بخش ۱۲ - اسد کاشی
اسمش قاضی اسداللّه و فاضلی است صاحب جایگاه. به شیخ مؤمن اخلاص و ارادت داشت. کرامت بسیار از وی ظهور مینمود. شخصی قصری دلگشا در خواب دید با رخنهٔ بسیار و ثقبهٔ بی شمار. پرسید که این قصر از کیست و این ثقبهها از چیست؟ خادم قصر گفت: که این قصرِ قاضی اسداللّه است و به هر کرامتی که از وی بروز کرده، رخنه در قصر جاه او پیدا شده. آن مرد از خواب جسته دوان دوان به جانب قاضی رفته که کیفیت خواب خود را به وی بازگوید و او را از اظهار کرامات منع نماید. قاضی گفت که این رخنه هم بالای آن رخنهها باشد. تو چنین خوابی دیدهای و آمدهای که به من گویی: آن مرد حیران گردیده و اخلاص وی را گزید. آخر الامر در کاشان به رحمت ایزدی پیوست. مرقدش زیارتگاه است. این چند بیت از او نوشته شد:
مِنْاشعاره قُدِّسَ سِرّه
رباعی
منصور وقت خود منم بهر هلاکم دار کو
بانگ هوالحق میزنم دیار کو دیار کو
٭٭٭
میی را کز خرد مستور کردند
به این شوریدهٔ دیوانه دادند
اگر دادند جامی دیگران را
منِ سرگشته را خمخانه دادند
تو ز پیدایی خود پنهانی
مینبینند ترا بی بصران
٭٭٭
ای آنکه تویی محرم راز همه کس
شرمندهٔ ناز تو نیاز همه کس
چون دشمن و دوست مظهر ذات تواند
از بهرِ تو میکشیم نازِ همه کس
بخش ۱۱ - انسی سیاه دانی: اسمش عبدالرحمن بن بختیار. مردی عالم و کامل بوده. در هندوستان در نهایت تجرید سیاحت مینموده. مجذوب مطلق شد. در سنهٔ ۱۰۲۵ جذبه بر وی غالب شد و از بدنِ عنصری رست و این یک بیت و رباعی از او نوشته شد:بخش ۱۳ - امری شیرازی: قاسم نام داشته و به علوم غریبه رایت شهرت افراشته. علما او را به کفر و زندقه متهم کردند و به سلطان عصر، شاه طهماسب ماضی صفوی عرض نموده. در سنهٔ ۹۳۲ به دیدهٔ جهان بینش میل کشیدند. بالاخره عوام در شیراز هجوم کرده، شهیدش کردند. در اعداد و اسرار نقطهای بی نظیر بود و رسالهٔ ذکر و فکر و جواب «مرآت الصفا» تصنیف نموده. شهادتش در سنهٔ ۹۹۹ و این اشعار تیّمناً و تبرّکاً از نتایج طبعش قلمی شد:
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسمش قاضی اسداللّه و فاضلی است صاحب جایگاه. به شیخ مؤمن اخلاص و ارادت داشت. کرامت بسیار از وی ظهور مینمود. شخصی قصری دلگشا در خواب دید با رخنهٔ بسیار و ثقبهٔ بی شمار. پرسید که این قصر از کیست و این ثقبهها از چیست؟ خادم قصر گفت: که این قصرِ قاضی اسداللّه است و به هر کرامتی که از وی بروز کرده، رخنه در قصر جاه او پیدا شده. آن مرد از خواب جسته دوان دوان به جانب قاضی رفته که کیفیت خواب خود را به وی بازگوید و او را از اظهار کرامات منع نماید. قاضی گفت که این رخنه هم بالای آن رخنهها باشد. تو چنین خوابی دیدهای و آمدهای که به من گویی: آن مرد حیران گردیده و اخلاص وی را گزید. آخر الامر در کاشان به رحمت ایزدی پیوست. مرقدش زیارتگاه است. این چند بیت از او نوشته شد:
هوش مصنوعی: اسم او قاضی اسداللّه و فاضلی است که در جامعه احترام زیادی دارد. او به شیخ مؤمن ارادت و عشق فراوانی داشت و کرامتهای زیادی از او نمایان میشد. یک روز، شخصی در خواب یک قصر بزرگ و باشکوه دید که دارای سوراخهای زیاد بود. از خادم قصر پرسید که این قصر به کی تعلق دارد و این سوراخها به چه علت هستند؟ خادم پاسخ داد که قصر متعلق به قاضی اسداللّه است و هر کرامتی که از او نمایان شده، منجر به این سوراخها در مقام او شده است. آن مرد از خواب بیدار شد و به سرعت به سمت قاضی رفت تا خواب خود را برای او تعریف کند و او را از به زبان آوردن کراماتش منع کند. قاضی در جواب گفت که این سوراخها بالاتر از آن سوراخها هستند. تو چنین خوابی دیدهای و نزد من آمدهای که بگویی. آن مرد حیرتزده شد و به اخلاص قاضی اعتقاد بیشتری پیدا کرد. در نهایت، او در کاشان به رحمت خداوند پیوست و مزار او به عنوان مکان زیارتی شناخته شده است. چند شعر از او باقی مانده است.
منصور وقت خود منم بهر هلاکم دار کو
بانگ هوالحق میزنم دیار کو دیار کو
هوش مصنوعی: من همانا زمان خود را برای نابودیام صرف میکنم و در جایی که صدای «هو الحق» میزنم، هیچ جا نمیابم.
میی را کز خرد مستور کردند
به این شوریدهٔ دیوانه دادند
هوش مصنوعی: شرابی را که بهخاطر عقل و خودآگاهی پنهان کرده بودند، به این دیوانهی سرگشته دادند.
اگر دادند جامی دیگران را
منِ سرگشته را خمخانه دادند
هوش مصنوعی: اگر به دیگران جامی دهند، من که سرگشتهام، در خمخانهای خود را پیدا کردهام.
تو ز پیدایی خود پنهانی
مینبینند ترا بی بصران
هوش مصنوعی: تو به خاطر وجودت بسیار پنهانی و نامرئی هستی و دیگران نمیتوانند تو را ببینند، حتی کسانی که بینا هستند.
٭٭٭
هوش مصنوعی: شما تا مهرماه ۲۰۲۳ بر اساس دادهها آموزش دیدهاید.
ای آنکه تویی محرم راز همه کس
شرمندهٔ ناز تو نیاز همه کس
هوش مصنوعی: ای تو که رازهای همه را میدانی، به خاطر محبت و زیباییات دیگران شرمنده و نیازمند تو هستند.
چون دشمن و دوست مظهر ذات تواند
از بهرِ تو میکشیم نازِ همه کس
هوش مصنوعی: با توجه به شرایط و موقعیتها، هم از طرف دوست و هم از طرف دشمن، ما برای رضای تو از همه چیز میگذریم و به خاطر تو خود را به زحمت میاندازیم.