برگردان به زبان ساده
اسم شریف آن جناب حاجی میرزا محمد ابراهیم عاشقی است. عارف و فاضلی است حکیم. به انواع کمالات صوری و معنوی آراسته و از نقایص و رذایل صفات انسانی پیراسته، مدتهای مدیده به اتفاق والد ماجد در عتبات عالیات عرش درجات، در تحصیل علوم متداوله کوشش نموده و وجود محمود خود را مجموعهٔ کمالات ظاهری و باطنی فرموده. در حکمت عقلی سینهاش مخزن اشراق و در حکمت طبیعی، وجودش معروف آفاق. از مبادی شباب به صحبت اصحاب حال راغب و معاشرت و مجالست ارباب کمال را طالب. بسیاری از اهل سلوک و معرفت را ملاقات کرده و در تزکیه و تصفیهٔ قلب وقالب، روزگاری به سر آورده. اجداد کبارش از سادات عالی درجات و حاوی کمالات ودر کازرون توطن داشته و در آن بلده نظر مراعات و الطاف گماشته، عمّش در زمان سلاطین زندیه حکیم باشی بوده و به حسب اسم و رسم، دم مسیحی در معالجات ظاهر مینموده و جناب معزی الیه نیز اقتباس علوم حکمت طبیعی از وی نموده و مدتهای مدید در آن بلد به نظم ونسق مزارعات منسوبه به خود توجه مینموده. پس مسافرت هندوستان گزیده و ارباب کمال آن کشور را دیده و دیگرباره به ایران مراجعت و در شیراز در کمال منزلت و اعزاز متوطن و اخلاص و ارادت به خدمت جناب عارف مجرد و شیخ موحد الحاج میرزا ابوالقاسم شیرازی نوراللّه روحه ورزیده و از همت آن جناب به درجات عالیهٔ توحید و معرفت رسیده. غرض، حکیمی است واقف و سالکی است عارف. رندی است خانه برانداز و عاشقی است پرنیاز.
هوش مصنوعی: حاجی میرزا محمد ابراهیم عاشقی، فردی عارف و فاضل است که به کمالات ظاهری و باطنی آراسته شده و از نقصها و رذایل انسانی دوری جسته است. او سالهای زیادی را در کنار پدرش در عتبات عالیات به تحصیل علم مشغول بوده و توانسته است وجود خود را مملو از کمالات کند. در حکمت عقلی دارای بصیرت خاصی بوده و در حکمت طبیعی نیز شناخته شده است. از جوانی به معاشرت با افرادی که در حال و کمال بودند علاقهمند بوده و با بسیاری از اهل سلوک و معرفت دیدار کرده و در پاکسازی دل و جان خود کوشیده است. اجداد او از سادات با کمال بوده و در کازرون زندگی میکردند. عمویش در زمان سلاطین زندیه حکیم باشی بوده و در معالجات مهارت داشته است. حاجی میرزا محمد ابراهیم مدتی به هند سفر کرده و از بزرگان آن دیار بهرهمند شده و پس از بازگشت به ایران در شیراز به مقام و جایگاه عالی رسیده و خالصانه به خدمت عارف بزرگ شیخ موحد میرزا ابوالقاسم شیرازی پرداخته و از این ارتباط به درجات بالایی از توحید و معرفت دست یافته است. در کل، وی فردی حکیم، سالک و عارف است که در عشق و نیاز به حق تعالی غرق است.
طبعش به محبت اهل کمال و جمال مایل و گرد تعلقات دنیوی از ذیل همت بلندش زایل. مدتهاست که صحبتش دست داده و ابواب معاشرت و ملاطفت با فقیر گشاده و الآن کماکان آن جناب را در فنون نظم نیز طبعی است سریع الخیال و قادر، و اشعار بسیار از هر مقوله ازوی صادر. قصاید و غزلیات و ترجیعات بسیار دارد و اکنون مدتی است که طریق مثنوی گویی را به پای بلاغت میسپارد و نظر به عدم مبالات در جمع و ضبط خیالات، بسیاری از افکار ابکارش مفقود گشته وجمعی که باقی مانده نیز هنوز به ترتیب ننوشته. جنابش را مثنویات متعدده است. بعضی تمام و برخی بی انجام مِنْجمله مثنوی موسوم به گلستان خلیل و مثنوی موسومه به مشرق الاشراق و مثنوی موسوم به انفس و آفاق و مثنوی موسوم به منهج العشاق و مثنوی موسوم به شایق و مشتاق و مثنوی موسوم به چهل صباح و تیمّناً و تبرّکاً از اشعار و مثنویاتش برخی نوشته شد:
هوش مصنوعی: او به محبت افرادی که کمال و زیبایی دارند متمایل است و از وابستگیهای دنیوی دور است. مدتی است که به گفتگو و معاشرت با فقرا پرداخته و اکنون همچنان در رشتههای نظم، ذهنی خلاق و توانمند دارد و اشعار زیادی از هر نوعی از او صادر میشود. او قصیدهها و غزلهای زیادی دارد و اخیراً به سرودن مثنویهای بلاغی نیز پرداخته است. اما به دلیل عدم توجه به گردآوری و ساماندهی خیالهایش، بسیاری از افکارش ناپدید شده و باقیمانده آنها هم به ترتیب نوشته نشدهاند. او چندین مثنوی دارد که برخی کامل و برخی ناتمام هستند؛ از جمله مثنویهایی به نامهای گلستان خلیل، مشرق الأشراق، انفس و آفاق، منهج العشاق، شایق و مشتاق، و چهل صباح. همچنین به عنوان یادگاری از اشعار و مثنویهایش، برخی نیز نگارش شده است.
جمال خویش را تا جلوه داد آن شاهد یکتا
ز یک معنی هویدا شد هزاران صورت زیبا
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوق بینظیر زیبایی خود را نمایان کرد، معانی بسیاری از زیبایی آشکار شد و چهرههای زیبا و متفاوتی در این نمایش دیده شدند.
چوجاندرتنبهصورتگشتهمعنیمخفی و پنهان
چوبو از گل زصورت گشته معنی ظاهر و پیدا
هوش مصنوعی: هرچند که درون تو به صورت تغییریافته و پنهان است، اما مانند چوبی از گل که به وضوح و نمایانی درمیآید، معنیات را نشان میدهد.
فروغ لم یزل در ماسوی شد ماسوی افروز
جمال بی جهت در شش جهت آمد جهت آرا
هوش مصنوعی: نور و روشنایی همواره در موجودات دیگر وجود داشت و زیبایی بیدلیل او در هر سمت و سو خود را نشان میدهد و به زیبایی جهان ارزش میبخشد.
شوی گردیده ور از دیده، معنی عیان بینی
چو بی همتایی مظهر، مظاهر جمله بی همتا
هوش مصنوعی: وقتی که در میان جمع گم شدهای و از نظر دور شدهای، میتوانی معنای واقعی را مشاهده کنی. زمانی که به زیباییها و خوبیها نگاه میکنی، هر چیزی که میبینی، بینظیر و منحصر به فرد به نظر میرسد.
نزول اشیاءوحدت کرده سوی کثرت و زین رو
ز کثرت سوی وحدت میروند آشفته و شیدا
هوش مصنوعی: اشیاء از یک منبع واحد نشأت میگیرند و به سمت کثرت و تنوع میروند. اما این تنوع به نوعی ناآرام و مشتاق است که در نهایت دوباره به سمت همان یکپارچگی اصلی بازگردد.
زرفتن تا به رفتن فرقها شد درطریق حق
کجا رفتار دانشور، کجا رفتار نابینا
هوش مصنوعی: در مسیر حقیقت، بین رفتن و زود رفتن تفاوتهایی وجود دارد؛ رفتار عاقل و دانشمند با رفتار کسی که بینا نیست بسیار متفاوت است.
ای دل چنان که بی خبران چند در هوس
ای جان طفیل بی هنران چند در هوا
هوش مصنوعی: ای دل، مانند کسانی که بیخبرند، در آرزوی چه چیزهایی هستی؟ ای جان، چرا در پی جذب افرادی هستی که هیچ هنری ندارند؟
کامل ز گاه ناموری کی کشیده دست
عاقل به راه بی خبری کی نهاده پا
هوش مصنوعی: هیچ عاقلی چه زمانی دست به فساد و نادانی میزند و چه زمانی در بیخبری قدم میگذارد؟
عفریت دهر کش نبود شغل، جز ستم
فرتوت چرخ کش نبود کار، جز جفا
هوش مصنوعی: زمانه در حق انسانها ظالم است و تنها کارش ستمگری و نابرابری است. دوران کهن نیز هیچ کاری جز آزار و ظلم انجام نمیدهد.
فرزانه خوان، کسی که فروبست زان نظر
دیوانه دان، کسی که فروجست زان وفا
هوش مصنوعی: آدم عاقل و دانا کسی است که از نگاه دیگران دوری میکند، در حالی که فردی که احمق است، به وفاداری و روشنایی مینگرد و به آن پایبند است.
شو غرقهٔ محیط هویت گرت هواست
گردی ز بند و قید هوا و هوس رها
هوش مصنوعی: اگر در فضایی از وجود خود غرق شوی و احساس آزادی کنی، به خاطر آن است که از قید و بندها و آرزوهای ناپایدار رها شدهای.
خواهی که ماسوی همه زانت شوند شو
در عالمی که نیست در آن راه ماسوا
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که همه چیز جز خودت به سوی تو بشتابند، باید در دنیایی وارد شوی که در آن راهی برای جز تو وجود ندارد.
بر نقش خویش زیب ده از نقش معرفت
بر نفس خویش بهره ده از نفس از کیا
هوش مصنوعی: خودت را با ویژگیهای خوب و معرفت واقعی زینت بخش و از روحانیت و معرفت به خود بهرهمند شو.
زهد است دفع علت اسقام آثمین
تقوی است زیب و زینت اندام اتقیا
هوش مصنوعی: رهبانیت و زهد، علت بیماری گناهکاران را از میان میبرد و تقوا، زینت و زیبایی بدن پرهیزکاران است.
از عز عزلتت برسد عزّت ابد
وز فر فقر رو دهدت فر اولیا
هوش مصنوعی: از مقام و جایگاه خود، به عزت و بزرگی همیشه دست پیدا خواهی کرد و از فقر و نیازمندی، به مقام و مقامتی که اولیاء و نیکان دارند، دست یابی.
ای گشته از خُذْؤهُ فَغُلُّوهُ مطمئن
هان تا ندای ارجعیت باد رهنما
هوش مصنوعی: ای آن که فریب خوردهای، به یاد داشته باش که تا زمانی که صدای بازگشتی در کار است، خود را از آن وضعیت دور نگهدار.
نه دیده در ره طلب و چشم دل ببند
زین دامگه که دانهٔ او نیست جز بلا
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی حقیقت هستی، بهتر است چشم دل را ببندی و از این مکان پر از دام دوری کنی، زیرا نتیجهٔ آن چیزی جز درد و رنج نخواهد بود.
چهار شرط بود شرط انعکاس صور
سزای ناظر مرآت در بر دانا
هوش مصنوعی: چهار شرط وجود دارد که برای بازتاب تصویر در آینه، لازم است تا ناظر به درستی آن را ببیند.
یکی تقابل و ثانی صفا سیم ظلمت
چهارمین عدم قُرب و بُعد حین لقا
هوش مصنوعی: در اینجا به تضادها و تناقضاتی اشاره شده است. یکی از آنها نشاندهنده تقابل است، که در آن دو چیز مخالف کنار هم قرار دارند. دومی نشاندهنده صفا و روشنی است، اما در مقابل آن، یک عالم تاریکی وجود دارد. در نهایت، اشاره به فاصله و عدم نزدیکی در زمان ملاقات است، که میتواند به معنای دوری از یکدیگر نیز تفسیر شود. در مجموع، این جملات به تضادهای وجودی و احساسی در زندگی اشاره دارند.
ازین چهار یکی گر قصور یافت نگشت
گه مشاهدهٔ عکسش، رخ شهود نما
هوش مصنوعی: اگر یکی از این چهار نفر دچار کمبود یا نقصی شود، در آن صورت دیگر نمیتوانند تصویر او را ببینند و اجازهٔ دیدن حقیقت و واقعیت را ندارند.
چو شد ضمیر تو جای تجلی انوار
چو گشت باطن تو طور آتش موسی
هوش مصنوعی: زمانی که درون تو محل نورافشانی تجلیات الهی شد و باطن تو همچون کوه طور، در آتش معرفت موسی قرار گرفت، امکان درک و تجربه حقیقت را پیدا میکنی.
چرا به صیقل نام خدا صفا ندهی
دلت که آمده مرآت شاهد اسما
هوش مصنوعی: چرا دل خود را با یاد خدا پاک و روشن نمیکنی، در حالی که روح تو آینهای از صفات خداوند است؟
بکش ز قید علایق چو رادمردان دست
بنه به راه هدا از پی هدایت پا
هوش مصنوعی: از بند وابستگیها رهایی یاب و مانند انسانهای بزرگوار، قدم در مسیر هدایت بگذار و به دنبال راهنمایی بگرد.
که تا به منزل اقصی رسی بری ز خطر
که تا به مقصد اصلی رسی عری ز خطا
هوش مصنوعی: برای رسیدن به دورترین مقصد، خود را از خطرات دور نگهدار؛ تا به هدف اصلی برسی، از اشتباهات خود دوری کن.
خرم دلی که از مدد طالع جوان
بگزید گوشهای ز جهان و جهانیان
هوش مصنوعی: دل شاد و خوشحالی دارد کسی که با یاری سرنوشت جوان، گوشهای از این دنیا و آدمها را رها کرده است.
خواهی اگر فراغ، برون کن تو ازدماغ
سودای دهر، کش نبود سود جز زیان
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از خیال و اضطراب دنیوی رها شوی، باید آنها را از ذهنت بیرون کنی؛ چون هیچ سودی در این افکار نیست و فقط آسیب و زیان به همراه دارد.
درکوی بی نشانی و گمنامی آورد
تا بو که یابی ای دل غافل ز حق نشان
هوش مصنوعی: در محلهای که هیچ نشانی از نام و نشانی نیست، بیا و جستجو کن تا شاید بتوانی از حقیقت نشانهای بیابی، ای دل غافل!
همچون هوس همی چه روی سوی رنگ و بو
همچون مگس همی چه روی گرد این و آن
هوش مصنوعی: انسان در جستجوی لذت و زیباییهایی است که به چشم میآید، مثل مگسی که مدام به دنبال جاذبهها میچرخد و به این سمت و آن سمت میرود.
عنقاصفت ز جملهٔ عالم کناره گیر
سیمرغ وار از همه کس گم کن آشیان
هوش مصنوعی: دور از دیگران باش و مانند سیمرغ، که موجودی افسانهای است، خود را از همه چیز دور کن و جایگاه خود را فراموش کن.
نی سوی دنیا امیدم و نه به عقبا
داشته چرخم درین میانه معطل
هوش مصنوعی: نه به دنیای اینجا امیدی دارم و نه به آخرت. در این میان، زمان من بیهوده میگذرد.
آمده دهر عجوز بهر فریبم
چهره به شکل عروس کرده مشکل
هوش مصنوعی: زمانه به مانند یک زن پیر با ترفندها و نیرنگها در تلاش است تا ما را فریب دهد، به طوری که چهرهای زیبا و جذاب به خود گرفته و کار را برایمان دشوار کرده است.
باطنش از هر قبیح آمده اقبح
ظاهرش از هر جمیل ساخته اجمل
هوش مصنوعی: در درون او هر وخیم و زشتی وجود دارد، اما ظاهرش به گونهای زیبا و دلپذیر است که از هر زیبایی دیگر نیز زیباتر به نظر میرسد.
مهر کند وعده کوشدم به ره کین
شهد دهد جلوه و ببخشد حنظل
هوش مصنوعی: عشق مرا به سفر واداشت تا با وجود تلخیها و سختیها، طعم شیرین زندگی را تجربه کنم و از زیباییها بهرهمند شوم.
گر سزد شوری ز شور عشق بر سرداشتن
کی سزد جز شور عشقت شور دیگر داشتن
هوش مصنوعی: اگر مجاز باشد از شوق عشق دلی پرشور داشته باشیم، آیا جز عشق تو شوری دیگر میتواند وجود داشته باشد؟
محضری آمد قوی در پاک دامن بودنم
در غمت ای پاک دامن دامن تر داشتن
هوش مصنوعی: شخصی قوی و معتمد به من در مورد پاکدامنیام صحبت کرد و گفت که در غم تو، ای پاکدامن، حالتی از اندوه و آسیب پذیری پیدا کردهام.
پختگان غمِ عشق تو زغیرت سوزند
که زنند از چه دم از عشق رخت خامی چند
هوش مصنوعی: عاشقان با تجربه و زبردست به خاطر عشق تو احساس سوز و غم میکنند و ناراحتاند که چرا هنوز از عشق تو کسانی بیتجربه و خام به زبان میآورند.
در همه ذرات جز خورشید روی یار نیست
لیک چشم احولان شایستهٔ دیدار نیست
هوش مصنوعی: در تمام جهان تنها خورشید عشقِ محبوب وجود دارد و غیر از آن چیز دیگری نیست، اما چشمهای کور و ناتوان نمیتوانند زیبایی او را ببینند.
بی حضورت از حضورت نیستم یک دم جدا
کز حضورت با غیاب و با حضورم کار نیست
هوش مصنوعی: در نبود تو، حتی یک لحظه هم از وجود تو دور نیستم، زیرا با حضور و غیاب تو هیچ کار نکردهام.
ذات است کز مجالی اوصاف رونماست
یک ذات پاک وصاف، کدر این همه صفات
هوش مصنوعی: این عبارت به معنی این است که یک وجود مقدس و خالص وجود دارد که ویژگیها و صفات مختلفی در آن نمایان میشود. این وجود با وجود تمامی ویژگیها و صفات گوناگون، در اصل خود، پاک و بیآلایش است.
یک قطره از محیط جلال تو ماسوا
یک ذره ز آفتاب جمال تو کاینات
هوش مصنوعی: یک ذره از عظمت و شکوه تو، قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست. حتی یک ذره از زیبایی تو مانند یک قطره از نور خورشید در مقایسه با کل عالم است.
ای نادری تو ممکن و اسرار واجب است
بیرون ز حد وسعت ادراک ممکنات
هوش مصنوعی: ای نادر، وجود تو ممکن است و رازهای لازم و ضروری در فراسویUnderstanding ما از موجودات قرار دارد.
دل به جستجوی یار و یار را جا در دل است
هستآسان وصلش اما تا تو هستی مشکل است
هوش مصنوعی: دل در جستجوی محبوب است و محبوب نیز در دل جا دارد. وصالش آسان به نظر میرسد، اما تا تو در میان هستی، این کار دشوار است.
تو ز محفل خارجی نه داخل بزم وصال
ورنه او هم محفل آرای دل و هم محفل است
هوش مصنوعی: تو در جمعی که دور و برت هست، حضور نداری و از بزم عشق دوری. اگر همزمان در آن بزم زندگی میکردی، آن جمع هم میتوانست دل را شاد کند و هم محفل دلها باشد.
وصل جانان ای که گفتی میدهند از ترک جان
ترک جان اندر ره جانان نخستین منزل است
هوش مصنوعی: ای محبوب، تو که گفتی در عشق به معشوق، ترک نفسانیات و خودخواهیهای زندگی باید کرد؛ بدان که در این راه، مرحلهی اولیه و اصلی همین ترک کردن جان است تا به وصال محبوب دست یابیم.
شد ربوبیت او کنه عبودیت تو
ترک خود گیر و نگر نبودت ار آگاهی
هوش مصنوعی: آنگاه که خداوند حقیقت ربوبیت خود را به کمال میرساند، تو باید عمق بندگیات را بشناسی. از خود رهایی کن و به وجود خود نگاه کن تا ببینی آیا وجودی داری یا خیر!
راه او رو جز ازو پا بکش و دست بدار
خود به خود آی وزخود بین که که را میخواهی
هوش مصنوعی: از تلاش و تقلید بیفایده دست بردار و اجازه بده خودت به سمت او بیایی. بر خویش نگاهی بینداز و ببین که در جستوجوی چه کسی هستی.
دلبر بسیار و دل نگه دار کم است
وز همدهی جمله جهان رنج و غم است
هوش مصنوعی: محبت و دلربایی بسیار است، اما کسی که در دل نگهاش داریم، کم است. در میان همه افراد، این دنیا پر از درد و رنج است.
گر اهل دلی تو دل به دلداری ده
کو همدم هر دم تو و عین دم است
هوش مصنوعی: اگر انسانی اهل محبت هستی، باید دل خود را به کسی بسپاری که همیشه همراه توست و در هر لحظه به تو نزدیک است.
ای از تو همه پر و توخالی ز همه
بنموده جمال تو مثالی زهمه
هوش مصنوعی: ای آنکه همه چیز از تو نشأت گرفته و خالی از توست، زیباییات را به همه نشان دادهای و نمونهات بر همهجا سایه افکنده است.
تو عین خیال و از خیال این همه را
آری و برآوری خیالی ز همه
هوش مصنوعی: تو مثل یک خیال هستی و از همین خیال، این همه چیز را میسازی و به وجود میآوری.
ما بود نماینده نمودیم همه
نابود نمودار ز بودیم همه
هوش مصنوعی: ما خود را به عنوان نماینده نشان دادیم و تمام نشانههای وجود خود را از بین بردیم.
مرآت جمال غیب مطلق گشته
آیینهٔ شاهد شهودیم همه
هوش مصنوعی: آینهای که زیباییهای دنیای غیب را نشان میدهد، تصویر ما هستیم که همگی به شهود و مشاهده آن زیباییها میپردازیم.
ای ز بی رنگی نموده رنگها
جز تو آگه کس نه زین نیرنگها
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر نداشتن رنگ و شکل، رنگها را به وجود آوردهای، هیچکس از این بازیهای فریبندهی دنیا خبر ندارد جز تو.
جمله اعیان را به هم آمیخته
در لباس خاک طرحی ریخته
هوش مصنوعی: تمام موجودات را در دنیای مادی به هم پیوند زده و در قالبی زمینی به شکلی زیبا و منسجم طراحی کردهاند.
دیده ور داند که سرّ خاک چیست
گرد خاک این گردش افلاک چیست
هوش مصنوعی: کسی که چشم باز دارد میفهمد حقیقت خاک چیست و دلیل چرخش این دنیا و آسمانها را درک میکند.
ای کمون خاک را از تو بروز
آفتاب حکمت تو وهم سوز
هوش مصنوعی: ای خاک که از تو نور آفتاب علم و حکمت تابید، در تو معنا و خیال درهم میتنند.
آتشم را سر به سر انوار کن
نار جانم محو نور یار کن
هوش مصنوعی: آتش وجودم را کاملاً پر از نور کن و جانم را با تابش یار روشن کن.
عشق کان ماهیت عالم بود
حسن او را آینه آدم بود
هوش مصنوعی: عشق، اساسیترین ویژگی جهان است و زیبایی او مانند آیینهای است که صورت انسان را به نمایش میگذارد.
آدمی مجموعهٔ هر شیء بود
آفتاب است و نهان در فیء بود
هوش مصنوعی: انسان ترکیبی از تمام موجودات است، مانند خورشید که در سایهای نهفته است.
معنیاش مسجود و صورت ساجداست
معنیش معبود و صورت عابد است
هوش مصنوعی: این عبارت به بیان معنایی عمیق میپردازد، به طوری که «معنیاش» به مفهوم مورد ستایش و پرستش اشاره دارد و نشاندهندهی ذات معبود است. در حالی که «صورت» به شکل و نمای ظاهری عابدی اشاره میکند که در حال عبادت است. به عبارت دیگر، این گفتار به تمایز میان باطن و ظاهر در عمل عبادت و پرستش میپردازد.
کوشش اشیا سراسر سوی او
سر به سر اشیا به جستجوی او
هوش مصنوعی: تمامی موجودات و اشیاء به طور کامل در تلاشند تا او را یافته و به سوی او حرکت کنند.
ظل مبدأ نفس انسانی بود
کان نظیر نفس رحمانی بود
هوش مصنوعی: سایهاش، منبع نفس انسانی است که شبیه نفس رحمانی است.
نفس رحمانی که شارق آمده
نفس انسانش مطابق آمده
هوش مصنوعی: نفس رحمانی که به ظهور رسیده، نفس انسانیاش با آن همخوانی دارد.
همچنان که نفس انسان هر نفس
میشود از باطنش ظاهر نفس
هوش مصنوعی: نفس انسان به طور مداوم و به تدریج از درونش نمود مییابد.
فیض رحمان آن که باشد لایزال
اقتضای آن کند در جمله حال
هوش مصنوعی: نعمت رحمت الهی همواره در دسترس است و در هر شرایطی به وجود میآید.
کان حقایق وان صور کش هست سر
بارزش گردد ز رحمت مستمر
هوش مصنوعی: حقیقتها و اشکال مختلف، آنچه ارزشمند است، نتیجهی رحمت و لطفی همیشگی است.
عقل اول آن حقایق را محیط
منبسط از وی مرکب هم بسیط
هوش مصنوعی: عقل نخستین، تمامی حقایق را در خود جا داده و گسترش یافته است، و نیز آن حقیقت ساده و یکپارچه را در بر دارد.
او بود عرش مجید مستطاب
او بود روح القدس اُمّ الکتاب
هوش مصنوعی: او خود عرش بلند و با ارزش است؛ او همان روحالقدس و اصل همه کتابهاست.
نفس کلی کان محیط هرشی است
آفتاب او مبرا از فی است
هوش مصنوعی: جانِ کل، به نوعی همهچیز را در برمیگیرد و مانند آفتابی است که از هرگونه نقص و عیبی دور است.
او محیط و سر به سر اشیاء محاط
دارد او با روح اعظم ارتباط
هوش مصنوعی: او همه چیز را احاطه کرده و به هر چیزی پیوند دارد و با روح بزرگ ارتباط دارد.
او بود لوح قدر عرش کریم
لوح محفوظ آمد و علم قدیم
هوش مصنوعی: او همان لوحی است که سرنوشتها در آن نوشته شده است، همانند لوح محفوظ که در عرش بلند محفوظ است و معرفت و دانش ازل را در خود دارد.
آن کتابی را که گویندش مبین
نیست جز او پیش ارباب یقین
هوش مصنوعی: کتابی که دربارهاش گفته میشود تنها درک آن برای افرادی ممکن است که یقین و ایمان واقعی دارند.
پس طبیعت را که خوانندش غراب
حبّذا از آن غراب مستطاب
هوش مصنوعی: طبیعت را که به آن غراب میگویند، بسیار مطلوب است و ارزش بالایی دارد.
معنی روحانی از باری بود
در جمیع ماسوا ساری بود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وجود روحانی و معنوی خداوند در تمام موجودات و جهان پراکنده است و هیچکجا از تأثیر و حضور او خالی نیست. خداوند به عنوان منبعی بزرگ و اصلی، در همه چیز به شکلهای مختلف جلوهگری میکند.
گرچه نفسانی و عقلانی بود
یا مجرد یا که جسمانی بود
هوش مصنوعی: این گفته بیانگر این است که هر موجودی ممکن است ویژگیهای مختلفی داشته باشد؛ ممکن است دارای روح و روان باشد، یا عقل و تفکر، یا اینکه به عنوان موجودی مادی و جسمانی وجود داشته باشد. به عبارتی، همه موجودات ممکن است در یکی از این دستهها قرار بگیرند، بدون اینکه به یک نوع خاص محدود شوند.
قوّتی باشد قوی و نام او
گشته جاری در همه اجسام، او
هوش مصنوعی: یک نیرویی وجود دارد که قوی است و نامش در تمام موجودات و اجسام تجلی پیدا کرده است.
اوست در اجسام جاری لامحال
تا برد اجسام را رو در کمال
هوش مصنوعی: او در تمام موجودات وجود دارد و نمیتواند درک شود، و از طریق او تمام موجودات به کمال میرسند.
پس هبا نی جوهری کان قاهر است
صورت اجسام در وی ظاهر است
هوش مصنوعی: پس حقیقتی وجود دارد که برتر از همه چیز است و شکل اجسام در آن نمایان میشود.
این چنین گویند ارباب عقول
عارفان یافته ره در وصول
هوش مصنوعی: این طور میگویند که عقلمندان و عارفان، راهی را برای رسیدن به هدف خود پیدا کردهاند.
کاین طبیعت را هبا در خور بود
آن برادر وین دگر خواهر بود
هوش مصنوعی: این طبیعت را باید با توجه به شرایط خود پرورش داد، همانگونه که یک برادر به تربیت خاصی نیاز دارد و خواهر نیز به نوعی دیگر.
از یکی والد تولد یافته
در نکاح یکدگر بشتافته
هوش مصنوعی: از یک والد زاده شدهاند و در ازدواج با یکدیگر متصل شدهاند.
جسم کل مولود از آنها شده
ز ازدواج آن دو این پیدا شده
هوش مصنوعی: تمام موجودات و جانداران از ترکیب و پیوند دو عنصر اصلی به وجود آمدهاند. این پیوند موجب خلق و پیدایش کل عالم جسمانی شده است.
شکل میباشد مناسب با حکیم
سرّآن فهمی اگر هستی فهیم
هوش مصنوعی: شکل و ظاهر با ویژگیهای یک حکیم تناسب دارد. اگر درک و فهمی داری، پس به عمق این مضمون توجه کن.
اسم اللّه است انسان را نصیب
حبذا فرد کمال بی حسیب
هوش مصنوعی: انسان به نام خدا شناخته میشود و خوشا به حال کسی که به کمال میرسد و هیچ محدودیتی ندارد.
ز اسمها اللّه اعظم آمده
زآن مناسب آن به آدم آمده
هوش مصنوعی: خداوند بزرگترین نامها را دارد و از همین رو، این نام مناسب آفرینش انسان و وجود او قرار گرفته است.
آدم آمد مصطفی آن عین جود
آدم آمد مرتضی آن اصل بود
هوش مصنوعی: آدم به دنیا آمد و در وجود محمد، نمونه بخشش و فداکاری را مشاهده کرد. همچنین در وجود علی، اصل و ریشه کمک و عدالت را یافت.
عالم آدم همایون عالم است
باخبر زان هر که گردد آدم است
هوش مصنوعی: آدمی که به مقام علم و آگاهی رسیده است، در واقع برترین موجودات جهان است و هر کس که به این درجه برسد، میتواند به درستی از جهان و واقعیتهای آن آگاه شود.
بگذر از اندازهٔ فوجی حکیم
راه بی اندازه می پو ای سلیم
هوش مصنوعی: از مرزهای سنت و قوانین سختگیرانه عبور کن و به دنبال آگاهی بیپایان و حقیقتی پاک و خالص باش.
دیدهای آور به کف دیدار جو
دیده جز از یار نبود یار جو
هوش مصنوعی: اگر چشمی برای دیدار محبوب بیافریده شده باشد، آن چشم جز محبوب را نمیبیند و هیچ چیز دیگری را نمیجوید.
عقل در مصنوع صانع دیده است
عشق خود این هر دو مانع دیده است
هوش مصنوعی: عقل در اثر خالق، عشق خود را مشاهده کرده است و همین باعث شده که نتواند هر دو را بهطور همزمان ببیند.
عقل گه کفر آید و گه دین بود
عشق مرآت حقایق بین بود
هوش مصنوعی: عقل گاهی به کفر (عدم ایمان) میرسد و گاهی هم به دین (ایمان)؛ ولی عشق، مانند آینهای است که حقایق را واضح و روشن نشان میدهد.
فکر پیش آور که فکرت حکمت است
حکمت الحق بازدیده فکرت است
هوش مصنوعی: فکر کن که اندیشهات، دانایی است و دانایی حقیقی نتیجهی اندیشهات میباشد.
هر دنی کش شد ز فکرت پر و بال
پرگشاید تا به کریاس جلال
هوش مصنوعی: هر فردی که با فکر و اندیشه خود به رشد و تعالی برسد، میتواند بال و پر خود را بگشايد و به مقام و جایگاهی والا دست یابد.
فکر یک دم مصطفی دیده قرین
با ثواب اولین و آخرین
هوش مصنوعی: به یادآوری یک لحظه از تفکر درباره پیامبر، پاداشی معادل با ثواب همه انسانها از آغاز تا پایان تاریخ دارد.
ای خدا ای رازدان ای کارساز
بنده را یار از خود و دمساز ساز
هوش مصنوعی: ای خداوند دانای رازها و کارساز، به من یاری عطا کن که همدم و همنشینم باشد.
پیشتر ز ایجاد این بی حصر دیر
عشق در خود حسن را میکرد سیر
هوش مصنوعی: قبل از آن که این عشق بیپایان به وجود آید، زیبایی را در خود به تماشا مینشست.
ز آن نظر نور محمدؐجلوه کرد
ذات او از نور سرمد جلوه کرد
هوش مصنوعی: از آن نگاه، نور محمد(ص) درخشید و ذات او از نور جاودانه نمایان شد.
محو حسن خویشتن نقاش شد
سر حسن عشقبازی فاش شد
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت خود را فراموش کرده و به هنرمندی در عشق تبدیل شدم و راز عشقبازی بهطور آشکار فاش شد.
عشق را نازش نیازآموز ساخت
حسن را هم عشق بازآموز ساخت
هوش مصنوعی: عشق به خاطر زیبایی و محبت، ناز و لطافت را به وجود آورد و از طرفی، زیبایی نیز از عشق یاد گرفت و زیبایی بیشتری پیدا کرد.
گفت پیغمبر که چون آید اجل
نیست همراهی ترا غیر از عمل
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که هنگامی که مرگ فرا برسد، هیچ چیزی جز اعمالت نمیتواند کمکت کند.
آن عمل چه بود خیال غالب است
ز آن که هر مطلوب سر طالب است
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که اعمال و رفتارهای ما تحت تأثیر افکار و آرزوهای غالب در ذهنمان قرار دارد. به عبارت دیگر، آنچه که ما انجام میدهیم به نوعی به خواستههای اصلی و آرزوهای درونمان مرتبط است. به همین دلیل، باید به افکار و تمایلات خود توجه کنیم، زیرا آنها میتوانند مسیر زندگی و کارهایمان را شکل دهند.
چیست تقوی رستن از قید خودی
محو گشتن در جمال سرمدی
هوش مصنوعی: تقوا به معنای رهایی از محدودیتهای خود و واگذار شدن به زیباییهای ابدی است.
خویشتن بین چون شود بی خویشتن
خویش جان گردد دهد از خویشتن
هوش مصنوعی: وقتی که انسان از خود و تمام محدودیتهایش فاصله بگیرد و به معنای عمیقتری از وجود دست پیدا کند، روح و جان او به زندگی و انرژی تازهای دست مییابند که از ذات او سرچشمه میگیرد.
عالم افسرده جز کثرت مدان
عین بهجت عالم وحدت بدان
هوش مصنوعی: عالم ناراحت را به خاطر تعداد زیاد موجوداتش دست کم نگیر، زیرا حقیقت شادی در عالم واحدت همان است.
بگذر از خود بینی و خواری طلب
یار را از خواری و زاری طلب
هوش مصنوعی: از خودخواهی و احساس حقارت عبور کن و به دنبال دوست و یاری باش، نه از روی ضعف و زاری بلکه با اراده و قدرت.
خاک شو تا مظهر اشیا شوی
گم شوی از خود ز خود پیدا شوی
هوش مصنوعی: برای اینکه به ماهیت واقعی اشیا پی ببری، باید خودت را فراموش کنی و در دل رازها محو شوی. با دوری از خود و نفی آن، به حقیقت وجود دست پیدا میکنی و به ذات و زیبایی های زندگی نزدیکتر میشوی.
پوست چه بود این خودی و بخردی
مغز چه بود بی خودی در بی خودی
هوش مصنوعی: این مصرع به این معناست که ظاهری که ما از خود داریم، نهایتاً ارزش چندانی ندارد و آنچه واقعاً مهم است عمق وجود و خویشتن ماست. به عبارت دیگر، اگر فقط به ظاهر خود بپردازیم و از عمق وجود خود غافل شویم، به نوعی در جهل و نادانی زندگی میکنیم. انسان باید به درون خود نظر کند و از خودآگاهی و خرد واقعی بهرهمند شود.
ذرّهای بی آفتاب دوست نیست
قطرهای دور از حباب دوست نیست
هوش مصنوعی: اگر دوستی نباشد، وجود کوچکترین چیزی هم بیفایده است؛ همانطور که قطرهای بدون حباب نمیتواند وجود داشته باشد.
در نظرها سیر کن تا بنگری
اختلافی از ثریا تا ثری
هوش مصنوعی: به دنیا نگاه کن و ببین که چگونه تفاوتها و تنوعها از بالاترین نقطه تا پایینترین سطح وجود دارد.
هر که در عشق خدا گردد فنا
ذات یکتایش بود خود خون بها
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق خداوند فنا شود، به حقیقت به یگانگی او میرسد و خود را فدای آن عشق میکند.
خاک بودی و گل و ریحان شدی
تا به حیوان آمدی و جان شدی
هوش مصنوعی: تو ابتدا از خاک بودی و سپس به گل و ریحان تبدیل شدی، و وقتی به موجود زندهای چون حیوان رسیدی، روح و جان پیدا کردی.
جذبهٔ لطف ازل از تیره خاک
بار دادت در جهان جان پاک
هوش مصنوعی: جذابیت و الطاف الهی از ابتدا، تو را از دنیای مادی پرورش داد و در این دنیا روح پاکی به تو بخشید.
محرم اسرار حی لا یَمُوْت
رمز مُوتُوا گفت قَبْلَ اَن تَمُوت
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که وقتی به اسرار زندگی و مرگ پی ببریم و به حقیقت وجودی خود آگاه شویم، میتوانیم قبل از اینکه جسم ما از بین برود و به مرگ روی آوریم، به درک عمیقتری از زندگی و هدف وجودیمان دست یابیم. زندگی واقعی و درک عمیق از آن، میتواند موجب تحول در نگرش ما شود.
هان رحیق مصطفی را نوش کن
هوش گر خواهی وداع هوش کن
هوش مصنوعی: ای دل، اگر میخواهی از دنیای خود بیخبر شوی و به حقیقت پی ببری، باید از نوشیدن خاصیت و صفای روحانی نبی (ص) بهرهمند شوی. اگر این را بخواهی، باید از همه چیزهایی که حواس تو را پرت میکند، فاصله بگیری و به آنچه که واقعی و معنوی است، توجه کنی.
مطلق از قید علایق شو تمام
تا به مطلق راه یابی والسلام
هوش مصنوعی: از تمام وابستگیها و attachments خود رها شو تا بتوانی به حقیقت مطلق دست یابی.
گر نمایی این سجنجل صیقلی
اول و آخر ترا گردد علی
هوش مصنوعی: اگر این دُر و سنگ صیقلی را نشان دهی، آغاز و انجام کار تو به علی خواهد رسید.
صد هزاران شکل از اوراق بین
جمله را در طور وحدت طاق بین
هوش مصنوعی: در میان شکلهای مختلفی که در این کاغذها وجود دارد، همه آنها در یک وحدت و هماهنگی خاص قرار گرفتهاند.
صد هزاران صورت و رنگ آمده
جمله از نیرنگ بی رنگ آمده
هوش مصنوعی: بسیاری از اشکال و رنگها به وجود آمدهاند، ولی همه اینها به خاطر تزویر و فریب است و در واقع هیچ رنگی حقیقی ندارند.
صورت انسان که مرآت حق است
مستعد قُرب حق مطلق است
هوش مصنوعی: چهره انسان که نمایانگر حقیقت الهی است، زمینهساز نزدیکی به ذات باریتعالی میباشد.
عالمی کان کلُّ فی الکُلِّ آمده
خارها گردیده تا گل آمده
هوش مصنوعی: شخصی که تمام دانشها را در خود دارد، مانند گلی است که پس از تودهای خار به وجود آمده است.
هرچه سر از پردهٔ غبرا کشد
پرده از راز بت یکتا کشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که از پردهٔ پنهان بیرون بیاید، پرده از راز معبود یگانه برمیدارد.
نکتهٔ توحید گویا میکند
شاهد پنهان هویدا میکند
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که نکتههای مربوط به خداوند و یگانگی او، حقیقتهایی را روشن میسازد که در ابتدا پنهان بودهاند و باعث میشود آنچه که مخفی است، نمایان شود.
ای به صورت والهٔ صورت شده
میل صورت را سبب شهوت شده
هوش مصنوعی: تو که به زیبایی خیرهکنندهای دقت کردهای، میرود که این زیبایی سبب اشتیاق و هوس در دلها شده است.
رو سوی عشاق کن اسرار جو
هم از آن اسرار وصل یار جو
هوش مصنوعی: به عشقورزان روی کن و از رازها بهره ببر و همچنین از اسرار وصال معشوق نیز بهرهمند شو.
الرّیا شرکُ و ترکُ کُفْرُهُ
زین حدیث آمد هویدا راز هو
هوش مصنوعی: ریا چیزی است که به طور ناخودآگاه باعث شرک میشود و ترک آن، نشانهای از دوری از کفر است. این موضوع به روشنی بیان شده است.
آن ریا باشد که هنگام نماز
باشدت منظور الا بی نیاز
هوش مصنوعی: اگر برای نشان دادن خود و به خاطر دیگران نماز بخوانیم، این نماز واقعی نیست و نشاندهنده نیاز به تأیید از سوی مردم است. در واقع، اگر نماز بخوانیم به خاطر رضای خدا و از روی نیاز روحی، ارزش بیشتری دارد.
بی ریایی آن که پیش کبریا
در تو نبود هیچ چیز الا خدا
هوش مصنوعی: آن که در برابر عظمت خداوند، جز او را نبیند و خود را بیریا و بیادعا بداند، حقیقی و خالص است.
با خدا گر جز خدا رازت بود
مشرکی و شرک انبازت بود
هوش مصنوعی: اگر با خدا غیر از خدا را در دل و ذهن خود داشته باشی، در واقع شریکپرستی کردهای و از حقیقت شرک دور نشدهای.
الرّیا شِرْکُ دُری کان سفته است
تَرْکُهُ کُفْرٌ پس از او گفته است
هوش مصنوعی: ریا، نوعی شرک است و ترک کردن آن نشاندهندهی کفر است. به این معنا که اگر کسی به خاطر نشان دادن خود، کار نیکو انجام دهد، در واقع در حال شرک به خداست و ترک کردن این عمل، از باورهای درست به حساب میآید.
شرک باشد هر که اشیاء ای فتی
ننگرد جز حسن بی چون خدا
هوش مصنوعی: هر کسی فقط به زیباییهای خدا ننگرد و به چیزهای دیگر توجه کند، در واقع دچار شرک شده است.
کفر دان کان چت درآید در خیال
بنگری در وی جلال ذوالجلال
هوش مصنوعی: اگر به کافر نگاه کنی و در خیال او بیندیشی، میتوانی در وجود او عظمت و جلال خداوند را ببینی.
اول هر نامه سزد نام عشق
اول و آخر همه الهام عشق
هوش مصنوعی: هر نامهای که نوشته میشود، باید با نام عشق شروع شود؛ زیرا عشق، همه چیز را در ابتدا و انتها در بر میگیرد و الهامبخش است.
معنی کل صورت کل ذات او
معنی و صورت همه آیات او
هوش مصنوعی: تمامی شکل و وجود او، تفسیر و نمایانگر تمامی نشانههای اوست.
نقش نگارندهٔ نقش وجود
پرده گشاینده ز غیب از شهود
هوش مصنوعی: نقاشی که وجود را به تصویر میکشد، پردههای پنهان از عالم غیب را برمیدارد و به ما نشان میدهد.
در رخ که؟ در رخ خوب بشر
از پی چه؟ جلب قلوب بشر
هوش مصنوعی: در چهره زیبای انسان، چه جاذبهای وجود دارد؟ هدف از این جذابیت، جذب دلهای دیگران است.
گوهر یکتا گهرآرا شده
معنی مطلق صورآرا شده
هوش مصنوعی: گوهر بینظیر به جواهر زیبا تبدیل شده و معنی آن به شکل مطلق و واقعی جلوهگری میکند.
ای همه تو وی همه دور از جوار
از تو فروزنده بود نور و نار
هوش مصنوعی: ای همه چیز، تویی و همه چیز از دوری تو میسوزد و روشن است. نور و آتش، از توست.
نار مرا والهٔ نورت نما
جان مرا محو حضورت نما
هوش مصنوعی: عشق من را مجذوب نور تو کن و جانم را در حضور تو غرق کن.
احمد مرسل شه آخر زمان
اول و آخر گهرش ترجمان
هوش مصنوعی: احمد، پیامبر خدا، در آخر الزمان میآید و خود و رسالتش دو گوهر از معانی عمیق و زندگیبخش هستند.
دیده بحق دیدهٔ آن دیده ور
شاهد معنی ز ظلال صور
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که از واقعیتها و معانی عمیق آگاه است، میتواند به درستی آنچه را که در دنیای ظاهری وجود دارد، درک کند. به عبارت دیگر، او قادر است از پشت ظواهر و تصاویر، به عمق و حقیقت امور دست یابد.
عین ولا راست ولی بوتراب
سر خفی را ز جلی بوتراب
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی نشان میدهد که در ظاهر ممکن است همه چیز روشن و واضح به نظر برسد، اما در عمق موضوع، رازهایی نهفته است که تنها به دقت و آگاهی میتوان به آنها پی برد. در واقع، بعضی از چیزها در سطح خود قابل مشاهدهاند، اما برای درک عمیقتر نیاز به دقت بیشتری داریم.
بر ده و دو، معنی حق شد تمام
بر ده و دو باد هزاران سلام
هوش مصنوعی: سلام و درودهای فراوان بر کسانی که به حقیقت و معنای واقعی دست یافتهاند. تمام فهم و درک حق و حقیقت در این عدد خاص خلاصه شده است.
ذات خدا عین صفات خداست
رو به صفات آر که ذات خداست
هوش مصنوعی: خداوند و صفاتش یکی هستند؛ بنابراین وقتی به صفات او توجه میکنی، در واقع به ذات او نیز توجه کردهای.
عشق چو از عشق تنزل نمود
بر رخ خود باب تعقل گشود
هوش مصنوعی: وقتی عشق از حالت واقعی خود پایین میآید، بر چهرهاش دروازهای برای اندیشه و تفکر باز میکند.
عشق به عقل آمد و اجمال یافت
نفس به تکمیل وی اکمال یافت
هوش مصنوعی: عشق به عقل نزدیک شد و به طور کلی درک شد، در حالی که نفس با این درک به کمال رسید و کامل شد.
عشق طبیعت شد و شد ساریه
گرمی آن زیر و زبر جاریه
هوش مصنوعی: عشق به طبیعت ایجاد شده و گرما و زندگی آن به طور مداوم در جریان است و همهجا را تحت تأثیر قرار میدهد.
عشق عیان شد ز هبایی گهر
عشق رخ آورد به زیر و زبر
هوش مصنوعی: عشق به وضوح آشکار شد و جواهر عشق، نمایان گشت. این عشق طوری ظاهر شد که همه چیز را دگرگون کرد.
عشق به شکل آمد و اشکال یافت
شکل پذیر آمد و اکمال یافت
هوش مصنوعی: عشق به گونهای ظاهر شد و صورتهای مختلفی به خود گرفت؛ به گونهای که قابلیت تغییر و تکامل پیدا کرد.
عشق بشد عرش و به کرسی نشست
عشق به هم بست و ز هم برشکست
هوش مصنوعی: عشق به اوج و شکوه خود رسید و مانند یک پادشاه بر تخت نشسته است. این عشق هم به هم پیوست و هم از هم جدا شد.
عشق مجرد به بساطت رسید
در حرکت رفت و عبادت گزید
هوش مصنوعی: عشق خالص و بیآلایش به سادگی و صفا دست یافت و در حال حرکت، به عبادت و بندگی روی آورد.
عبد شد و روی به معبود کرد
چهرهٔ مقصود به مقصود کرد
هوش مصنوعی: بندهای به خداوند خود روی آورد و با توجه به هدف نهایی خود، به آن معبود توجه کرد.
مظهر عشق است صفات علی
عشق ز عشق آمده ذات علی
هوش مصنوعی: علی نماد عشق است و ویژگیهای او از عشق نشأت میگیرد. ذات علی خود از عشق برخاسته است.
خالق هستی شد و مخلوق حق
عاشق حق آمده معشوق حق
هوش مصنوعی: خدای جهان به وجود آمد و موجودات خلق شده، عاشق او هستند و محبوب حقیقی نیز در میان آنها حاضر است.
شاهد وحدت رخ کثرت نمود
بر رخ وحدت در کثرت گشود
هوش مصنوعی: زیبایی یکپارچگی را در تنوع نمایان ساخت و در میان تنوع، چهره یکپارچگی را روشن کرد.
لطف هوا در دم هر جانور
روح مجرد شده نیکو نگر
هوش مصنوعی: لطافت هوا در نفس هر موجود زنده باعث میشود که روح آزاد و پاکی را به وضوح ببینی.
زآنچه به جسم آمده حیوان شده
در دم او عین هوا جان شده
هوش مصنوعی: هر چیزی که به بدن وارد میشود، به مانند حیوانی در آن قرار میگیرد و نفس او به مانند روحی در هوا جریان پیدا میکند.
لطف خدا کرده لطیف این هوا
تا شده جان بخش ز لطف خدا
هوش مصنوعی: هوای لطیف و دلپذیر برکت و نعمت خداوند است که جان را تازه و شاداب میکند.
کثرتی از وحدت او خواسته
وان نه فزوده شده نه کاسته
هوش مصنوعی: او از یک وجود واحد، کثرت و تنوع را به وجود آورده است، اما نه به این کثرت افزوده شده و نه از وحدت او کم شده است.
با همه و بی همه بی پا و سر
کوی به کو جای به جا دربه در
هوش مصنوعی: در کوی معشوق، بدون هیچ تعلقی و فارغ از هر چیزی، به طور بیوقفه در حال گشت و گذار هستم، از جایی به جای دیگر و از دری به در دیگر میروم.
لطف هوا دیده و دمسازیش
در همه دم کار هوا بازیش
هوش مصنوعی: لطافت هوا و هماهنگی آن در هر لحظه نشاط و بازی را به همراه دارد.
ذات هوا متحد و منفرد
آدمه در حیّز خود مستبد
هوش مصنوعی: جنس هوا همواره یکسان و یکتا است و در محدوده خود به صورت مستقل عمل میکند.
زیر و زبر آنچه نمودار تست
دور نه از حضرت دادار تست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا به نمایش گذاشته میشود، نه از سوی خداوند است، بلکه از زیر و زبر و واقعیات زندگی ناشی میشود.
بی همه و از همه نبود جدا
بندهٔ او این همه و او خدا
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ چیز از وجود خدا جدا نیست و همه موجودات در حقیقت بندگان او هستند. حتی اگر به نظر برسد که ما از هم و از خدا جدا هستیم، در واقع همه چیز تحت نظر و کنترل اوست.
با همه و بی همه و این همه
داشته اندر طلبش همهمه
هوش مصنوعی: با وجود تمام مشکلات و کمبودها، همه جا در تلاش برای به دست آوردن او هستیم و این تلاشها بسیار پر سر و صدا و پر جنب و جوش است.
هان به هوا در نگر و راز جو
کثرت و وحدت ز هوابازجو
هوش مصنوعی: به آسمان نگاه کن و سراغ راز کثرت و یگانگی را بگیر، تا از اسرار آن آگاه شوی.
روی به علم آر و عمل پیشه کن
از پس و از پیش خود اندیشه کن
هوش مصنوعی: به دانش روی بیاور و به انجام کارهای خوب مشغول شو، سپس به گذشته و آینده خود فکر کن و در موردشان تأمل کن.
علم و عمل گشت چو سرمایهات
برتر از اندازه شود پایهات
هوش مصنوعی: اگر علم و عمل تو به اندازهای برسد که ارزشمند و با اهمیت باشد، جایگاه و اعتبار تو نیز بالاتر خواهد رفت.
با تو خدای تو و تو دربه در
جسته خدا را تو ز زیر و زبر
هوش مصنوعی: با تو که حضور خداوند را در زندگیات جستجو میکنی و در تلاش برای درک معانی عمیق هستی، به خودت و به جستجوهایت نگاه کن، چه بیوقفه در حال درک و آموختن هستی.
هیچ نه خارج ز تو ای مرد راه
شو ز خودی فارغ و دریاب شاه
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از تو جدا نیست، ای مرد! از خودت رها شو و قدرت و عظمت را درک کن.
ساده شو و ساده که جز سادگی
نیست ترا مایهٔ آزادگی
هوش مصنوعی: ساده و بیپیرایه باش، چرا که تنها با سادگی میتوان به آزادی رسید.
زیر و زبر یک شد و شد ذات تو
ذات تو بس از پی مرآت تو
هوش مصنوعی: زیر و رویی وجود ندارد و ذات تو با ذات تو یکی شده است، این به خاطر آینه توست که نشاندهنده حقیقت است.
نفس شناس آی که آگه شوی
وارهی از بندگی و شه شوی
هوش مصنوعی: به خود آگاه باش و آگاهی پیدا کن، که با این شناخت میتوانی از قید بندگی رهایی یابی و به جایگاه ملوکانهای دست یابی.
دیو دنی آدم نامحرم است
دیو به معنی به صور آدم است
هوش مصنوعی: دنیا برای انسان مانند یک موجود غریب و ناشناس است و ما در واقع مقابل آن نمیتوانیم کاملاً خود را معرفی کنیم. در حقیقت، جنبههای خبیث و منفی وجود آدمی میتوانند به گونهای ظاهر شوند که او را به چالش بکشند.
بیش ز شیطان به سه حد آمده
خوب نماینده و بد آمده
هوش مصنوعی: در اینجا منظور این است که انسان میتواند به سه مرحله یا حد برسد. در این مراحل، هم وجود خوبیها و هم بدیها در او مشاهده میشود. به عبارتی، رفتار و ویژگیهای او تحت تأثیر دو جنبه خوب و بد قرار دارد و ممکن است درکهای مختلفی از شخصیتش وجود داشته باشد.
نفس کل آمد چو طبیعت پذیر
از زبرش جذبه کشاندی به زیر
هوش مصنوعی: با آمدن نفس و روح، طبیعت به پذیرش وام مینشیند و از بالای خود، جذابیت و کششی به پایین ایجاد میکند.
سر طبیعت شده ساری شده
گوهر آن در همه جاری شده
هوش مصنوعی: طبیعت به شکلی قشنگ و زنده در همه جا حضور دارد و زیبایی آن در هر لحظه و مکان احساس میشود.
عالم اکبر تو و این اصغر است
گرچه به صورت ز تو بس اکبر است
هوش مصنوعی: جهان بزرگتر از توست و این جهان کوچکتر است، هرچند به ظاهر تو بزرگتر به نظر میرسی.
زیر و زبر این همه اسرار نغز
قشر بود قشر وجود تو مغز
هوش مصنوعی: وجود تو مانند پوستهای است که در زیر آن اسرار و رموز زیادی نهفته است. از این رو، ظاهر تنها یک قشر است و عمق و حقیقت واقعی در باطن تو وجود دارد.
در تو سراسر همه ذرات کون
ذات تو شد جامعهٔ ذات کون
هوش مصنوعی: در وجود تو، تمامی ذرات جهان به گونهای جمع شدهاند که نشاندهندهٔ وجود خودت هستند.
عقل نخستین چه تحول نمود
بهر تو از فوق تنزل نمود
هوش مصنوعی: عقل نخستین برای تو چه تغییری کرد، از مرتبهای بالا به پایین آمد.
آنچه ز بالا و ز زیر آمده
ذات تواش عکس پذیر آمده
هوش مصنوعی: هر چیزی که از بالا و پایین آمده، در حقیقت تجلی و انعکاسی از ذات توست.
گوهر دل را ز صفا نور بخش
نفس بکاه و به خود زور بخش
هوش مصنوعی: دلتان را با خلوص و پاکی پر کنید و با نفس خودتان به آن جان ببخشید و قدرت و انرژی لازم را برای خودتان به ارمغان آورید.
نفس تو شد لمعهای از نفس کل
راه نورد آمده در هر سبل
هوش مصنوعی: وجود تو مانند درخشش روحی است که به هر مسیری که انتخاب شود، راهنمایی میکند.
آنچه هویداست ز خاک نژند
جلوه گر از تست ز پست و بلند
هوش مصنوعی: آنچه از خاک و زمین نمایان است، چه در بلندیها و چه در پستیها، از وجود تو سرچشمه میگیرد.
ای تو خود آینده خدایی تراست
از همه جا جلوه نمایی تراست
هوش مصنوعی: تو که خود آیندهای، تمام وجودت از هر جا نمایان است و جلوه میکند.
زیر و زبر پرتوی از روی تو
از همه پیدا رخ نیکوی تو
هوش مصنوعی: زیبایی و جلوهی چهرهی تو به گونهای است که بر روی همه چیز تاثیر میگذارد و به وضوح دیده میشود.
حاوی و محویش فراز و نشیب
لیک ز اندازهٔ خود بی نصیب
هوش مصنوعی: محتوی و ظاهر آن پر از تغییرات و فراز و نشیب است، اما هر چیز در اندازهٔ خود از آن بهرهای نمیبرد.
ای ز وجود تو وجود همه
بود تو شد عین نمود همه
هوش مصنوعی: وجود تو، سبب وجود تمام چیزهاست و تو نمایانگر حقیقت همه چیزها هستی.
من کیام و کیستم و چیستم
هم به تو سوگند که من نیستم
هوش مصنوعی: من نمیدانم که کی هستم و چه ویژگیهایی دارم؛ به تو قسم میخورم که من وجود ندارم.
جلوه ده زیر و زبر ذات تو
زیر و زبر آمده مرآت تو
هوش مصنوعی: جلوهگری و زیبایی ذات تو به گونهای است که در آن تضاد و تنوع وجود دارد و این زیبایی در آینهای از وجود تو نمایان شده است.
خاک کدر سبزهٔ تو کردهای
در همه جا با همه سر کردهای
هوش مصنوعی: خاکی که ناشی از سبزه و گیاه توست، همهجا را تیره کرده و با همه چیز در ارتباط است.
بی کم و کیفت کم و کیفم ربود
نقد شتا مایهٔ صیفم ربود
هوش مصنوعی: چیزی از من کم شد که کیفیت زندگیام را تحت تأثیر قرار داد و در این وضعیت، احساس شادی و لذت من نیز از بین رفت.
نقد شتا مایهٔ صیفم تویی
بی کم و کیف و کم و کیفم تویی
هوش مصنوعی: تو اصل و اساس تمام خوشیها و زیباییهام هستی، بدون هیچ نقصی و با تمام ویژگیهایی که دارم، تو دلیل و انگیزهی آنها هستی.
گلخن جسمم ز غمت گلشن است
دیدهٔ جانم به رخت روشن است
هوش مصنوعی: درد و غم درونم مانند گلی سرسبز و زیباست، و چشم روح من به زیبایی تو روشنایی میبخشد.
لاله ستان این دل صد داغ من
باغ اگر سیر کنی باغ من
هوش مصنوعی: دل من پر از غم و درد است و اگر بخواهی میتوانی به راحتی به این احساسات آزاردهنده پایان دهی و آرامش را به آن بازگردانی.
دم مزن از خود که دم از دیگری است
این همهٔ بیش و کم ازدیگری است
هوش مصنوعی: هیچ وقت از خودت صحبت نکن، زیرا آنچه دربارهٔ تو گفته میشود، در واقع تاثیرات و شاخ و برگهای دیگران است.
جل جلاله چه جلال است این
عم نواله چه نوال است این
هوش مصنوعی: خداوند چه عظمت و جبروتی دارد و چه بخشش و کرم بزرگی از خود نشان میدهد.
ای تو حبیب دل دیوانهام
پر ز می عشق تو پیمانهام
هوش مصنوعی: ای محبوب من که دل بیخودم به تو تعلق دارد، من سرشار از عشق تو هستم.
ای شنوا از همه گوش آمده
در همه گوش از توسروش آمده
هوش مصنوعی: ای کسی که در هر جا صدای تو را میشنود، بدان که صدا و روح تو از درون تو برخاسته و به همه جا نفوذ کرده است.
ای تو بصیر آمده از هر بصر
روی تو منظور تو از هر نظر
هوش مصنوعی: تو که دیدگانت از هر نگاه روشنتر است، زیباییات هدف هر نظری میباشد.
ای رخ جان محو جمال خوشت
رهزن دل غنج و دلال خوشت
هوش مصنوعی: ای چهره جان، خود را در زیباییات غرق کردهای، دلی که به خاطر زیباییات دچار فریب و شیفتگی شده است.
ز آنچه بجز روی تو رخ تافتم
در همه رخ روی ترا یافتم
هوش مصنوعی: از هر چه دیدم و تجربه کردم، فقط زیبایی تو را در همه جا و در همه چهرهها پیدا کردم.
جز غم عشق تو حبیبیم نه
در غم تو صبر و شکیبیم نه
هوش مصنوعی: به جز درد عشق تو، هیچ غم دیگری ندارم و در غم تو نیز تحمل و صبری ندارم.
نامه آرا که نامه آغازد
مبدء گفت نام او سازد
هوش مصنوعی: نامهای که آغازش به نام اوست، به نویسندهاش هویت و ماهیت میدهد.
اول هر سخن سزد نامت
ای که کونین سرخوش ازجامت
هوش مصنوعی: هر گفتاری را با نام تو آغاز میکنم ای کسی که جهانیان از نعمت وجود تو خوشحال و خرسندند.
زان چه آید به فکر بیرونی
بی کم و کیف و بی چه و چونی
هوش مصنوعی: این معانی به ذهن میآید که از چه چیزی میتوان به شناخت یا فکر رسید؛ بدون آنکه آن چیز کم و کاستی داشته باشد یا مشخصات خاصی داشته باشد.
آسمان و زمین بنا کردی
زین میان عالمی به پا کردی
هوش مصنوعی: تو با خلق آسمان و زمین، جهانی را به وجود آوردی و زندگی را در آن به جریان انداختی.
تا که جانها به هم فراآری
تا که مرآت حق نما آری
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانها را به یکدیگر متصل کنی و نور واقعی را به نمایش بگذاری.
آینهٔ روی خویش آرایی
روی خود را ز روش بنمایی
هوش مصنوعی: به خودت رسیدگی کن و زینت خود را نشان بده تا زیباییات را به نمایش بگذاری.
آدم آری زهی خجسته سرشت
بر گزینیش در ریاض بهشت
هوش مصنوعی: انسانی با سرشت نیکو و خوشبخت است که در انتخابش از باغهای بهشت بهرهمند میشود.
بازش از خلد وصل سازی دور
سوی ظلمت کشانیش از نور
هوش مصنوعی: او را از بهشت وصال دور میکنی و در دامن تاریکی میکشی، در حالی که باید به نور و روشنی برود.
عقل و نفسش دهی و طبع وکمال
سازیش مظهر جلال و جمال
هوش مصنوعی: اگر به عقل و نفس او بپردازید و به تربیت طبع و ویژگیهای او اهمیت دهید، او تجلی زیبایی و عظمت خواهد شد.
بنمایی جلال برباییش
نا فزایی کمال بزداییش
هوش مصنوعی: اگر زیبایی خود را نشان دهی، جلال و شکوهی که داری از بین میرود و کمال و فضیلت تو کم میشود.
صیقلی سازیش به فضل و کمال
در کمالش کشی به وجد و به حال
هوش مصنوعی: زیبایی و کمال او را با لطف و مهارت صاف و یکدست کن، آنگاه در حالتی سرشار از شادی و هیجان و در عالیترین شکلش، او را درک خواهی کرد.
وجد و حالش دهی و سیر و سلوک
با خبر سازیش ز سیر ملوک
هوش مصنوعی: انسان در جستجوی معنای زندگی و حال درونی خود است و باید با آگاهی از رفت و آمدها و تجربیات سران و بزرگان، مسیر رشد و پیشرفت را نشانهگیری کند.
پس نمایی جمال افروزیش
پای تا سر ز عشق خود سوزیش
هوش مصنوعی: او زیبایی خیرهکنندهاش را از سر تا پا به نمایش میگذارد و همه اینها از شدت عشقش به وجود آمده است.
چون که افروختیش ز آتش عشق
دل و جان کردیش مشوش عشق
هوش مصنوعی: زمانی که عشق در دل ایجاد میشود، روح و جان آدمی را به هم میزند و پریشان میکند.
عاریش ساختی ز عقل و شعور
تا که شد از خودی خود هم دور
هوش مصنوعی: تو به گونهای او را از عقل و درک تهی کردی که حتی از خود واقعیاش هم فاصله گرفت.
تو و او از میان جدا کردی
گوهرش مظهر خدا کردی
هوش مصنوعی: تو و او را از هم جدا کردی و زیبایی او را تجلی خداوند قرار دادی.
فاش کردی که جز تو نبود هیچ
هیچ را دادهای تو پیچاپیچ
هوش مصنوعی: به وضوح نشان دادی که هیچ چیزی جز خودت وجود ندارد و تو همه چیز را به هم پیچیدهای.
ای جمالت ز سر به سر ظاهر
آفتابت ز هر مدر ظاهر
هوش مصنوعی: تو زیباییات به اندازهای درخشان است که نور خورشید را تحتالشعاع قرار میدهد و از هر جا تابش میکنی.
نادری را ز سر به سر برهان
فرع او را به اصل او برسان
هوش مصنوعی: نادری را از همهجا آزاد کن و اصل او را به ذات واقعیاش برسان.
سرخوشش کن ز جام لاریبی
در دهش جام ساقی غیبی
هوش مصنوعی: او را خوشحال کن با جامی از شراب، که ساقی پنهان و غیبی، جامی به او میدهد.
به نام آنکه بی نام و نشان است
نهان از جمله در جمله عیان است
هوش مصنوعی: به نام کسی که بدون نام و نشان است و در عین حال از همه چیز پنهان و در عین حال در همه چیز آشکار است.
نهان از هرچه چه پنهان چه پیدا
عیان از هرچه چه زشت و چه زیبا
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که نهان است، چه آنهایی که پنهاناند و چه آنهایی که آشکار هستند، از هر زیبایی و زشتی به وضوح دیده میشوند.
عیان یک ذره بی خورشید او نیست
هویدا هیچ بی تأیید او نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیزی بدون تأیید او نمیتواند مشخص شود، حتی یک ذره. هر آنچه که در کائنات وجود دارد، به نور و راهنمایی او نیاز دارد تا نمایان گردد.
بود خورشیدش از هر ذره پیدا
جمال او هویدا در هویدا
هوش مصنوعی: خورشید او در هر ذرهای نمایان است و زیباییاش در هر چیز به وضوح دیده میشود.
تعالی کیستی و چیستت کار
ز نابودی چه ما بودت نمودار
هوش مصنوعی: کیستی و چه کاری میکنی که از نابودی ما را دور کردهاید؟
ز خود تا خود ز اعلا و ز ادنا
به خود تا خود ز نابینا و بینا
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم سفر از خویشتن به حقیقت والاتر اشاره دارد. این سفر شامل حرکت از مقامهای مختلف و تجارب گوناگون است، از افراد نادیده تا بینا. در این راه، فرد باید از سطوح مختلف وجودی و شناختی عبور کند تا به خود واقعی و حقیقت نهایی دست یابد.
فراهم کرده جمع الجمع کردی
به بزم هستی آن را شمع کردی
هوش مصنوعی: تو با جمع کردن همه چیز در کنار هم، جشنی برپا کردهای و این بزم وجود را روشن کردهای، همچون شمعی که فضا را نورانی میکند.
ز عقل و نفس و طبع و شکل ز انوار
ز عرش و کرسی و افلاک دوار
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که همه چیزهایی که ما در زندگی مشاهده میکنیم، از جمله عقل، نفس، طبیعت و شکلها، از نور و انرژی الهی نشأت میگیرند. همچنین این مفاهیم با عرش (مقام بلند خداوند)، کرسی (حکومت الهی) و افلاک (جهانهای بالا) ارتباط دارند و همه در حال چرخش و حرکت هستند. به عبارت دیگر، هر چیزی در هستی به نوعی به وجود و قدرت الهی وابسته است و از آن تأثیر میگیرد.
ز انوار مجرد تا بسایط
ز عنصر آنچه از مربوط و رابط
هوش مصنوعی: از نورهای خالص و غیرمادی تا مواد و اشیاء مادی، هر چیزی که به هم مرتبط و مرتبط کننده است.
سراسر را فراهم ساخت جودت
نمودی تا شود مرآت بودت
هوش مصنوعی: باعث شدهای که همهجا با سخاوت تو پر شود تا اینکه تصویر وجود تو در آن نمایان گردد.
ز دست قدرتت در اربعینی
عجین گردیده و نعم العجینی
هوش مصنوعی: توانایی تو در روزهای اربعین به گونهای عجیب و جالب در هم آمیخته شده و واقعاً شگفتانگیز است.
ز بهر آدمیش همدم نمودی
چو آدم ساختی محرم نمودی
هوش مصنوعی: برای خاطر انسان، او را همراه و همدم قرار دادی، زمانی که او را خلق کردی، به او نزدیک شدی و به رازهای خود آشنا کردی.
رخش مرآت روی خویش کردی
پرساری خویشش کیش کردی
هوش مصنوعی: تو با خوشرویی خود، چهرهات را به زیبایی نشان دادی و به همین ترتیب شخصیت و ویژگیهایت را نیز مشخص کردی.
نمودی آینهٔ روی خوش خویش
وز آن دیدی جمال دلکش خویش
هوش مصنوعی: تو با چهرهٔ زیبا و دلنشینت، جلوهای از خود را به نمایش گذاشتی و از آن، زیباییهای دلربای خود را مشاهده کردی.
فروزان مهرو روشن ماه از او
غم و وجد و گدا و شاه از او
هوش مصنوعی: نور خورشید و درخشش ماه از اوست، و به واسطهی اوست که در دلها غم و شادی، و نیز حال فقیر و پادشاه وجود دارد.
هویدا هرچهمان از ظلمت و ضوء
ز خورشید جمالش نیم پرتو
هوش مصنوعی: هرچه از تاریکی و نور پیدا است، از تابش زیبایی اوست.
یک چه دینم چه شرک جلی شد
جمالش از سرسرّ منجلی شد
هوش مصنوعی: هرچه که باشد، چه دین باشد و چه شرک، زیبایی او نمایان شد و رازها آشکار گردید.
محیط او سراسر شد محاطش
بود او باسط یک سر بساطش
هوش مصنوعی: محیط او تماماً در اختیارش بود و او بهطور کامل بر همهچیز تسلط داشت.
بروز کل کمون کل ز جودش
نمودش آمده مرآت بودش
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دلها پنهان است، با بخشش او به وضوح دیده میشود، گویا که او آینهای است که آن را نشان میدهد.
ز رویش آیتی صبح منور
ز مویش سایهای شام مکدر
هوش مصنوعی: چهره زیبای او مانند صبحی روشن است و موی او سایهای تیره و غمانگیز مانند شب را به وجود میآورد.
عشق اعظم نام ایزد پاک
زان محو و به وجد خاک و افلاک
هوش مصنوعی: عشق بزرگترین نشانه و اسم خداوند پاک است و برای همین، موجودات مادّی و جهان به حیرت و شگفتی افتادهاند.
افلاک به وجد ز انبساطش
خاک است به وجد از نشاطش
هوش مصنوعی: آسمانها به خاطر گشایشی که به وجود آمده، شاداب و خوشحال هستند و زمین نیز به خاطر این شادابی و سرزندگی، خوشحال شده است.
فیضی همه عین بسط رازش
ناز آمده مایل نیازش
هوش مصنوعی: فیضی همه چیز در بسط و گسترش آن رازها است و ناز و لطافتش به نیاز او توجه کرده است.
ناز آری کار بی نیاز است
شایستهٔ بی نیاز ناز است
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی، نشان از بینیازی و کمال است و شایسته است که تنها کسانی که بینیاز و کامل هستند، به ناز و دلربایی بپردازند.
ای در تو نیازمند هستی
بر تو رخ هر بلند و پستی
هوش مصنوعی: ای کسی که به تو نیازمندم، هر چه که هستی، چه عالی و چه پایین، حضور تو برای من اهمیت دارد.
ای چهره طراز روی آدم
وی سلسله تاب و موی درهم
هوش مصنوعی: ای چهره زیبای آدم، تو همچون موی درهم و تابدار هستی.
از چهره چو پرده برگشودی
رخ از رخ آدمی نمودی
هوش مصنوعی: وقتی پرده از چهرهات کنار میزنی، زیباییات به قدری نمایان میشود که انسانها را به یاد خودشان میاندازد.
سبحان اللّه چه حیرت است این
کثرت انباز وحدت است این
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ است و چه شگفتانگیز است که در این تنوع، وحدت وجود دارد.
خاک آمده ظل عقل اول
مجمل بایست ظلّ مجمل
هوش مصنوعی: خاک، اولین نشانه عقل است که به طور خلاصه وجود دارد و در زیر سایه آن، مفهوم مختصری قرار گرفته است.
نفس کلیش کرده تفصیل
کز نقص کشاندش به تکمیل
هوش مصنوعی: نفس، به طور کامل، توضیحاتش را ارائه داده که چگونه نقصان او را به سمت تکمیل و بهبود سوق داده است.
نقصی ز چه حال سوی حالی
افزوده کمال بر کمالی
هوش مصنوعی: نقصی که وجود دارد، چه دلیلی دارد که به حالتی بهتر تبدیل شود؟ در حالی که کمال، بر کمال دیگری افزوده میشود.
تا مغز بری ز پوست سازد
مرآت جمال دوست سازد
هوش مصنوعی: وقتی که مغز و درون انسان از ظاهر و پوست جدا شود، آنگاه زیبایی حقیقی دوست آشکار میشود.
آن نفس که شد مفصّل عقل
معنی بد و شد به صورتش نقل
هوش مصنوعی: نفس انسانی که به تفصیل و با وضوح عقل را درک کرد، به شکل و صورتش تغییراتی میدهد.
از خاک طلب چو نفس نامی
زان آمده در نمو تمامی
هوش مصنوعی: از خاک طلب کن که نفس برتری از آن برمیآید و باعث رشد و برداشت تمامی خوبیها میشود.
اشکال پذیر زان نباتات
یک نفس فزون ز حصر آیات
هوش مصنوعی: نباتات به دلیل محدودیتهای خود، نمیتوانند فراتر از نشانهها و آیات بروند. اما یک نفس از آنها میتواند بیشتر از این محدودیتها باشد.
یک نفس هزار گونه حیوان
یک آب و هزار رنگ الوان
هوش مصنوعی: در یک لحظه، هزار نوع حیوان وجود دارد و یک آب میتواند هزار رنگ متفاوت داشته باشد.
از معنی نفس و آب دریاب
خود معنی آب و صورت آب
هوش مصنوعی: به عمق وجود خود و ذات حقیقت پی ببر، چرا که تنها با شناخت خود میتوانی به درک واقعی چیزهایی مانند آب و شکل آن نائل شوی.
در مغرب خاک گشته غارب
اسرار سپهر بر کواکب
هوش مصنوعی: در غرب زمین، رازهای آسمان از میان ستارهها پنهان شدهاند.
هان فصل بهار و بوستانها
در جلوه چنان که آسمانها
هوش مصنوعی: بهار و باغها به زیبایی و شکوهی درخشندهاند، مانند آسمانها که در اوج زیبایی خود قرار دارند.
خوش صورت و جوهر هبایی
افکنده نقاب خود نمایی
هوش مصنوعی: زیبای خوش قیافه و باارزش، نقاب خود را بر چهره افکنده تا خود را نشان دهد.
اشجار فزون ز حصر و اثمار
بی حصر نموده رخ ز اشجار
هوش مصنوعی: درختان فراتر از محدودههایی که مشخص شدهاند رشد کرده و میوههایی تولید کردهاند که بیحد و مرز هستند و چهرهای زیبا از درختان به نمایش میگذارند.
اطفال نبات را به عادت
او دایهٔ عاریه رضاعت
هوش مصنوعی: کودکان گیاهان به شیوهای طبیعی از دایههایی که برای آنها پرورش داده شده، تغذیه میشوند.
تا نامیهاش جمال بخشد
گلها شکفد کمال بخشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی او وجود داشته باشد، گلها شکوفا میشوند و کمال و زیبایی به ارمغان میآورند.
آرند حبوب بی شماره
بهر که ز بهر رزق خواره
هوش مصنوعی: حبوبات به طور بیشماری برای کسانی که به دنبال روزی و معاش هستند، فراهم شده است.
این کثرت لاتُعَدُّ و تُحْصَی
زنده شده جسته سر اولی
هوش مصنوعی: این تعداد و کثرت قابل شمارش و اندازهگیری نیستند و دوباره از ابتدا جان گرفتهاند.
وارسته ز تنگنای کثرت
پویا شده سوی راه وحدت
هوش مصنوعی: آزاد و رها از محدودیتهای متعدد، به سمت مسیر اتحاد و وحدت حرکت کرده است.
بنهاده کدورت از نهادش
هادی شده مرشد رشادش
هوش مصنوعی: او از وجود خود کدورت و تیرگی را کنار گذاشته و به راهنمایی و هدایت صحیح رسیده است.
مرده ز نبات و یافته جان
مرده ز نما و گشته حیوان
هوش مصنوعی: مرده از گیاه به زندگی میآید و انسان مرده از ظاهر به وجود میآید و به حیوان تبدیل میشود.
جان یافته مختلف صورها
خوش داشته سمعها بصرها
هوش مصنوعی: جان انسان، وجودهای مختلف و گوناگون را دوست دارد، همانطور که گوشها صداها و چشمها تصاویر را دوست دارند.
اجمال پذیر رنگ و بو شد
مجمل چون گشت خلق و خو شد
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و جذابیت کلی (رنگ و بو) به سادگی قابل درک و احساس میشود، میتواند به وضوح نشاندهنده شخصیت و رفتار افراد (خلق و خو) باشد.
از رجعت رنگ و بو ز مجمل
شد آیت خلق و خو مفصل
هوش مصنوعی: از بازگشت رنگ و عطر، مبهم بودن به نشانهای از آفرینش و ویژگیهای مشخص تبدیل شده است.
تفصیل تمام شد در اجمال
آدم شد ویافت حد اکمال
هوش مصنوعی: شرح و تفسیر همه چیز به پایان رسید و کلیات آدمی به کمال خود رسید.
مجموعهٔ کل صفات آدم
مرجوع جمیع ذات آدم
هوش مصنوعی: تمام ویژگیهای انسان در نهایت به ذات و هویت او برمیگردد.
به نام پدیدآور هرچه هست
جمالش هویدا ز بالا و پست
هوش مصنوعی: با نام خالق هر چه وجود دارد، زیباییاش در همه جا نمایان است، چه در ارتفاعات و چه در عمق زمین.
جمالش ز هر ذره افروخته
به هر ذره خورشیدی اندوخته
هوش مصنوعی: زیبایی او از هر ذرهای ساطع شده و در هر ذرهای انرژی خورشید را جمع کرده است.
ز یک سر امم انبیا خوبتر
وز آن جمله محمود محبوب تر
هوش مصنوعی: از میان تمام پیامبران، من بهترین هستم و از تمام آنها، محبوبترین نیز به شمار میروم.
رسول و علی هر دو یک نور پاک
بر ایشان عیان سر افلاک و خاک
هوش مصنوعی: پیامبر و علی هر دو یک نور پاک هستند که در آسمان و زمین پیدا و نمایان هستند.
چو شد از ده و دو مدار جهان
ده و دو سزد تاجدار جهان
هوش مصنوعی: زمانی که از دایرهی دوازدهگانه فراتر برویم، تنها کسانی که دارای مقام و منزلت هستند، شایستهی حکومت بر جهان خواهند بود.
چو زیر و زبر نیست جز این عدد
بجو زین عدد را ز فرد صمد
هوش مصنوعی: چون چیزی در زیر و بالا وجود ندارد جز این عدد، برای یافتن این عدد، از عدد فرد و یکتایی که بینظیر است، کمک بگیر.
عیان در عیان جلوهٔ یار بین
ز هر ذره بی پرده دیدار بین
هوش مصنوعی: آشکارا، به وضوح زیبایی یار را ببین و از هر ذرهای که در اطرافت هست، بیپرده و بدون حجاب، دیدار کن.
چو آگاه گشتم ز اسرار کون
فنا یافتم آخر کار کون
هوش مصنوعی: وقتی که به رازهای وجود و فنا پی بردم، در نهایت به حقیقت وجود رسیدم.
نه آن را بقا و نه پایندگی
بود مرگ پایان هر زندگی
هوش مصنوعی: مرگ نه چیزی را جاودانه میکند و نه باعث ماندگاری میشود. در واقع، پایان هر زندگی مرگ است.
بود روی یک سر به سوی فنا
بجز روی آن دل که باشد خدا
هوش مصنوعی: در این دنیا، جز روی دل که به خدا مربوط است، هر چیزی به سوی زوال و فنا میرود.
بباید تفکر نمودن به کار
به اوضاع گیتی ز درد و ز خار
هوش مصنوعی: باید به این فکر کنیم که اوضاع دنیا چگونه است، پر از درد و مشکلات.
همه در بر چشم اهل کمال
نمودی است مانند خواب و خیال
هوش مصنوعی: همه چیز، در نظر افرادی که به کمال رسیدهاند، مانند خواب و خیال به نظر میرسد.
چو پاینده نبود به کس هیچ چیز
ز هر چیز اولی و انسب گریز
هوش مصنوعی: اگر چیزی پایدار نباشد، هیچ چیز به کسی تعلق ندارد؛ پس از هر چیزی بهتر است که از آن دوری کنیم.
بدان ای خردمند باهوش و هنگ
که دنیا نباشد مجال درنگ
هوش مصنوعی: ای انسان دانا و هوشمند، آگاه باش که در دنیا فرصتی برای توقف و بیکاری وجود ندارد.
کسی کان ز دانش نشد بهره ور
ندانست اسرار زیر و زبر
هوش مصنوعی: کسی که از علم و دانش بهرهمند نشود، توانایی درک رازهای زندگی را نخواهد داشت و حقیقتهای پنهان را درک نخواهد کرد.
بلی متصف آن که شد با صفات
صفاتش شد آیینهٔ حسن ذات
هوش مصنوعی: آری، کسی که به صفات نیکو آراسته میشود، در حقیقت آینهای از زیباییهای وجود خود را نشان میدهد.
حقیقت حق و هستی مطلق است
ذوات آینه ذات پاک حق است
هوش مصنوعی: حقیقت، اصل و ماهیت واقعی است که وجودی مطلق دارد و موجودات دیگر مانند آینهای هستند که ماهیت پاک و بینقص حقیقت را منعکس میکنند.
بدان سان که از پرتو آفتاب
عیان شوره بومت نماید سراب
هوش مصنوعی: به گونهای که نور خورشید میتواند تأثیرات شوری زمین را نمایان کند، بر وهم و خیال انسان نیز میتواند جلوهگری کند.
نماید چو دریات صحرای شور
چو آبت سراب آید از راه دور
هوش مصنوعی: وقتی که دریا در بیابانِ پر شور به نظر میرسد، تصویری از آب دوردستها به وجود میآید که در واقع سراب است.
غلطهای حست نماید سراب
یمِ آب از جلوهٔ آفتاب
هوش مصنوعی: احساسات اشتباه تو مانند سرابی هستند که از نور آفتاب جلوهگر میشوند و جلوهای از آب را نشان میدهند.
جهان نیز در چشم اهل شهود
سرابی است کش بود نه جز نمود
هوش مصنوعی: جهان در نظر کسانی که به حقیقت مینگرند، مانند سرابی است که واقعیت ندارد و تنها یک نمایش ظاهری است.
بدان سان که اصل نمود سراب
نباشد جز از پرتوِ آفتاب
هوش مصنوعی: سراب تنها به خاطر تابش نور آفتاب پدید میآید و وجود واقعی ندارد.
نموده جهان ز آفتاب حق است
تعین پذیرندهٔ مطلق است
هوش مصنوعی: این جهان نتیجهٔ نور و وجود الهی است و همه چیز در آن به نوعی به حقیقتی مطلق وابسته است.
مظاهر ز مطلق تعین پذیر
به دیدار از آن قید بالا و زیر
هوش مصنوعی: مظاهر و جلوهها از مطلقی که قابل تعیین و مشخص شدن است، به واسطهی مشاهدهی آن، قیدهایی که در بالا و پایین وجود دارند را درمییابند.
تعین چو صورت پذیر آمده
بسی قیدها ناگزیر آمده
هوش مصنوعی: وقتی که چیزی شکل و صورت مشخصی به خود میگیرد، ناچار به تحمل بسیاری از محدودیتها و قیدها خواهد بود.
قیود سراسر ز مطلق بود
مظاهر همه آینه حق بود
هوش مصنوعی: تمامی محدودیتها از مفهوم مطلق ناشی میشود و نمادهای ظاهری همه تنها بازتابی از حقیقت هستند.
بجز حق مطلق همه اعتبار
ز ذرات تابنده خورشید یار
هوش مصنوعی: به جز حقیقتی که بینهایت و مطلق است، همه چیز تنها نوعی اعتبار و ارزش موقتی دارد که از ذرات تابناک خورشید و عشق الهی ناشی میشود.