گنجور

بخش ۹۹ - عبدالخالق غجدوانی بخارایی

مقدم سلسلهٔ خواجگان و مسلم زمرهٔ زیرکان. از خلفای شیخ ابویوسف همدانی. مولد و مدفن اوده غجدوان ازولایات بخارا و آن دهی است بزرگ بر شش فرسنگی بخارا واقع است. نام والد او شیخ عبدالجلیل و از علما بوده. گویند عبدالخالق به صحبت خضرؑرسیده. در فصل الخطاب مذکور است که روش خواجه عبدالخالق در طریقت حجت است و مقبولِ فِرَق افتاده. غرض، شیخ از متقدمین سلسلهٔ نقشبندیه و آن سلسله را به وی افتخار است. شرح حالش در کتب مسطور است و این دو رباعی به نام وی مشهور است:

رباعی
اگر در دلت از کسی شکایت باشد
دردِ دل تو ازو به غایت باشد
زنهار به انتقام مشغول مشو
بد را بدی خویش کفایت باشد

٭٭٭

چون می‌گذرد عمر کم آزاری به
چون می‌دهدت دست، نکوکاری به
چون کشتهٔ خود به دست خود می‌دروی
تخمی که نکوتر است اگر کاری به
بخش ۹۸ - عبداللّه بلیانی کازرونی: وهُوَ اوحدالدین عبداللّه بن ضیاءالدین مسعود. بلیان از مضافات کازرون شیراز است و شیخ از قدمایِ عرفایِ آفاق و از فرزندزادگان شیخ ابوعلی دقاق. گویند برهان العارفین شیخ صفی الدین اردبیلی به صحبت آن جناب رسیده و شیخ او را حواله به جناب شیخ زاهد گیلانی کرده. غرض، از افاخم کاملین و اعاظم عارفین و زبدهٔ موحدین و قدوهٔ مجردین زمان خود بوده، مشرب عالی داشته و در سنهٔ ۶۸۳ لوای سفر آخرت افراشته. مرقدش در قریهٔ مذکور است واین اشعار از اوست:بخش ۱۰۰ - عراقی همدانی قُدِّسَ سِرُّه: نامش فخرالدین ابراهیم. گفته‌اند که او و شمس الدین تبریزی در چلّهٔ خانهٔ رکن الدین سجاسی اربعین به سر می‌آوردند وبرخی گفته‌اند به شیخ شهاب الدین سهروردی رسیده و ارادت خلیفهٔ آن جناب شیخ بهاء الدین زکریای ملتانی را گزیده. تحقیق آن است که مرید بهاءالدین زکریا وبه مصاهرت آن جناب اختصاص یافته است. غرض، شیخی است مجرد و پیری است موحد، عارفی عاشق، عاشقی صادق. سلوکش محبوبانه و سیرش مجذوبانه، عشقش بر عقلش غالب و ادراک ظهورات صفات را ازمظاهر طالب. جانش پرشور و دلش پرنور. سینه‌اش مخزن اسرار و دیده‌اش مطلع انوار. از لمعاتش لوامع حقیقت لامع و از مطالع ابیاتش طوالع اسرار طریقت طالع. وفاتش در سنهٔ ۶۸۸ در دمشق شام و در زیر پای محی الدین عربی‌اش مقام و این از اشعار آن جناب است:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مقدم سلسلهٔ خواجگان و مسلم زمرهٔ زیرکان. از خلفای شیخ ابویوسف همدانی. مولد و مدفن اوده غجدوان ازولایات بخارا و آن دهی است بزرگ بر شش فرسنگی بخارا واقع است. نام والد او شیخ عبدالجلیل و از علما بوده. گویند عبدالخالق به صحبت خضرؑرسیده. در فصل الخطاب مذکور است که روش خواجه عبدالخالق در طریقت حجت است و مقبولِ فِرَق افتاده. غرض، شیخ از متقدمین سلسلهٔ نقشبندیه و آن سلسله را به وی افتخار است. شرح حالش در کتب مسطور است و این دو رباعی به نام وی مشهور است:
هوش مصنوعی: خواجه عبدالخالق، از بزرگان و علمای معروف است که در سلسلهٔ عرفانی خواجه‌ها و زمرهٔ زیرکان قرار دارد. او در اوده غجدوان متولد و در همان‌جا نیز به خاک سپرده شده است. این منطقه بزرگ و پنج یا شش فرسنگی از بخارا واقع شده است. پدرش شیخ عبدالجلیل نام داشته و از علمای برجسته بوده است. گفته می‌شود که عبدالخالق با خضر پیامبر در ارتباط بوده و در آثار علمی به روش او به عنوان الگویی معتبر اشاره شده است. او از پیشگامان سلسلهٔ نقشبندیه محسوب می‌شود و این سلسله به او افتخار می‌کند. شرح حال او در کتاب‌های متعدد ذکر شده و دو رباعی معروف به نام او نیز وجود دارد.
اگر در دلت از کسی شکایت باشد
دردِ دل تو ازو به غایت باشد
هوش مصنوعی: اگر در دل تو از کسی ناراحتی وجود داشته باشد، آن ناراحتی به شدت درونت را آزار خواهد داد.
زنهار به انتقام مشغول مشو
بد را بدی خویش کفایت باشد
هوش مصنوعی: مراقب باش که به فکر انتقام نیفتی، زیرا بدی دیگران خودش کافی است تا به آنها آسیب برساند.
چون می‌گذرد عمر کم آزاری به
چون می‌دهدت دست، نکوکاری به
هوش مصنوعی: با گذر عمر، نیکی و خوبی‌های کوچک به انسان می‌رسد. وقتی زمان فرا می‌رسد و دستانت را به سمت کارهای خوب دراز می‌کنی، کمک و نیکی به تو می‌رسد.
چون کشتهٔ خود به دست خود می‌دروی
تخمی که نکوتر است اگر کاری به
هوش مصنوعی: وقتی که خودت با دستان خودت، به چرای چیزی می‌پردازی، دانه‌ای که به بار می‌آورید، بهتر و با کیفیت‌تر خواهد بود.