بخش ۲۱ - رحمت کوزه کنانی
اسم شریفش میرزا محمد. اصلش از کوزه کنان مِنْمحال آذربایجان است. اما در اصفهان توطن دارد. از افاضل و اماجد زمان است. به خدمت مشایخ عهد رسیده، غالباً طریقهٔ انیقهٔ سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را گزیده. ارباب حال و اصحاب کمال را به خدمتش رجوع است و همداستانی. مردم به جلالت قدرش به حد شیوع است. در اخلاق محموده و اوصاف ستوده مشهور و در السنه و افواه مذکور است. از سرکار دیوان حضرت صاحبقران مرسوم جوی و آن دارای معدلت نشان را مدحت گوی. اشعار بسیار دارد و طریقهٔ مثنوی گویی میسپارد. صاحب تألیف و تصنیف و محبوب وضیع و شریف است و فقیر هنوز به شرف صحبت آن جناب کامیاب نگردیده و اطوار واشعارش را به واسطه شنیده. این چند بیت از اوست:
مثنوی
چند پویم در پی این آرزو
شهر شهر و خانه خانه کو به کوی
چند ریزم سیل غم زین جستجوی
دجله دجله چشمه چشمه جوی جوی
دیده دریا کردم و دل غرق خون
تا چه آرم تا چه سازم زین فزون
از طلب فارغ نبودم هیچ گاه
روز روز و هفته هفته ماه ماه
سالها رخش ریاضش تاختم
دامها در صید معنی ساختم
دیگرم نیروی در ابرش نماند
یک دو تیرم بیش در ترکش نماند
تا چه خواهم کرد در این خستگی
با همه همواری وآهستگی
کبریای عشق هستی سوز را
عالم تجرید جان افروز را
دامن از بالای ما بالاتر است
سوی او راه از طریق دیگراست
بخش ۲۰ - راز شیرازی: و هُوَ زبدة العارفین، میرزا ابوالقاسم بن مرحوم میرزا عبدالنبی. والدش به ارادت و مصاهرت جناب شیخ مغفور آقا محمد هاشم شیرازی مشهور اختصاص داشته و به علو درجات و سمو حالات معروف و به صفات حمیده موصوف بوده و در سنهٔ رحلت نموده. غرض، جناب میرزا از جانب والد ماجد نسبش به جناب میر سید شریف علامهٔ جرجانی میرسید و بطناً صبیّه زادهٔ جناب رضوان مآب شیخ العارف المؤمن الموحد آقا محمد هاشم شیرازی و نوادهٔ حضرت سید کامل فاضل و شیخ محقق واصل قطب الدین نیریزی است. الحق فقرای سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را به وجود جنابش افتخار است و در احوال و آداب طریقت ایشان را متعابعتش رواست. با آنکه هنوز در عنفوان جوانی است علامات پیری از ناصیهٔ حالش هویدا و نشان بزرگی از چهرهٔ کمالش پیداست. مکاتیب شیخ مرحوم آقامحمد هاشم را جمع مینماید. گاهی خدمتش اتفاق میافتد. اگرچه میلی به شاعری ندارند، اما گاهی همت بر مدایح ائمه میگمارند. این چند بیت از قصیدهٔ او نوشته شد:بخش ۲۲ - رضاعلی شاه دکنی: از اماجد سادات رفیع الدرجات و از اکابر اولیای کثیرالبرکات بوده. نسبت طریقت و ارادت به جناب شیخ شمس الدین دکنی از مشایخ سلسلهٔ علیهٔ نعمة اللّهیه درست کرده. معبدش در حوالی شهر بوده و هفتهای یک بار به شهر توجه نموده در منبر و مسجد به اظهار فضایل ائمهٔ اطهار میپرداخته. غرض، کرامت بسیار از وی نقل کردهاند و جناب سید معصوم علی شاه دکنی از خلفای او است که به ایران آمده و ترویج طریقهٔ نعمت اللهی کرده. گویند در واقعه، از امام ثامن ضامن مأمور شده که او را روانهٔ ایران نماید و نمود، و بنابر اظهار تشیع در طریقهٔ ایشان هر کسی را نامی که مشتمل بر نام حضرت امیرالمؤمنین علیؑباشد جایز است مانند: معصوم علی شاه و فیض علی شاه و نورعلی شاه و مظفر علی شاه و قس علیهذا. بالجمله جناب سید از اعاظم عرفای متأخرین است و یک صد و چهل سال عمر یافته. بعضی از معاصرین به خدمت او رسیدهاند و بزرگواری او را فهمیدهاند. این رباعی از اوست:
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسم شریفش میرزا محمد. اصلش از کوزه کنان مِنْمحال آذربایجان است. اما در اصفهان توطن دارد. از افاضل و اماجد زمان است. به خدمت مشایخ عهد رسیده، غالباً طریقهٔ انیقهٔ سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را گزیده. ارباب حال و اصحاب کمال را به خدمتش رجوع است و همداستانی. مردم به جلالت قدرش به حد شیوع است. در اخلاق محموده و اوصاف ستوده مشهور و در السنه و افواه مذکور است. از سرکار دیوان حضرت صاحبقران مرسوم جوی و آن دارای معدلت نشان را مدحت گوی. اشعار بسیار دارد و طریقهٔ مثنوی گویی میسپارد. صاحب تألیف و تصنیف و محبوب وضیع و شریف است و فقیر هنوز به شرف صحبت آن جناب کامیاب نگردیده و اطوار واشعارش را به واسطه شنیده. این چند بیت از اوست:
هوش مصنوعی: میرزا محمد مردی بزرگوار و با فضل است که از منطقه کوزه کنان آذربایجان میآید و در اصفهان ساکن شده است. او از افراد برجسته زمان خود به شمار میرود و با مشایخ آن زمان ارتباط داشته است، به ویژه با طریقهٔ انیقهٔ سلسلهٔ ذهبیه. بسیاری از اهل حال و علم به او مراجعه میکنند و او را مورد احترام قرار میدهند. شهرت او در اخلاق نیکو و صفات پسندیده به گونهای است که زبانزد مردم شده است. او در مدح حکام و دربار نیز اشعار زیادی دارد و به ویژه در قالب مثنوی سرودههایی دارد. او هم تألیف و تصنیف میکند و مورد محبت همگانی قرار دارد، در حالی که هنوز نتوانسته است بهطور مستقیم از صحبت او بهرهمند شود. برخی از اشعار او نیز در خاطرها باقی مانده است.
چند پویم در پی این آرزو
شهر شهر و خانه خانه کو به کوی
هوش مصنوعی: من هنوز در پی این آرزو هستم که در هر شهر و هر خانهای دنبال آن بگردم و کوچه به کوچه جستجو کنم.
چند ریزم سیل غم زین جستجوی
دجله دجله چشمه چشمه جوی جوی
هوش مصنوعی: من با غمی عمیق و تنهایی دست و پنجه نرم میکنم و این احساسات مانند سیلی قوی بر من فشار میآورند. در جستجوی آرامش و خوشبختی، همواره در حال گشت و گذار و کوشش هستم، اما این مسیر مانند جویی پرپیچ و خم است که به سختی به مقصد میرسد.
دیده دریا کردم و دل غرق خون
تا چه آرم تا چه سازم زین فزون
هوش مصنوعی: چشمم را به وسعت دریا باز کردهام و دلم پر از غم و اندوه است. اکنون نمیدانم چه باید بکنم و چه چیزی میتوانم اضافه کنم.
از طلب فارغ نبودم هیچ گاه
روز روز و هفته هفته ماه ماه
هوش مصنوعی: هرگز از خواستههایم خالی نبودهام، چه در روزها، چه در هفتهها و چه در ماهها.
سالها رخش ریاضش تاختم
دامها در صید معنی ساختم
هوش مصنوعی: سالها به تلاش و کوشش در زمینه علم و معرفت پرداختم و در این مسیر، دامهای فکری و مفهومی را برای درک بهتر حقایق و معانی ایجاد کردم.
دیگرم نیروی در ابرش نماند
یک دو تیرم بیش در ترکش نماند
هوش مصنوعی: دیگر از نیروی من چیزی نمانده است و تنها چند تیر بیشتر در کمانم باقی نمانده است.
تا چه خواهم کرد در این خستگی
با همه همواری وآهستگی
هوش مصنوعی: در این خستگی و کسالت، نمیدانم چه باید بکنم با وجود سادگی و آرامش اطرافم.
کبریای عشق هستی سوز را
عالم تجرید جان افروز را
هوش مصنوعی: عظمت عشق، وجودی سوزان و جانافزا را در جهانی خالی از ماده به تصویر میکشد.
دامن از بالای ما بالاتر است
سوی او راه از طریق دیگراست
هوش مصنوعی: دامن ما از او بالاتر است و برای رسیدن به او باید از مسیر دیگری عبور کرد.