گنجور

بخش ۹۳ - ضیای کاشانی

زبدهٔ فضلا و قدوهٔ علما و خلف الصدق مولانا نور است. که از مشاهیر علما بوده. باری نام شریف آن جناب ضیاءالدین محمد است. بعضی گفته‌اند اصل ایشان آذری و در کاشان توطن داشته‌اند. به هر حال از همگنان خود طاق بوده و به کمالات یگانهٔ آفاق. با نهایت فضل صاحب ذوق و به صحبت اهل ذوقش شوق. کاملان را مرید و طالبان را مراد. وفاتش در سنهٔ ۱۰۲۴ در کاشان. از اوست:

افسانهٔ ما گرچه دراز است خوشست
هرچند که عشق جانگداز است خوشست
حسن تو به هر روی که باشد نیکوست
عشق ارهمه بر وجه مجاز است خوشست

٭٭٭

هستی که شود نیست ز هستی به دراست
هر زر که شود مس به حقیقت نه زر است
مس را به عمل توان زر خالص کرد
اینجا نظری کن که محل نظر است

٭٭٭

با آنکه شب از غصه غمم فرساید
روزم همه آرزو که شب کی آید
آزردهٔ روزگار را القصه
روز دگر و شب دگر می‌آید

٭٭٭

زاهد به خرابات بیا راست مترس
ترسی که در این راه خطرهاست مترس
آن کس که ز ترس او نیایی برما
پنهان ز تو در خرابهٔ ماست مترس

٭٭٭

ای هر نفس از جود توام فیض نوی
بی لطف تو صد هزار کوشش به جوی
توفیق تو گر راهنمایی نکند
از سعی به جایی نرسد راهروی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبدهٔ فضلا و قدوهٔ علما و خلف الصدق مولانا نور است. که از مشاهیر علما بوده. باری نام شریف آن جناب ضیاءالدین محمد است. بعضی گفته‌اند اصل ایشان آذری و در کاشان توطن داشته‌اند. به هر حال از همگنان خود طاق بوده و به کمالات یگانهٔ آفاق. با نهایت فضل صاحب ذوق و به صحبت اهل ذوقش شوق. کاملان را مرید و طالبان را مراد. وفاتش در سنهٔ ۱۰۲۴ در کاشان. از اوست:
هوش مصنوعی: مولانا نور، یکی از بزرگترین عالمان و فضلای زمان خود است که به عنوان الگو و پیشوای علم شناخته می‌شود. نام شریف او ضیاءالدین محمد است و برخی معتقدند که او اصالتاً از آذربایجان بوده و در کاشان زندگی می‌کرده است. او در میان هم‌نسلان خود از برجستگان بوده و در تمامی کمالات یکتا بوده است. به علاوه، او عقل و ذوق خاصی داشته و از صحبت با اهل ذوق لذت می‌برده است. بسیاری از کاملان به او ارادت داشته و جویندگان علم او را مراد خود می‌دانستند. او در سال ۱۰۲۴ هجری در کاشان به دیار باقی شتافت.
افسانهٔ ما گرچه دراز است خوشست
هرچند که عشق جانگداز است خوشست
هوش مصنوعی: هرچند داستان ما طولانی و پیچیده است، اما باز هم زیباست، حتی اگر عشق درد و رنج به همراه داشته باشد.
حسن تو به هر روی که باشد نیکوست
عشق ارهمه بر وجه مجاز است خوشست
هوش مصنوعی: زیبایی تو به هر حالتی که باشد، خوب است. عشق، حتی اگر تنها در ظاهر و مجازی باشد، لذت‌بخش است.
هستی که شود نیست ز هستی به دراست
هر زر که شود مس به حقیقت نه زر است
هوش مصنوعی: هر چیزی که از وجود خارج شود و به عدم بپیوندد، ارزش واقعی خود را از دست می‌دهد. مانند این که اگر طلا به مس تبدیل شود، در حقیقت دیگر طلا نیست و ارزشش به طلا نمی‌رسد.
مس را به عمل توان زر خالص کرد
اینجا نظری کن که محل نظر است
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که می‌توان با عمل و تلاش، مس را به طلا تبدیل کرد. بنابراین، دقت در کار و توجه به جزییات، اهمیت زیادی دارد.
با آنکه شب از غصه غمم فرساید
روزم همه آرزو که شب کی آید
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شب به خاطر غم‌های من از بین می‌رود، تمام روز را به این امید می‌گذرانم که شب دوباره فرارسد.
آزردهٔ روزگار را القصه
روز دگر و شب دگر می‌آید
هوش مصنوعی: کسی که از مشکلات و سختی‌های زندگی رنج می‌برد، باید بداند که روز و شب جدیدی خواهد آمد و همیشه نمی‌ماند.
زاهد به خرابات بیا راست مترس
ترسی که در این راه خطرهاست مترس
هوش مصنوعی: ای عابد و زاهد، بیا به جایی که مردم به شادی و خوشی می‌گذرانند، نترس از خطراتی که در این مسیر وجود دارد.
آن کس که ز ترس او نیایی برما
پنهان ز تو در خرابهٔ ماست مترس
هوش مصنوعی: کسی که از او ترس داری و نمی‌توانی به ما نزدیک شوی، در واقع وجود او به طور مخفیانه در درون نابودی و خراب ماست، پس نترس.
ای هر نفس از جود توام فیض نوی
بی لطف تو صد هزار کوشش به جوی
هوش مصنوعی: ای پروردگار که هر لحظه از بخشش تو فیض و نعمتی تازه دارم، بدون لطف و رحمت تو، حتی صدها تلاش و کوشش هم در این دنیا بی‌فایده است.
توفیق تو گر راهنمایی نکند
از سعی به جایی نرسد راهروی
هوش مصنوعی: اگر توفیق و هدایت الهی با انسان نباشد، تلاش او به جایی نمی‌رسد و بی‌فایده خواهد بود.