس مرو ز بهرِ طمع
تا ز در همچو سگ نرانندت
هوش مصنوعی: به خاطر طمع، به کسی مراجعه نکن، زیرا ممکن است مانند یک سگ تو را از در بیرون کنند.
گر شوی گوشه گیر چون ابرو
بر سرِ دیدهها نشانندت
هوش مصنوعی: اگر به گوشهنشینی روی و از جمع دوری کنی، مانند ابرو که بر روی چشمها سایه میاندازد، دیگران به تو توجه خواهند کرد.
این همه جد و جهد حاجت نیست
آنچه روزیست میرسانندت
هوش مصنوعی: تمام تلاش و کوشش انسان در زندگی ممکن است ضرورتی نداشته باشد، زیرا آنچه مقدر شده و روزی اوست، به هر حال به او خواهد رسید.
زدم از کتم عدم خیمه به صحرایِ وجود
از جمادی به نباتی سفری کردم و رفت
هوش مصنوعی: از حالت عدم بیرون آمدم و وجودم را مانند خیمهای در دشت هستی برپا کردم. از حالت جامد به زندگی نباتی رسیدم و سفری را آغاز کردم و پیش رفتم.
بعد از آنم کشش نفس به حیوانی برد
چون رسیدم به وی از وی گذری کردم و رفت
هوش مصنوعی: پس از آنکه نفس مرا به سمت حیوانی کشاند، به او رسیدم و سپس بدون توقف از کنارش عبور کردم و ادامه دادم.
بعد از آن در صدفِ سینهٔ انسان به صفا
قطرهٔ هستی خود را گهری کردم و رفت
هوش مصنوعی: پس از آن، در عمق وجود انسان، جواهر وجود خود را با صفا و خلوص درخشان کردم و سپس از آنجا رخت بستم و رفتم.
با ملایک پس از آن صومعهٔ قدسی را
گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت
هوش مصنوعی: با فرشتگان، بعد از آنکه به صومعهٔ مقدس نزدیک شدم، به دقت به آن نگاه کردم و سپس راهی شدم.
بعد از آن ره سوی او بردم و چون ابن یمین
همه او گشتم و ترک دگری کردم و رفت
هوش مصنوعی: پس از آن، راهی به سوی او شدم و مانند ابن یمین تمام وجودم را به او سپردم و از دیگران صرف نظر کردم و به سمت او رفتم.
دو قرص نان اگر از گندم است وگر از جو
دو تای جامه اگر کهنه است وگر از نو
هوش مصنوعی: اگر دو قرص نان از گندم باشد یا از جو، و یا اینکه دو لباس کهنه باشد یا نو، تفاوتی در اصل مادیت آنها نیست.
چهار گوشهٔ دیوار خود به خاطرِ جمع
که کس نگوید از این جای خیز و آنجا رو
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دیگران چیزی نپرسند یا قضاوت نکنند، خود را در چهار طرف دیوار محصور کردهایم.
هزار مرتبه بهتر به نزد ابن یمین
ز فرِّ مملکتِ کیقباد و کیخسرو
هوش مصنوعی: بهتر است که نزد ابن یمین باشم تا اینکه در کاخهای شاهان بزرگ و ثروتمند زندگی کنم.
اگر دو گاو به دست آوری و مزرعهای
یکی امیر و یکی را وزیر نام کنی
هوش مصنوعی: اگر دو گاو به دست بیاوری و یکی از آنها را به امیر و دیگری را به وزیر نسبت دهی، این نشاندهنده قدرت و موقعیت اجتماعی آنهاست.
بدان قدر چو کفاف معاش تو نشود
روی و نان جوی از یهود وام کنی
هوش مصنوعی: هرقدر که نیازهای زندگیات تأمین نشود، به خاطر روزی و نان از یهودی قرض نخواهی گرفت.
هزار بار از آن بِه که از پی خدمت
کمر ببندی و بر مردکی سلام کنی
هوش مصنوعی: بهتر است هزار بار تلاش کنی و برای خدمت به دیگران، سختیها را به جان بخری تا اینکه تنها به کسی که قدرت و مقام دارد، احترامی نشان دهی.
آن کز پی وصل او به جان میپویم
او با من و من جمله جهان میجویم
هوش مصنوعی: من در جستجوی وصال او هستم و با تمام وجود به دنبال او میروم. او با من است و من به دنبال همهچیز در این جهان هستم.
نی نی که من اویم و من واو را من
از تنگ مجالی سخنی میگویم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نوعی از وجود خود و تأثیر کلماتش در شرایط محدود و دشوار صحبت میکند. او به ما میگوید که با وجود سختیها و تنگناها، همچنان به بیان احساسات و افکارش ادامه میدهد. این ابراز وجود، نشانهای از اراده و عزم اوست که حتی در شرایط مشکل هم نمیگذارد صدایش خاموش بماند.
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خداوند با تو رفتار خوبی داشته باشد، باید مخلوقات محبوب او، یعنی فرشتگان، را با خود همراه کنی.
با هرچه رضایِ او در آن نیست مکن
یا راضی شو به هرچه او با تو کند
هوش مصنوعی: با هر چیزی که خداوند در آن راضی نیست، کاری نکن و اگر نمیتوانی از آن بگذری، به هر چیزی که او با تو میکند، راضی باش.
گویند که چون ابن یمین رحلت مینمود شب به تلاوت مشغول شد تا هنگام فوت رسید و این رباعی گفته به جوارِ رحمت حق پیوست. صبح این رباعی را بر سر سجادهاش یافتند:
هوش مصنوعی: نقل شده است که زمانی که ابن یمین در حال فوت بود، شب را به خواندن قرآن مشغول بود تا اینکه جان سپرد. او این رباعی را سروده و پس از آن به رحمت خدا پیوست. صبح روز بعد، این رباعی را بر روی سجادهاش پیدا کردند.
منگر که دل ابن یمین پرخون شد
بنگر که ازین سرایِ فانی چون شد
هوش مصنوعی: به چیزهایی که انسان را دلسرد میکنند نگاه نکن، بلکه به این بیندیش که این زندگی دنیوی با تمام زوال و ناپایداریاش چگونه است.
مصحف به کف و چشم به ره، روی به دوست
با پیکِ اجل خنده زنان بیرون شد
هوش مصنوعی: کتاب آسمانی در دستانش بود و نگاهش به راه، با عبوس و خندان به سوی دوست، از دنیا بیرون رفت.