گنجور

بخش ۳۵ - طبیب شیرازی

نام شریفش آقا عبداللّه و از کمالات عقلیه و نقلیه آگاه. والدش حاج علی عسکر و به محامد صفات در آن شهر مشتهر. خود در خدمت علما و فضلا اکتساب کمالات نمود. در عقلیات تلمیذ ملااحمد یزدی و سایر الهیین معاصرین بود وحکمت طبیعی را در خدمت جناب فضیلت مآب حاج میرزا سید رضی که الحق حکیمی عیسوی دم و طبیبی مبارک قدم بود، اقتباس فرمود. پس از تکمیل کمالات به تحصیل حالات مایل شد. مدتی به تهذیب اخلاق و مجاهدهٔ نفسانیه سرآورد و با فضلا و عرفا معاشرت کرد. غرض، مردی است طالب ترک و تجرید و جاذب حال و توحید. به شوق صحبت فقیران و عزیزان از مصاحب امرا و اعیان گریزان. غالب اوقاتش صرف تعبد و طاعات و اکثر معالجاتش مَحْضاً للّهِ و الحَسَنات. پاکی فطرتش از حصول قربت اهل دنیا مانع، و علو همتش به وصول معیشت مقرری قانع. فقیر را به خدمتش کمال اخلاص است. این ابیات از اوست:

خوش گفت پیر عقلم دوش از سر کرامت
عشق بتان ندارد حاصل بجز ندامت
از حادثات گیتی ایمن شوی و فارغ
در کوی می فروشان سازی اگر اقامت
بر هر چه نظر می‌کنم از وی اثری هست
وندر دل هر قطره ز بحرش گهری هست
بیهوده مرو در پی هر زاهد و واعظ
کز آن خبری نیست که با او خبری هست
نکند حادثهٔ دور فلک تأثیری
وز دیاری که در آن خانهٔ خماری هست
غیر از گل حسرت از گل من
سر بر نزند گیاه دیگر
رباعی
ای آنکه ز هر ذره نمایان شده‌ای
از هر طرفی چو مهر تابان شده‌‌ای
در کعبه و دیر جمله را روی به تست
تو مقصد کافر و مسلمان شده‌ای
بخش ۳۴ - صدقی کرمانی: اسمش میرزا صادق و در همهٔ فنون کامل و بر همگنان فایق. به وفور خصایل محموده و شمایل مسعوده محسود اهل آفاق و در طریق طریقت طاق. به خدمت فخرالعارفین میرزا محمد تقی ملقب به مظفرعلی شاه مشرف گردیده، اخلاص و ارادت آن جناب را گزیده، صدق علی شاه نام یافته. این بیت از اوست:بخش ۳۶ - ظفر کرمانی: نام شریف آن جناب میرزا کاظم. خلف الصدق جناب عارف سبحانی میرزا محمدتقی کرمانی که از اکابر محققین بوده و عن قریب مجملی از احوال واقوال او در این کتاب ذکر خواهد شد. وی در شباب، تحصیل علوم متداوله کرده. در حکمت طبیعی که فن موروثی اوست ماهر و قادر است. هم از آغاز جوانی طالب مطالب عرفانی و به خدمت جمعی از اهل حال و ارباب کمال رسیده و معاشرت ایشان را گزیده. همانا به میرزا محمد حسین رونق کرمانی اخلاص داشته. نقش تولایش بر لوح دل نگاشته. از خود آن جناب این معنی اظهار نشد. اما از دیگران شنیده. غرض، در کرمان صحبتش اتفاق افتاد و ابواب مخالطت گشاد. در هنگامی که فقیر در آن شهر مریض بود در علاج نهایت دقت فرمود. الحق حکیم مسیحادم جناب میرزا عبدالعلی طبیب و آن جناب کمال اهتمام نمودند تا رفع مرض فرمودند. سابق بر این در سر کار حاکم آن ولا معزز و مکرم، به امر طبابت مفتخر و از مراحم او بهره ور بوده است. قصاید خوب و غزلیات مرغوب دارد. از اوست:

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نام شریفش آقا عبداللّه و از کمالات عقلیه و نقلیه آگاه. والدش حاج علی عسکر و به محامد صفات در آن شهر مشتهر. خود در خدمت علما و فضلا اکتساب کمالات نمود. در عقلیات تلمیذ ملااحمد یزدی و سایر الهیین معاصرین بود وحکمت طبیعی را در خدمت جناب فضیلت مآب حاج میرزا سید رضی که الحق حکیمی عیسوی دم و طبیبی مبارک قدم بود، اقتباس فرمود. پس از تکمیل کمالات به تحصیل حالات مایل شد. مدتی به تهذیب اخلاق و مجاهدهٔ نفسانیه سرآورد و با فضلا و عرفا معاشرت کرد. غرض، مردی است طالب ترک و تجرید و جاذب حال و توحید. به شوق صحبت فقیران و عزیزان از مصاحب امرا و اعیان گریزان. غالب اوقاتش صرف تعبد و طاعات و اکثر معالجاتش مَحْضاً للّهِ و الحَسَنات. پاکی فطرتش از حصول قربت اهل دنیا مانع، و علو همتش به وصول معیشت مقرری قانع. فقیر را به خدمتش کمال اخلاص است. این ابیات از اوست:
هوش مصنوعی: آقا عبداللّه که نام شریفش است، فردی با دانش و آگاهی در زمینه‌های عقلی و نقلی است. پدرش حاج علی عسکر، شخصی مشهور به صفات پسندیده در شهر خود می‌باشد. او در کنار علما و فضلا توانسته کمالات علمی را تحصیل کند. در زمینه علوم عقلی، شاگرد ملااحمد یزدی و دیگر حکیمان معاصر بوده و حکمت طبیعی را از جناب فضیلت مآب حاج میرزا سید رضی، که شخصیتی حکیم و پزشک معتبر بود، آموخته است. پس از کسب دانش و کمالات علمی، به تحصیل حالات روحی و معنوی رو آورده و مدتی را صرف تهذیب نفس و اخلاق و مجاهده کرده است و با عرفا و فضلا مراودت داشته است. او به دنبال ترک دنیا و توجه به توحید است و از معاشرت با افراد سرشناس و ثروتمند پرهیز می‌کند. بخشی از وقتش را صرف عبادت و طاعات می‌کند و نیتش در درمان دیگران تنها برای رضای خداوند و کسب حسنات است. پاکی فطرتش اجازه نمی‌دهد به دنیا وابسته شود و بلندپروازی‌اش او را وادار نمی‌کند تا به یک زندگی معیشتی ثابت و مطمئن قانع شود. او به فقرا با تمام اخلاص خدمت می‌کند و اشعار زیبایی از او به جا مانده است.
خوش گفت پیر عقلم دوش از سر کرامت
عشق بتان ندارد حاصل بجز ندامت
هوش مصنوعی: افراد با تجربه به من گفتند که عشق به معشوقان فقط نتیجه‌ای جز پشیمانی ندارد و به جز این، هیچ دستاوردی برای انسان به همراه نخواهد داشت.
از حادثات گیتی ایمن شوی و فارغ
در کوی می فروشان سازی اگر اقامت
هوش مصنوعی: اگر در مکان‌های شلوغ و پرهیاهو ظاهر شوی و از حوادث ناگواری که در دنیا رخ می‌دهد، در امان و بی‌خیال باشی، زندگی آرام و خوشی را تجربه خواهی کرد.
بر هر چه نظر می‌کنم از وی اثری هست
وندر دل هر قطره ز بحرش گهری هست
هوش مصنوعی: من به هر چیزی که نگاه می‌کنم، نشانی از آن وجود دارد و در دل هر قطره از دریا، گوهری نهفته است.
بیهوده مرو در پی هر زاهد و واعظ
کز آن خبری نیست که با او خبری هست
هوش مصنوعی: به دلایل غیرضروری به دنبال هر زاهد و واعظ نرو، زیرا از آن‌ها خبری نیست که بتوان به آن‌ها اعتماد کرد.
نکند حادثهٔ دور فلک تأثیری
وز دیاری که در آن خانهٔ خماری هست
هوش مصنوعی: شاید حادثه‌های جهان تأثیری نداشته باشند، اما از دیاری که در آنجا نشانه‌های غم و درد وجود دارد، نمی‌توان غافل بود.
غیر از گل حسرت از گل من
سر بر نزند گیاه دیگر
هوش مصنوعی: غیر از گل احساس ناکامی، هیچ گیاهی از گل من جوانه نخواهد زد.
ای آنکه ز هر ذره نمایان شده‌ای
از هر طرفی چو مهر تابان شده‌‌ای
هوش مصنوعی: ای آنکه در هر ذره‌ای نمایان هستی و از هر سو مانند خورشید درخشان شده‌ای.
در کعبه و دیر جمله را روی به تست
تو مقصد کافر و مسلمان شده‌ای
هوش مصنوعی: در مکان‌های مقدس مانند کعبه و معابد، همه افراد، چه مؤمن و چه کافر، هدف و مقصودشان تو هستی.