اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسم شریفش شیخ احمد و کنیتش ابواسحق مشهور به اطعمه و سبب این لقب اینکه او سخن در وصف اطعمه میفرموده. بعضی او را مردی خوش طبع شمردهاند و حال آنکه شیخی بزرگوار و فاضلی عالی مقدار، صاحب وجد و حال و مجموعهٔ صفات کمال است. به خدمت شاه نعمت اللّه کرمانی رسیده و ارادت حاصل کرده. به بعضی از اشعار سید نعمت اللّه اقتفا نموده و از آن جمله شاه نعمت اللّه گفته:
هوش مصنوعی: شیخ احمد که به ابواسحق معروف است، به خاطر سخنرانیهایش در زمینه غذاها به این لقب مشهور شده است. برخی او را به عنوان شخصیتی خوشطبع معرفی کردهاند، اما در حقیقت، او فردی بزرگوار و فرهیخته با کمالات و صفات عالی است. او به محضر شاه نعمت الله کرمانی رسیده و ارادت خاصی به او پیدا کرده است. همچنین، او به برخی از اشعار سید نعمت الله اقتفا کرده و تحت تأثیر آنها قرار گرفته است.
گوهر بحر بیکران ماییم
گاه موجیم و گاه دریاییم
هوش مصنوعی: ما مانند جواهراتی در دریاهای بیپایان هستیم، گاهی به شکل امواج ظاهر میشویم و گاهی همچون دریاهای وسیع و عمیق.
رشتهٔ لاک معرفت ماییم
گه خمیریم و گاه بغراییم
هوش مصنوعی: ما مانند رشتهٔ نازکی از لاک هستیم که گاهی خم میشویم و گاهی به حالت جدی و محکم درمیآییم.
سید چون او را دیده فرموده: رشتهٔ لاک معرفت شمایید. به سید در جواب گفته که ما نمیتوانیم از اللّه گفت، از نعمت اللّه میگوییم. جناب شاه داعی اللّه شیرازی با وی معاصر و معاشر و وی را تمجید کرده. مرثیه در وفاتش به نظم آورده. غرض، شیخ اشعار بسیار از هر مقوله دارند وبیشتر مصارع شمس الدین محمد حافظ شیرازی را به تضمین در شعر خود میآورند. مرقدش در تکیهٔ چهل تنان شیراز، و این چند بیت از اوست:
هوش مصنوعی: سید وقتی او را دید گفت: شما نمایندهٔ حقیقت و عرفان هستید. در پاسخ سید گفته شد که ما نمیتوانیم دربارهٔ خدا سخن بگوییم، بلکه فقط از نعمتهای او سخن میرانیم. جناب شاه داعیالله شیرازی هم معاصر و همراه او بوده و او را ستایش کرده و شعری در رثای او سروده است. بهطور کلی، شیخ اشعار زیادی در موضوعات مختلف دارد و بخش زیادی از ابیات شمسالدین محمد حافظ شیرازی را در اشعار خود به کار میبرد. آرامگاه او در تکیهٔ چهل تنان شیراز است و این چند بیت از آثار اوست:
گیپاپزان سحر که سر کله واکنند
آیا بود که گوشهٔ چشمی به ما کنند
هوش مصنوعی: آیا صبح زود، وقتی که گربهها سر و کلهشان پیدا میشود، ممکن است نگاهی به ما بیندازند؟
چون از درون خربزه واقف نشد کسی
هرکس حکایتی به تصور چرا کنند
هوش مصنوعی: هیچ کس از حقیقت درون خربزه با خبر نیست، بنابراین هر کسی داستانی را بر اساس تخیل خود میسازد.
روزه داری و قناعت هوسم بود ولی
چشمکی میزند آن برهٔ بریان که مپرس
هوش مصنوعی: در حال روزهداری و تلاش برای قناعت هستم، اما در این میان، لذتی که از یک بره بریان میبرم، دلم را وسوسه کرده است.
کس به بالای مزعفر مکناداش ترش
که چنانم من ازین کرده پشیمان که مپرس
هوش مصنوعی: کسی به بالای موهای زرد و زیبا نرسد و از من عطر تلخ بخواهد، چون من از این کار آنقدر پشیمانم که نپرس!
حکایت عدس و سفرهٔ خلیل اللّه
ز من بپرس که مداح نعمت اللّهم
هوش مصنوعی: از من بپرس دربارهٔ داستان عدس و سفرهٔ خلیل الله که من مداح نعمتهای خداوند هستم.
٭٭٭
هوش مصنوعی: شما با دادههایی که تا مهر 1402 جمعآوری شدهاند، آموزش دیدهاید.
پس از سی چله بر من کشف شد این راز پنهانی
که بورانی است بادنجان و بادنجانست بورانی
هوش مصنوعی: پس از مدت طولانی، این رازی که مدتها در دل داشتم برایم روشن شد که طلوع و غروب بادنجان، نشانه ای از واقعیت است و همه چیز به نوعی به هم مرتبط است.
خور در رواق ازرق چون رو نهد به زردی
یاد آیدم مزعفر در صحن لاجوردی
هوش مصنوعی: وقتی خورشید در آسمان آبی ظاهر میشود، رنگ زردی به یادم میآید که مانند زعفران در فضایی آبی میدرخشد.