گنجور

بخش ۳۴ - دوانی کازرونی طابَ ثَراهُ

و هُوَ زبدة الحکما و علّامة العلما مولانا جلال الدین محمد بن سعد الدین اسعدالدوانی الکازرونی. از مضافات شیراز است و مولد و منشاء مولانا قریهٔ مذکور است. نخست در پیش پدر خود علوم ادبیه آموخت. بعد از آن به شیراز آمده در مدرسهٔ مولانا محی الدین و خواجه حسن شاه که از تلامذهٔ محقق شریف بودند کسب کمالات کرد. بعضی از متداولات را نزد مولانا همام الدین صاحب شرح طوالع دید ودر اکتساب علم حدیث تلمیذ شیخ صفی الدین ایجی گردید و در سن شباب صیت فضایلش گوش زد شیخ و شاب شد. در عهد دولت امیرحسن و یعقوب میرزا، ترک و تاجیک از دور و نزدیک به خدمتش آمده از اشعهٔ ضمیر منیرش اقتباس انوار کمال می‌نمودند. چندی صدارت یوسف بن میرزا جهانشاه قبول فرموده و بعد استعفا نمود. در زمان سلطنت آق قوینلو منصب قضاء فارس من حیث الاستقلال بدان مرجع ارباب کمال تعلق داشت. همیشه در میان وی و میر صدر الدین محمد در باب حاشیهٔ شرح تجرید ملاعلی قوشچی اعتراضات بود. به هندوستان رفته و بعضی رسالات به نام سلاطین آن مملکت معنون فرموده. اموال و اوضاع وافر یافته به ایران مراجعت نمود. لهذا خلق در توقیر و تعظیمش بیشتر از پیشتر فزودند چنانچه علامه خود فرمود:

مرا به تجربه معلوم شد در آخر حال
که قدر مرد به علم است وقدر علم به مال

غرض، تصنیفات جناب علامه بسیار است. مِنْجمله حاشیهٔ قدیم و حاشیهٔ جدید، رسالهٔ زورا، شرح هیاکل، اثبات واجب و اخلاق، حاشیهٔ انوار، حاشیهٔ مطالع و حاشیهٔ شمسیه.مدت هشتاد سال عمر یافت و در سنهٔ ۹۰۸ به ریاض جنت شتافت. از اوست:

مِنْغزلیّاته طابَ ثرَاهُ
این رباعی را در مدحت حضرت سلطان اولیا علی مرتضی ؑ گفته
از توتامقصودچندان منزلی در پیش نیست
یک قدم بر هر دو عالم نه که گامی بیش نیست
معنیِ درویشی ارخواهی کمال نیستی است
هرکه راهستیِ خود باقی است اودرویش نیست
بندگی کن عشق راوزکفر ودین آزادباش
کزجدال آسوده شدهرکس که اوراکیش نیست
به نور فطرت خود می‌رویم در رهِ عشق
چراغِ خاطر دون همتان چه نور دهد
اگرچه فیض خدا شامل است یکسان نیست
نه هر جبل که تو بینی صدا چو طور دهد
قامت دلکش و رخسار دل افروز ترا
اهل عرفان شجر وآتش موسی خوانند
سخن از قد تو گفتم چو دوانی ز آنرو
سخنانم همه در عالم بالا خوانند
ای مصحف آیات الهی رویت
وی سلسلهٔ اهل ولایت مویت
سرچشمهٔ زندگی لب دلجویت
محراب نماز عارفان ابرویت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و هُوَ زبدة الحکما و علّامة العلما مولانا جلال الدین محمد بن سعد الدین اسعدالدوانی الکازرونی. از مضافات شیراز است و مولد و منشاء مولانا قریهٔ مذکور است. نخست در پیش پدر خود علوم ادبیه آموخت. بعد از آن به شیراز آمده در مدرسهٔ مولانا محی الدین و خواجه حسن شاه که از تلامذهٔ محقق شریف بودند کسب کمالات کرد. بعضی از متداولات را نزد مولانا همام الدین صاحب شرح طوالع دید ودر اکتساب علم حدیث تلمیذ شیخ صفی الدین ایجی گردید و در سن شباب صیت فضایلش گوش زد شیخ و شاب شد. در عهد دولت امیرحسن و یعقوب میرزا، ترک و تاجیک از دور و نزدیک به خدمتش آمده از اشعهٔ ضمیر منیرش اقتباس انوار کمال می‌نمودند. چندی صدارت یوسف بن میرزا جهانشاه قبول فرموده و بعد استعفا نمود. در زمان سلطنت آق قوینلو منصب قضاء فارس من حیث الاستقلال بدان مرجع ارباب کمال تعلق داشت. همیشه در میان وی و میر صدر الدین محمد در باب حاشیهٔ شرح تجرید ملاعلی قوشچی اعتراضات بود. به هندوستان رفته و بعضی رسالات به نام سلاطین آن مملکت معنون فرموده. اموال و اوضاع وافر یافته به ایران مراجعت نمود. لهذا خلق در توقیر و تعظیمش بیشتر از پیشتر فزودند چنانچه علامه خود فرمود:
هوش مصنوعی: او از برجسته‌ترین حکیمان و دانشمندان به نام مولانا جلال‌الدین محمد بن سعدالدین اسعدالدوانی الکازرونی است. او اهل شیراز بوده و در همانجا به دنیا آمده است. ابتدا علوم ادبی را در کنار پدرش آموخته و سپس به شیراز آمد تا در مدرسه مولانا محی‌الدین و خواجه حسن شاه که از شاگردان محقق شریف بودند، دانش خود را تکمیل کند. برخی مباحث متداول را نیز از مولانا همام‌الدین صاحب شرح طوالع فراگرفت و در علم حدیث، شاگرد شیخ صفی‌الدین ایجی شد. در جوانی، فضایل و دانش او مورد توجه همه قرار گرفت. در زمان دولت امیرحسن و یعقوب میرزا، افراد ترک و تاجیک از نقاط دور و نزدیک به او مراجعه کرده و از علم و کمال او بهره‌مند می‌شدند. او مدتی به سمت صدارت یوسف بن میرزا جهانشاه مشغول بود و بعد از آن استعفا داد. در دوران سلطنت آق قوینلو، به عنوان قاضی فارس با استقلال به کار مشغول بود. همواره بین او و میر صدرالدین محمد در مورد حاشیه‌های شرح تجرید ملاعلی قوشچی اختلاف نظر وجود داشت. او به هند سفر کرده و چندین رساله به نام سلاطین آنجا نگاشت. پس از دست‌یابی به اموال و موقعیت‌های بسیار، به ایران بازگشت و این موجب شد که احترام و ارادت مردم به او بیش از قبل افزایش یابد.
مرا به تجربه معلوم شد در آخر حال
که قدر مرد به علم است وقدر علم به مال
هوش مصنوعی: با تجربه فهمیدم که ارزش یک مرد به دانش اوست و ارزش دانش به ثروت.
غرض، تصنیفات جناب علامه بسیار است. مِنْجمله حاشیهٔ قدیم و حاشیهٔ جدید، رسالهٔ زورا، شرح هیاکل، اثبات واجب و اخلاق، حاشیهٔ انوار، حاشیهٔ مطالع و حاشیهٔ شمسیه.مدت هشتاد سال عمر یافت و در سنهٔ ۹۰۸ به ریاض جنت شتافت. از اوست:
هوش مصنوعی: علامه آثار متعددی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به حاشیه‌های قدیم و جدید، رسالهٔ زورا، شرح هیاکل، اثبات واجب، اخلاق، حاشیهٔ انوار، حاشیهٔ مطالع و حاشیهٔ شمسیه اشاره کرد. او هشتاد سال عمر کرد و در سال ۹۰۸ هجری به دیار جاوید شتافت.
از توتامقصودچندان منزلی در پیش نیست
یک قدم بر هر دو عالم نه که گامی بیش نیست
هوش مصنوعی: از تو تا مقصد، فاصله‌ای چندان نیست؛ فقط یک قدم در هر دو دنیا کافی است، نه بیشتر.
معنیِ درویشی ارخواهی کمال نیستی است
هرکه راهستیِ خود باقی است اودرویش نیست
هوش مصنوعی: اگر بخواهی معنی درویشی را بفهمی، باید بدانی که کمال در عدم وجود است. هر کسی که به حقیقت خود بماند، درویش نیست.
بندگی کن عشق راوزکفر ودین آزادباش
کزجدال آسوده شدهرکس که اوراکیش نیست
هوش مصنوعی: عشق را به عنوان ایمان خود بپرست و از محدودیت‌های کفر و دین رها باش. هر کس که به عشق نرسیده، در دعوا و جدل‌ها آرامش ندارد.
به نور فطرت خود می‌رویم در رهِ عشق
چراغِ خاطر دون همتان چه نور دهد
هوش مصنوعی: ما با روشنایی فطرت خود در مسیر عشق پیش می‌رویم، اما این موضوع که افکار بی‌ارزش و سطحی چه نوری می‌توانند بر ما بتابانند، جای تردید دارد.
اگرچه فیض خدا شامل است یکسان نیست
نه هر جبل که تو بینی صدا چو طور دهد
هوش مصنوعی: با اینکه نعمت‌های خداوند به همه می‌رسد، اما همه چیز به یک شکل نیست. همان‌طور که هر کوهی نمی‌تواند صدای طوری چون کوه طور را داشته باشد.
قامت دلکش و رخسار دل افروز ترا
اهل عرفان شجر وآتش موسی خوانند
هوش مصنوعی: چهره زیبا و اندام جذاب تو را اهل عرفان به درخت و آتش موسی تشبیه می کنند.
سخن از قد تو گفتم چو دوانی ز آنرو
سخنانم همه در عالم بالا خوانند
هوش مصنوعی: وقتی درباره قد و قامت تو صحبت کردم، به خاطر زیبایی و ظرافت آن، تمام حرف‌هایم در دنیا و بین مردم قابل ستایش و توجه است.
ای مصحف آیات الهی رویت
وی سلسلهٔ اهل ولایت مویت
هوش مصنوعی: ای کتاب sacred که آیات خداوندی در تو هست، تو حامل نیاکان اهل ولایت و وصایت مایی.
سرچشمهٔ زندگی لب دلجویت
محراب نماز عارفان ابرویت
هوش مصنوعی: زندگی به سرچشمه‌ای دلنشین و زیبا وابسته است که در آن لبخند و محبت تو قرار دارد، و همچون محراب نماز برای عارفان، ابروی تو مقدس و پرقدرت است.