گنجور

بخش ۱۰۵ - علی همدانی قُدِّسَ رُوْحُهُ

وهو سیدالاجل سید علی بن شهاب الدین محمد. نسب شریفش به چند واسطه به حضرت امام همام زین العابدینؑمنتهی می‌شود جناب میر از دوازده سالگی سالک مسلک سلوک شد. دستِ ارادت به شیخ شرف الدین محمود عبداللّه مزدقانی مرید شیخ علاء الدوله سمنانی داد و کسب طریقت در پیش تقی الدین علی دوستی سمنانی کرد. جامع علوم ظاهر و باطن گشت. سه نوبت ربع مسکون را سیاحت نمود. گویند به صحبت هزار و چهارصد نفر از اولیاءاللّه رسید. غریب‌تر اینکه چهارصد تن را در یک مجلس دید. احوال و اقوالش در کتاب خلاصة المناقب مندرج است. بالاخره در ماوراءالنهر به بلایی درگذشت. نعشش را به ختلان نقل نمودند. مدت عمرش هفتاد و سه سال و وفاتش در سنهٔ ۷۸۶. از اوست:

از کنار خویش می‌یابم دمادم بوی یار
زان همی گیرم دمادم خویشتن را در کنار
نه میانش را کناری نه کنارش را میان
وز میان آتش عشقش نمی‌یابم کنار
قطعه
رباعی
پرسید عزیزی که علی ز اهل کجایی
گفتم به ولایات علی کز همدانم
نه زان همه دانم که ندانند علی را
من زان همدانم که علی را همه دانم
نه دیده بود که جستجویش نکند
نه کام و زبان که گفتگویش نکند
هر دل که درو محبت او نبود
گر پیش سگ افکنند بویش نکند

٭٭٭

حاشا که ز ضرب تیر و خنجر ترسیم
وز بستن پای و خستن سر ترسیم
ما گرم روان دوزخ آشامانیم
از گفت و شنید خلق کمتر ترسیم

٭٭٭

گر بدر منیری و سما منزل تو
وز کوثر اگر سرشته باشد گل تو
گر مهر علی نباشد اندر دل تو
مسکین تو وسعی‌های بی حاصل تو
بخش ۱۰۴ - علاء الدّولهٔ سمنانی قُدِّسَ سِرُّهُ: وهو شیخ رکن الدین علاء الدوله احمدبن محمد البیابانکی. در عهد شباب جذبه‌ای از جذبات الهیه به او رسید و از ملازمت استعفا گزید، به عبادات و ریاضات مشغول شد. دستِ ارادت به شیخ محمد دهستانی داد و پایِ صحبت به مجلس شیخ عبدالرحمن اسفرائینی نهاد. در مدّتِ شانزده سال صد و چهل اربعین برآورد. از سایر اوقات مختلفه نیز صد و سی اربعین به سر آورد. صاحب مجالس المؤمنین نوشته که در مدت هفتاد و هفت سال عمر دویست و هفتاد اربعین مجاهده نمود. با شیخ کمال الدین عبدالرزاق کاشانی در مسئلهٔ توحید وجودی و شهودی و مطاعن صاحب فتوحات معارضه نمود. مکاتیب ایشان در نفحات مسطور است. وفات شیخ در سنهٔ ۷۳۶ اتفاق افتاده. این رباعیات از آن جناب است:بخش ۱۰۶ - علی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ: وهُوَ شیخ زین الدین علی کلاه. از مشاهیر علماء و فضلاء و عرفا. چون رنگ سیاه را کلاه می‌گویند و شیخ دستار سیاه رنگ به سر می‌بسته به این لقب ملقب شده و با خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی در خدمت شمس الدین عبداللّه شیرازی تحصیل می‌نموده. وفاتش در سنهٔ ۷۸۰. از اوست:

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وهو سیدالاجل سید علی بن شهاب الدین محمد. نسب شریفش به چند واسطه به حضرت امام همام زین العابدینؑمنتهی می‌شود جناب میر از دوازده سالگی سالک مسلک سلوک شد. دستِ ارادت به شیخ شرف الدین محمود عبداللّه مزدقانی مرید شیخ علاء الدوله سمنانی داد و کسب طریقت در پیش تقی الدین علی دوستی سمنانی کرد. جامع علوم ظاهر و باطن گشت. سه نوبت ربع مسکون را سیاحت نمود. گویند به صحبت هزار و چهارصد نفر از اولیاءاللّه رسید. غریب‌تر اینکه چهارصد تن را در یک مجلس دید. احوال و اقوالش در کتاب خلاصة المناقب مندرج است. بالاخره در ماوراءالنهر به بلایی درگذشت. نعشش را به ختلان نقل نمودند. مدت عمرش هفتاد و سه سال و وفاتش در سنهٔ ۷۸۶. از اوست:
هوش مصنوعی: سید علی بن شهاب الدین محمد شخصی برجسته و صاحب نسل نیکو است که نسب او به حضرت زین العابدین می‌رسد. او از سن دوازده سالگی به سلوک معنوی روی آورده و تحت سرپرستی شیخ شرف الدین محمود عبداللّه مزدقانی و سپس تقی الدين علی دوستی سمنانی، به تحصیل علوم ظاهر و باطن پرداخته است. سید علی در زندگی‌اش سه بار به سفرهای طولانی رفته و با گروهی از اولیاء الله هم صحبت بوده است. او به طرز خاصی با چهارصد نفر از این اولیاء در یک مکان ملاقات داشته است و زندگی و آموزه‌های او در کتابی به نام خلاصة المناقب ثبت شده است. نهایتاً، او در ماوراءالنهر درگذشته و بدنش به ختلان منتقل شده است و عمر او به هفتاد و سه سال رسید. سال وفات او 786 هجری قمری ذکر شده است.
از کنار خویش می‌یابم دمادم بوی یار
زان همی گیرم دمادم خویشتن را در کنار
هوش مصنوعی: هر لحظه از کنار خودم بوی محبوبم را حس می‌کنم و به همین خاطر، هر آن خودم را نزدیک به او احساس می‌کنم.
نه میانش را کناری نه کنارش را میان
وز میان آتش عشقش نمی‌یابم کنار
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به احساسات عمیق و پیچیده‌اش اشاره می‌کند. او می‌گوید که نه می‌تواند درون عشق را کنار بگذارد و نه می‌تواند از آن دور شود. این عشق آن‌قدر شدید است که به رغم تلاش برای فاصله گرفتن، نمی‌تواند جایی برای آرامش پیدا کند و دائماً در آتش آن عشق می‌سوزد.
پرسید عزیزی که علی ز اهل کجایی
گفتم به ولایات علی کز همدانم
هوش مصنوعی: شخصی از من پرسید که علی، تو اهل کجایی؟ من پاسخ دادم که از سرزمین علی هستم و اهل همدانم.
نه زان همه دانم که ندانند علی را
من زان همدانم که علی را همه دانم
هوش مصنوعی: من به خاطر این که دیگران علی (علی بن ابی‌طالب) را نمی‌شناسند، او را نمی‌شناسم؛ بلکه به این دلیل او را می‌شناسم که خودم به خوبی او را می‌شناسم.
نه دیده بود که جستجویش نکند
نه کام و زبان که گفتگویش نکند
هوش مصنوعی: او نه چشمش را باز کرده که به دنبال او برود، نه دلش و زبانش را که با او صحبت کند.
هر دل که درو محبت او نبود
گر پیش سگ افکنند بویش نکند
هوش مصنوعی: هر دلی که در آن محبت او وجود نداشته باشد، حتی اگر آن دل را به سگ هم بدهند، سگ هیچ بویی از آن نمی‌گیرد.
حاشا که ز ضرب تیر و خنجر ترسیم
وز بستن پای و خستن سر ترسیم
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌توان برای ترسیم و تصویرسازی از زخم تیر و خنجر استفاده کرد، و همچنین نمی‌توان با بستن پا و زخمی کردن سر، تصوری از آن به دست آورد.
ما گرم روان دوزخ آشامانیم
از گفت و شنید خلق کمتر ترسیم
هوش مصنوعی: ما در دوزخ زندگی می‌کنیم و از صحبت‌ها و شنیدن‌های دیگران کمتر می‌ترسیم.
گر بدر منیری و سما منزل تو
وز کوثر اگر سرشته باشد گل تو
هوش مصنوعی: اگر تو همچون ماه روشن باشی و آسمان منزلت باشد، و اگر گل تو از کوثر آفریده شده باشد، بی‌تردید زیبایی و حقیقتی بی‌نظیر در تو نهفته است.
گر مهر علی نباشد اندر دل تو
مسکین تو وسعی‌های بی حاصل تو
هوش مصنوعی: اگر محبت علی در دل تو نباشد، تو در واقع بنده‌ای بی‌فایده هستی که تلاش‌هایت بی‌ثمر است.