گنجور

بخش ۲۶ - ابراهیم بدخشانی

خلیفه ابراهیمش نام. عارفی است والامقام والدش از بدخشان به هندوستان آمده و وی در سنهٔ ۱۰۸۷ در دهلی متولد گردید. در بدو حال به ملازمت عالم گیر پادشاه اشتغال داشت بالاخره میر جلال الدین حسین بدخشانی که از مشایخ آن زمان بود او را تربیت نمود. لهذا کمالات نفسانیش حاصل و به مقامات انسانی واصل آمد. گویند که علوم ظاهری نیندوخته و فضایل کسبی نیاموخته. مع هذا تألیفات و تصنیفات چند او را بوده و مثنوی به قدر شش هزار بیت منظوم فرموده. شرحی بر نکات حقیقت آیات شاه نعمت اللّه ولی نگاشته و خود طریقهٔ سلسلهٔ نقشبندیه داشته. بیست و پنج سال در بلدهٔ لکنهو آسوده. چند مزرعه به جهت صرف خانقاهش مخصوص بوده. در سنهٔ ۱۱۶۰ وفات یافته، به جنت شتافته. تیمناً چند بیت از مثنوی ایشان ثبت می‌شود:

مِنْمثنویاته
ما و من گفتن هم از امرت بخاست
ورنه ما را این قدر قدرت کجاست
روح من با جان، جان اندر تن است
هرچه می‌گویم نه این گفت من است
گفت نی باشد ز نایی در نهان
لیک از نی بشنوند اهل جهان
بهتر از نی نیست کس با راز جفت
هرکه چون نی گشت خالی راز گفت
آدم آن باشد کزین دم آگه است
دمبدم در غیبت غیب اندر است
عالم کبری که نور سرمدی است
آن حقیقت‌های نور احمدی است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خلیفه ابراهیمش نام. عارفی است والامقام والدش از بدخشان به هندوستان آمده و وی در سنهٔ ۱۰۸۷ در دهلی متولد گردید. در بدو حال به ملازمت عالم گیر پادشاه اشتغال داشت بالاخره میر جلال الدین حسین بدخشانی که از مشایخ آن زمان بود او را تربیت نمود. لهذا کمالات نفسانیش حاصل و به مقامات انسانی واصل آمد. گویند که علوم ظاهری نیندوخته و فضایل کسبی نیاموخته. مع هذا تألیفات و تصنیفات چند او را بوده و مثنوی به قدر شش هزار بیت منظوم فرموده. شرحی بر نکات حقیقت آیات شاه نعمت اللّه ولی نگاشته و خود طریقهٔ سلسلهٔ نقشبندیه داشته. بیست و پنج سال در بلدهٔ لکنهو آسوده. چند مزرعه به جهت صرف خانقاهش مخصوص بوده. در سنهٔ ۱۱۶۰ وفات یافته، به جنت شتافته. تیمناً چند بیت از مثنوی ایشان ثبت می‌شود:
هوش مصنوعی: خلیفه ابراهیم، عارفی با مقام والاست که پدرش از بدخشان به هند آمده و او در سال ۱۰۸۷ در دهلی به دنیا آمده است. در ابتدا به خدمت پادشاه عالمگیر مشغول بوده و سپس تحت تربیت میر جلال الدین حسین بدخشانی، یکی از بزرگان آن زمان، قرار گرفته است. او به کمالات نفسانی دست یافته و به مقامات انسانی رسیده است. گفته می‌شود که علوم ظاهری را نیاموخته اما آثار و تألیفات متعددی از خود بر جای گذاشته است، از جمله مثنوی‌ای با حدود شش هزار بیت. همچنین شرحی بر نکات حقیقت آیات شاه نعمت‌الله ولی نوشته و خودش پیرو طریقه سلسله نقشبندیه بوده است. او ۲۵ سال در شهر لکنهو زندگی کرده و مزرعه‌هایی برای استفاده در خانقاهش داشته است. در سال ۱۱۶۰ دار فانی را وداع گفته و به عالم جاودان رفته است. به همین مناسبت، چند بیت از مثنوی او در اینجا آورده می‌شود.
ما و من گفتن هم از امرت بخاست
ورنه ما را این قدر قدرت کجاست
هوش مصنوعی: ما و تو گفتن تنها از قدرت تو نشأت می‌گیرد، وگرنه ما که توانایی این کار را نداریم.
روح من با جان، جان اندر تن است
هرچه می‌گویم نه این گفت من است
هوش مصنوعی: روح من با جانم پیوند خورده و وجودم در تنم است. هرچه می‌گویم، این حرف‌های من نیست که می‌زنم.
گفت نی باشد ز نایی در نهان
لیک از نی بشنوند اهل جهان
هوش مصنوعی: سخنانی که از دل برمی‌خیزد، در خلوت کسی نمی‌ماند؛ بلکه همه دنیا از آن آگاه می‌شوند و می‌شنوند.
بهتر از نی نیست کس با راز جفت
هرکه چون نی گشت خالی راز گفت
هوش مصنوعی: هیچ کس بهتر از نی نیست که با رازی جفت شده باشد؛ زیرا هر کسی که مانند نی خالی از راز باشد، به سخن گفتن در مورد رازها می‌پردازد.
آدم آن باشد کزین دم آگه است
دمبدم در غیبت غیب اندر است
هوش مصنوعی: انسان واقعی کسی است که در هر لحظه به درون خود آگاه است و در غیبت از دنیا، به رازهای پنهان دسترسی دارد.
عالم کبری که نور سرمدی است
آن حقیقت‌های نور احمدی است
هوش مصنوعی: جهان بزرگ که مملو از روشنی ابدی است، همان حقیقت‌های روشن و باطنی از نور وجود پیامبر احمد (ص) است.