بخش ۲۶ - ساغر شیرازی
و هُوَ زبدة العلما و قدوة الفضلا تاج الحرمین الشریفین حاج شیخ محمد. اجداد و اعمام آن جناب همگی از مشایخ و ائمهٔ آن ولایت و کُلاًّ سلسلهای نیک و طایفهای به دل نزدیک. همیشه بین الخواص و العوام معزز و مکرم و به فضل و صلاح وعلم و عمل همگنان را مسلم.بذلههای لطیف و نکتههای شریف از آن جناب سرزده و لطایف سخنان آن عالم سخندان گوشزد خلایق آمده با آنکه امامت میفرمود در قید این اسم و رسم نبود. همواره به مقدار روزی مقدّر قانع و خاطر را از پیروی اهل طمع مانع. واقعاً شیخی خوشحال و عالمی صاحب کمال و امامی نیکو خصال بود. قصیده و غزل خوب بیان مینمود و خدمتش مکرر اتفاق افتاد. از غزلیات او چند بیتی تیمنّاً نوشته میشود:
گر بر بت به صدق دل عرضه دهی نیاز را
به که به زرق در حرم جلوه دهی نماز را
گرچه برای بندگی ساکن مسجدم ولی
بندگی خدای گو بندهٔ حرص و آز را
ای سوی کعبه رهسپر بین به کجاست روی دل
شاد مشو که همرهی قافلهٔ حجاز را
از گدایی در میخانه شاهی کن طلب
وندران درگاه یک سان بین گداو شاه را
ریا همین بر عشاق نیست ورنه فقیه
امام شهر نگردد اگر ریا نکند
اگر ز صحبت دُردی کشان کناره کنم
به روی پیر مغان چون دگر نظاره کنم
بخش ۲۵ - زاهد گیلانی: از فضلا و عرفای معاصرین است ودر علوم عقلی و نقلی از محققین. او غیر زاهد جیلانیِ مشهور است که شیخ صفی الدین اردبیلی مرید وی بود و همانا نسبش به او میرسد. وی شیخ زاهد ثانی است. درخدمت حکمای معاصرین تحصیل حکمت کرده و عاقبت روی ارادت به خدمت کثیرالسعادت جناب عارف ربانی حاجی محمد حسین اصفهانی آورد و به مقامات عالیه فایض شد. در هنگامی که عازم حج اسلام و زیارت بیت اللّه الحرام بود در کاظمینؑرحلت نمود، و کان ذلک فی سنهٔ ۱۲۲۲. از عرفای نعمت اللهی است. این رباعی از او نوشته شد:بخش ۲۷ - شهاب ترشیزی: اسم شریفش میرزا عبداللّه و از کمالات صوری و معنوی آگاه، و اجدادش به حکومت این قصبه سرافراز و به مزید عز و جاه ممتاز. غرض، خود در شباب از منادمت سلاطین کامیاب و به لقب خانی مشعوف و به سخن سنجی معروف. در زمان زندیه به عراق و فارس آمده به خراسان مراجعت کرده. شاه محمود افغان او را به هرات خواسته و مدها مدحت شاه آراسته. اغلب اهالی هری را اهاجی رکیکه گفته و آخر مسلک ترک و تجرید پذیرفته. از ملازمت و منادمت نفور و به عبادت و مجاهدت مشهور. در صحبت مشایخ معاصرین تحصیل مراتب عرفانیه کرده. در سنهٔ ۱۲۱۶ وفات یافته. اشعارش از صدهزار متجاوز و خمسه و دیوانش هنوز دیده نشده. بهرام نامه و یوسف و زلیخا و عقد گهر در علم نجوم از کتب اوست. بعضی از قصاید که در مدایح حضرات ائمهٔ هدی عرض کرده ملاحظه شد. از طرز کلامش کمال قدرت معلوم و علو طبعش مفهوم میشود. غرض، از فحول شعرای معاصرین بوده. این چند بیت در نصایح و مواعظ فرموده:
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و هُوَ زبدة العلما و قدوة الفضلا تاج الحرمین الشریفین حاج شیخ محمد. اجداد و اعمام آن جناب همگی از مشایخ و ائمهٔ آن ولایت و کُلاًّ سلسلهای نیک و طایفهای به دل نزدیک. همیشه بین الخواص و العوام معزز و مکرم و به فضل و صلاح وعلم و عمل همگنان را مسلم.بذلههای لطیف و نکتههای شریف از آن جناب سرزده و لطایف سخنان آن عالم سخندان گوشزد خلایق آمده با آنکه امامت میفرمود در قید این اسم و رسم نبود. همواره به مقدار روزی مقدّر قانع و خاطر را از پیروی اهل طمع مانع. واقعاً شیخی خوشحال و عالمی صاحب کمال و امامی نیکو خصال بود. قصیده و غزل خوب بیان مینمود و خدمتش مکرر اتفاق افتاد. از غزلیات او چند بیتی تیمنّاً نوشته میشود:
هوش مصنوعی: او عالم بزرگی بود و الگوی دانشمندان، همچون تاجی بر سر حرمین شریفین. اجداد و عموزادگان او همگی از مشایخ و روحانیون آن منطقه بودند و او از یک سلسله نیکو و طایفهای با قلبهای پاک میآمد. همیشه در میان خواص و عوام با احترام و ارادت ویژهای مشاهده میشد و به علم و عملش مورد توجه همگان قرار داشت. از طریق او نکتههای لطیف و سخنان ارزشمندی به مردم منتقل میشد و در حالی که امام جماعت بود، هرگز به مقام و جایگاه خود مغرور نبود. او به اندازه روزی که به او مقدر شده بود قانع بود و از دنبال کردن خواستههای ناپسند خودداری میکرد. واقعاً شیخی شاد و عالمی با کمال و امامی نیکوخصال بود. او میتوانست قصیده و غزلهای زیبا بگوید و بارها با ایشان دیدار شد. چند بیت از غزلیات او به عنوان یادگاری نقل میشود:
گر بر بت به صدق دل عرضه دهی نیاز را
به که به زرق در حرم جلوه دهی نماز را
هوش مصنوعی: اگر با صداقت و خلوص نیت مشکلات و نیازهای خود را به محبوب خود بگویی، بهتر از آن است که برای جلب توجه و تأثیرگذاری بر دیگران به ظاهر و زرق و برق خود تکیه کنی و نماز را در مکانهای مقدس به نمایش بگذاری.
گرچه برای بندگی ساکن مسجدم ولی
بندگی خدای گو بندهٔ حرص و آز را
هوش مصنوعی: اگرچه در مسجد برای بندگی خدا نشستهام، اما میتوان گفت که بندگی من در حقیقت بندهای است که تحت تأثیر حرص و آز قرار دارد.
ای سوی کعبه رهسپر بین به کجاست روی دل
شاد مشو که همرهی قافلهٔ حجاز را
هوش مصنوعی: ای کسی که به سوی خانه خدا میرفتی، نگاه کن که کجا هستی! دل خود را شاد نکن، زیرا که همراهی با قافلهٔ حجاز همیشه آسان نیست.
از گدایی در میخانه شاهی کن طلب
وندران درگاه یک سان بین گداو شاه را
هوش مصنوعی: از در میخانه، بلکه از مقام بالای پادشاهی، درخواست کن و بین گدایان و شاه هیچ تفاوتی قائل نشو.
ریا همین بر عشاق نیست ورنه فقیه
امام شهر نگردد اگر ریا نکند
هوش مصنوعی: دوست داشتن و عشق واقعی مختص افراد خاصی نیست، چرا که اگر نفاق و دورویی وجود نداشت، هر کسی میتوانست به مقام و شهرت برسد.
اگر ز صحبت دُردی کشان کناره کنم
به روی پیر مغان چون دگر نظاره کنم
هوش مصنوعی: اگر از صحبت با افرادی که اهل شراب و نوشیدن هستند دوری کنم، وقتی به چهره پیر مغان (مردی با تجربه و دانا) نگاه میکنم، به چیزهای دیگر توجه خواهم کرد.