اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسم شریفش میرزا عبداللّه و از کمالات صوری و معنوی آگاه، و اجدادش به حکومت این قصبه سرافراز و به مزید عز و جاه ممتاز. غرض، خود در شباب از منادمت سلاطین کامیاب و به لقب خانی مشعوف و به سخن سنجی معروف. در زمان زندیه به عراق و فارس آمده به خراسان مراجعت کرده. شاه محمود افغان او را به هرات خواسته و مدها مدحت شاه آراسته. اغلب اهالی هری را اهاجی رکیکه گفته و آخر مسلک ترک و تجرید پذیرفته. از ملازمت و منادمت نفور و به عبادت و مجاهدت مشهور. در صحبت مشایخ معاصرین تحصیل مراتب عرفانیه کرده. در سنهٔ ۱۲۱۶ وفات یافته. اشعارش از صدهزار متجاوز و خمسه و دیوانش هنوز دیده نشده. بهرام نامه و یوسف و زلیخا و عقد گهر در علم نجوم از کتب اوست. بعضی از قصاید که در مدایح حضرات ائمهٔ هدی عرض کرده ملاحظه شد. از طرز کلامش کمال قدرت معلوم و علو طبعش مفهوم میشود. غرض، از فحول شعرای معاصرین بوده. این چند بیت در نصایح و مواعظ فرموده:
هوش مصنوعی: نام او میرزا عبداللّه است و از ویژگیهای ظاهری و باطنی خود آگاه است. اجدادش در حکومت این شهرستان برجسته و معتبر بودهاند. او در جوانی با سلاطین ارتباط داشته و به لقب خان معروف گشته است. در زمان حکومت زندیه به عراق و فارس سفر کرده و سپس به خراسان بازگشته است. شاه محمود افغان او را به هرات دعوت کرده و او در مدح شاه شعرهایی سروده است. بسیاری از مردم هرات به او انتقادات تندی دارند و او در نهایت به طریقت صوفیه و ترک دنیا روی آورده است. او بیشتر به عبادت و جهاد مشهور شده است و در محضر مشایخ معاصرش، به دنبال فراگیری عرفان بوده است. او در سال ۱۲۱۶ وفات کرده و حجم اشعارش بیش از صدهزار بیت برآورد میشود و دیوانش هنوز منتشر نشده است. آثار او شامل "بهرام نامه"، "یوسف و زلیخا" و "عقد گهر" در علم نجوم است. برخی قصایدش در مدح ائمه هدی مشاهده شده و از سبک کلامش میتوان به قوت و بلندی روحش پی برد. به طور کلی، او یکی از شاعران برجسته معاصر خود بوده است و چند بیت در زمینه نصایح و اندرزها سروده است.
خیز و ز شهر اغنیا خیمه به ملک فقر زن
تا به سپهر برکشی ماهچهٔ توانگری
هوش مصنوعی: برخیز و از میان ثروتمندان، منزلی در سرزمین فقر برپا کن تا بتوانی در آسمان (زندگی) ماهی از توانگری را به اوج برسانی.
ساغر بزم بی خودی درکش و درگذر ز خود
تا کندت بر آسمان ماه دو هفته ساغری
هوش مصنوعی: برای لحظاتی از خودت فارغ شو و در میگساری غرق شو، تا بتوانی مانند ماهی در آسمان اوج بگیری و زیبایی را تجربه کنی.
منزل یار را بود وادی نفس نیم ره
کی برسی به یار خویش ار تو زخویش نگذری
هوش مصنوعی: برای رسیدن به محبوب، باید از خودت عبور کنی، زیرا دل بستگی به نفس و خواستههای خود باعث میشود که نتوانی به او برسی.
ای که ز پست فطرتی مرکب دیو گشتهای
کوش که بر فلک زنی طنطنهٔ برابری
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر ذات پست خود، مانند دیوان عمل میکنی، تلاش کن تا بتوانی به آسمان بلند برسی و صدای برابری و انصاف را به گوش جهانیان برسانی.
با همه کبر و سرکشی هست ز چاکران تو
آنکه تو بستهای میان بر در او به چاکری
هوش مصنوعی: با وجود تمام تکبر و خودبینی، کسی که به خدمت تو آمده، همان است که تو او را به چاکری برگزیدهای.
توشهٔ راه خویش کن تا نگرفته بازپس
عاریههای خویش را از تو سپهر چنبری
هوش مصنوعی: برای سفر خود، توشهای آماده کن تا پیش از آنکه آسمان، امانتهای خود را از تو پس بگیرد، از آن بهرهبرداری کنی.
قافله وقت صبحدم رفت و توماندی از عقب
بر سر راه منتظر راهزنان لشکری
هوش مصنوعی: کاروان صبح زود حرکت کرد و تو عقب ماندهای و در انتظار دزدانی هستی که ممکن است در مسیر کمین کرده باشند.
تن برهایست بس سمین گرگ فناش درکمین
از پی قوت خصم خود این بره را چه پروری
هوش مصنوعی: این متن به توصیف یک بره چاق و قوی میپردازد که در دنیای خطرناک و تهدیدآمیز قرار دارد. گرگ، نماد خطر و فنا، در کمین است و بره باید برای مراقبت از خود و مقابله با خصم، خود را آماده کند. در واقع، این نوشته به چالشها و نیاز به مهارت و آمادگی در مواجهه با خطرات اشاره دارد.
نفس خداپرست تو دشمن جان بود ترا
بیهده ظنّ دشمنی بر دگران چرا بری
هوش مصنوعی: نفس خداپرست تو دشمن جانت است، پس چرا بیهوده به دیگران بدگمان هستی؟
زهد سی ساله به یک جرعه زیان کرد شهاب
این چه سود است خدایا که زیانش سوداست
هوش مصنوعی: شهاب که مدت سی سال در زهد و پرهیزگاری به سر برده، با یک جرعه نوشیدنی همه آن سالها را از دست داده است. این وضعیت نشان میدهد که چه فایدهای دارد وقتی که زیانش بیشتر از سودش به نظر میرسد، خداوند!