گنجور

بخش ۵۶ - منظور شیرازی

نام شریفش آقامحمد ابراهیم. صاحب طبع سلیم. با محتشمان جلیس و با فقیران انیس. صفاتش پسندیده و اخلاقش حمیده. بسیار لطیف و ظریف. طبعش عالی و شریف. از اهل ذوق و وجدان و از سلاک مسلک ایمان. ظاهرش دلپسند و باطنش فیض مند. غالب اوقات موطنش شیراز و بین الاماثل ممتاز. به حکم استعداد و قربت و قابلیت فطرت در حضرت سلطان زمان و دارای صاحبقران از ندمای خلوت محسوب شد. در سفر و حضر خاصه در هنگام غنودن، سرکار خسروی حکایات چند از رموز حمزه به طوری خوش و طرزی دلکش با اشعار مناسب آمیخته بر آن تکلم می‌کرد تا باعث آرام و خواب حضرت شهریاری می‌گردید و در آن اوقات به خدمت جناب شیخ عارف الصمدانی حاجی محمد جعفر همدانی رسید و ارادت گزید. پس از آن خدمت جناب حاج محمد رضای همدانی را دریافت و در راه سلوک شتافت. غرض، از معاصرین و با فقیرش نهایت وداد و کمال اتحاد است. در سنهٔ ۱۲۵۴ وفات یافت و از اوست:

زاهد ار سجده به آن کوی کنم عیب مکن
کز حرم عشق به بتخانه کشد صنعان را
خوشدل ز نعمت دو جهان برفشاند دست
یک باره هر که بر در پیر مغان گذشت
ندانم چیست در ساغر ولیکن این قدر دانم
که ساقی می‌کند مست و خرابم هردم از جامی
وقت آن رند لاابالی خوش
که بجز دوست نیستش هوسی
نیست هرگز برهنه پایان را
غمی از شحنه، بیمی از عسسی
یارب به کمند عشق پابستم کن
از دامن غیر خود تهی دستم کن
یک باره ز اندیشهٔ عقلم برهان
وز بادهٔ صاف عشق سرمستم کن
بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه: وهُوَ زبدة الفصحاء المعاصرین آقا سید حسین. سیدی عزیز القدر و عالمی متشرح الصدر از اهل اصفهان بهشت نشان بود و مراتب علمی را در خدمت علمای معاصرین اکتساب نمود. از آغاز شباب پا در دایرهٔ اهل سخن نهاد وبدین واسطه به دربار خلافت مدار شاهنشاه صاحبقران و دارای معدلت نشان مغفور شتافت و به سبب اجتهاد در فنون شاعری مجتهد الشعرا لقب یافت. به تشریف و منشور سلطانی سرافراز شد. سالها در آن درگاه عرش اشتباه داد سخن داد و قفل بیان از درِ گنجینهٔ زبان گشاد. قصاید فصیحه و غزلیات ملیحه از مخزن خاطر شریف بیرون آورد و مشمول عنایات بی غایات خسروانه گردید و هم در عهد شباب در سنهٔ ۱۲۲۵ به روضهٔ رضوان خرامید. غرض، سیدی عالی گهر و شاعری ستوده سیر. به حسن خلق و حسن صورت محبوب القلوب خواص و عوام بود و در طرز سخن فنی مرغوب تتبع نمود. قصایدش مطبوع اهل آفاق وغزلیاتش نقل مجلس عشاق. پنج هزار بیت دیوان دارد. مثنوی به سیاق تحفة العراقین و املح از آن فرموده است. از اوست:بخش ۵۷ - مظهر علی شاه تونی خراسانی: و هُوَ سُمِّیَ الخلیلُ و سیّدُ الجلیل سید ابراهیم. اصلش از تون و طبس خراسان و در اصفهان تحصیل می‌فرمود و فاضل بود. گویند به کمند جذبهٔ نورعلیشاه اصفهانی مقید شده و دست ارادت در دامانش زده، در اندک وقتی ترقی کلی نمود و به کمال مرتبهٔ حق الیقین رسید. آخر الامر مفقود الخبر و الاثر گردید، چنانکه کس را از بقا و فنای او اطلاعی حاصل نگردید و اهالی سلسله گویند به مرتبهٔ اوتاد و یکی از رجال گردیده است. از اوست:

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نام شریفش آقامحمد ابراهیم. صاحب طبع سلیم. با محتشمان جلیس و با فقیران انیس. صفاتش پسندیده و اخلاقش حمیده. بسیار لطیف و ظریف. طبعش عالی و شریف. از اهل ذوق و وجدان و از سلاک مسلک ایمان. ظاهرش دلپسند و باطنش فیض مند. غالب اوقات موطنش شیراز و بین الاماثل ممتاز. به حکم استعداد و قربت و قابلیت فطرت در حضرت سلطان زمان و دارای صاحبقران از ندمای خلوت محسوب شد. در سفر و حضر خاصه در هنگام غنودن، سرکار خسروی حکایات چند از رموز حمزه به طوری خوش و طرزی دلکش با اشعار مناسب آمیخته بر آن تکلم می‌کرد تا باعث آرام و خواب حضرت شهریاری می‌گردید و در آن اوقات به خدمت جناب شیخ عارف الصمدانی حاجی محمد جعفر همدانی رسید و ارادت گزید. پس از آن خدمت جناب حاج محمد رضای همدانی را دریافت و در راه سلوک شتافت. غرض، از معاصرین و با فقیرش نهایت وداد و کمال اتحاد است. در سنهٔ ۱۲۵۴ وفات یافت و از اوست:
هوش مصنوعی: آقامحمد ابراهیم شخصی با ویژگی‌های نیکو و اخلاق پسندیده است. او با افراد محترم دوستی دارد و در کنار فقرا نیز مهربان است. طبع او لطیف و عالی است و از افرادی است که به هنر و ذوق علاقه‌مند است. ظاهری دلپسند دارد و باطنش پر از خیر و برکت است. او بیشتر اوقات را در شیراز می‌گذراند و در بین هم‌دوره‌ای‌های خود برتر است. به دلیل استعداد و نزدیکی‌اش به فضائل روحی و اخلاقی، در درگاه شاه زمان مورد توجه قرار گرفته و در جلسات خصوصی در کنار دیگران شناخته شده است. او در سفر و اقامت، به ویژه در زمان خواب، روایت‌هایی شیرین از رموز حمزه بیان می‌کرد تا آرامش بخش دیگران باشد. او همچنین به جناب شیخ عارف الصمدانی حاجی محمد جعفر همدانی ارادت خاصی پیدا کرد و سپس به خدمت جناب حاج محمد رضای همدانی رسید و در مسیر سلوک خود تلاش کرد. در نهایت، او با فقرا ارتباط نزدیک و دوستی داشت و در سال ۱۲۵۴ درگذشت.
زاهد ار سجده به آن کوی کنم عیب مکن
کز حرم عشق به بتخانه کشد صنعان را
هوش مصنوعی: ای راضی به ظواهر، اگر من در آن مکان سجده کنم، عیب نکن. چرا که خداوند عشق است و ممکن است عشق مرا از خانه حرام به خانه بت پرستی بکشاند.
خوشدل ز نعمت دو جهان برفشاند دست
یک باره هر که بر در پیر مغان گذشت
هوش مصنوعی: شخصی که خوشبین و خوشحال است، با دست خود از نعمت‌های این دو دنیا بهره‌مند می‌شود، و هر کسی که پایش به در خانه‌ی پیر مغان برسد، به یکباره از این نعمت‌ها بهره‌مند خواهد شد.
ندانم چیست در ساغر ولیکن این قدر دانم
که ساقی می‌کند مست و خرابم هردم از جامی
هوش مصنوعی: نمی‌دانم در ساغر چه چیزهایی وجود دارد، اما می‌دانم که ساقی همیشه مرا از جامی به حال مستی و خرابی می‌کشاند.
وقت آن رند لاابالی خوش
که بجز دوست نیستش هوسی
هوش مصنوعی: زمان آن خوش‌گذران بی‌خیال است که جز عشق دوست، هیچ آرزویی در دل ندارد.
نیست هرگز برهنه پایان را
غمی از شحنه، بیمی از عسسی
هوش مصنوعی: پایان کار هرگز برای کسی که در مقام قدرت است، نه دغدغه‌ای وجود دارد و نه ترسی از نگهبان.
یارب به کمند عشق پابستم کن
از دامن غیر خود تهی دستم کن
هوش مصنوعی: ای خدای من، مرا در عشق به خود گرفتار کن و از دیگران بی‌نیازم کن.
یک باره ز اندیشهٔ عقلم برهان
وز بادهٔ صاف عشق سرمستم کن
هوش مصنوعی: یک بار از فکر و اندیشهٔ عقلانی‌ام رهایم کن و با عشق خالص و صاف، مرا مست و شاد کن.