بخش ۶۸ - زرکوب تبریزی قُدِّسَ سِرُّه
اسم شریفش شیخ نجم الدین و از اکابر عارفین. بعضی از اشعارش را در آتشکده به نام شیخ نجم الدین رازی ثبت کردهاند. آنچه بر فقیر از کتب ظاهر شده اشعار از آن جناب میباشد و مشتبه شده است. لهذا این چند بیت و چند رباعی به نام او نوشته شد:
مِنْاشعاره
رباعی
قطعه
دشمن ما را سعادت یار باد
روز و شب با عز و نازش کار باد
هر که کافر خواند مارا، گو بخوان
او میان مؤمنان، دیندار باد
هرکه خاری مینهد در راه ما
خار ما در راه او گلزار باد
هر که چاهی میکند در راه ما
چاه ما در راه او هموار باد
هرکه ملک و مال ما را حاسد است
ملک و مالش در جهان بسیار باد
هر که را مستی زرکوب آرزوست
گو که ما مستیم او هشیار باد
تا طارم نُه سپهر آراستهاند
تا باغ جهان طبع پیراستهاند
در خار فزوده و ز گل کاستهاند
چه توان کردن که این چنین خواستهاند
٭٭٭
از بود ونبود کل اشیاء در طلق
گویم سخنی فراخ کن سینه و حلق
بودی و نمودی است وجود اشیاء
بودش همه حق است و نمودش همه خلق
منم زرکوب و محصولم ز صنعت
بجز فریادی و بانگی نباشد
همیشه در میان زر نشینم
ولیکن هرگزم دانگی نباشد
بخش ۶۷ - رفیعای نابینی رحمة اللّه: اصلش از قصبهٔ نائین و خود از محققین. عارفی آگاه، عاشقی صاحب پایگاه، صاحب علوم معنوی و صوری و مظهر تجلیات آثاری و نوری طالب مشاهده. معاصر صفویه بوده است. این رباعی از او نوشته میشود:بخش ۶۹ - زین الدین الخوافی خراسانی: از اکابر مشایخ سلسلهٔ علیّهٔ سهروردیه است و نسبت ارادت وی بدین نسبت است. وی مرید شیخ عبدالرحمن نظری بوده و او مرید شیخ جمال الدین و او مرید شیخ حسام الدین و او مرید شیخ عبدالصّمد و او مرید شیخ نجیب الدّین علی سرخسی و او مرید شیخ شهاب سهروردی و او مرید شیخ نجیب سهروردی و او مرید شیخ احمد الغزالی و او به چند واسطه به شیخ معروف کرخی بوّاب و مرید حضرت امام همام علی بن موسی الرضا منتهی میشود. وفات جناب شیخ در دوم شوّال در سنهٔ ۸۳۳، تیمّناً و تبرّکاً از او نوشته شد:
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسم شریفش شیخ نجم الدین و از اکابر عارفین. بعضی از اشعارش را در آتشکده به نام شیخ نجم الدین رازی ثبت کردهاند. آنچه بر فقیر از کتب ظاهر شده اشعار از آن جناب میباشد و مشتبه شده است. لهذا این چند بیت و چند رباعی به نام او نوشته شد:
هوش مصنوعی: شیخ نجم الدین از بزرگترین عارفان است. برخی از اشعار او در آتشکدهای با نام شیخ نجم الدین رازی ثبت شده است. آنچه من از کتابها دیدهام، اشعار اوست که ممکن است با نوشتههای دیگر اشتباه شده باشد. بنابراین، این چند بیت و چند رباعی به نام او نوشته شده است.
دشمن ما را سعادت یار باد
روز و شب با عز و نازش کار باد
هوش مصنوعی: خوشبختی و خوشی دشمن ما در طول روز و شب با زیبایی و عظمتش همراه باشد.
هر که کافر خواند مارا، گو بخوان
او میان مؤمنان، دیندار باد
هوش مصنوعی: هر کسی ما را کافر بنامد، بگذار او هم در میان مؤمنان قرار گیرد و دین دار باشد.
هرکه خاری مینهد در راه ما
خار ما در راه او گلزار باد
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر ما مشکل و مانع ایجاد کند، بداند که مشکلات او نیز باعث خواهد شد که ما به بهشت و خوشی برسیم.
هر که چاهی میکند در راه ما
چاه ما در راه او هموار باد
هوش مصنوعی: هر کس که به ما آسیب بزند، امیدوارم که مشکلاتش را نیز دیگران آسان کنند.
هرکه ملک و مال ما را حاسد است
ملک و مالش در جهان بسیار باد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دارایی و ثروت ما حسد میورزد، امیدوارم که در جهان مال و ثروت زیادی داشته باشد.
هر که را مستی زرکوب آرزوست
گو که ما مستیم او هشیار باد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال خوشی و لذت زندگی است، به او بگو که ما در حال تجربهی این لذتها هستیم و او باید هوشیار باشد.
تا طارم نُه سپهر آراستهاند
تا باغ جهان طبع پیراستهاند
هوش مصنوعی: برای زیبایی بخشیدن به باغ جهانی که پر از طبع و سلیقه است، نه آسمان را آراستهاند.
در خار فزوده و ز گل کاستهاند
چه توان کردن که این چنین خواستهاند
هوش مصنوعی: در این دنیا، نواقص و مشکلاتی اضافه شده و زیباییها و نعمتها کاهش یافتهاند. چه قدرتی داریم که با این وضعیت که به این شکل رقم خورده، مقابله کنیم؟
از بود ونبود کل اشیاء در طلق
گویم سخنی فراخ کن سینه و حلق
هوش مصنوعی: از وجود و عدم تمام چیزها حرفی میزنم، پس دل و جانت را آماده کن.
بودی و نمودی است وجود اشیاء
بودش همه حق است و نمودش همه خلق
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، در اصل وجودش از حقیقت است و آنچه ما از آن میبینیم و درک میکنیم، نتیجه کار و آفرینش موجودات است.
منم زرکوب و محصولم ز صنعت
بجز فریادی و بانگی نباشد
هوش مصنوعی: من صنعتگری هستم که در کارم فقط صدایی از من بلند میشود و هیچ نتیجهی دیگری ندارم.
همیشه در میان زر نشینم
ولیکن هرگزم دانگی نباشد
هوش مصنوعی: همواره در میان ثروت و جواهرات زندگی میکنم، اما هیچگاه نمیتوانم احساس کنم که چیزی از آن دارم یا متعلق به من است.