گنجور

غزل شمارهٔ ۱

زهی طراوت حسن و کمال نور و صفا
که از جمال تو بیناست چشم نابینا
کدام خوب علم گشت در جهان به وفا
تو از مقولهٔ خوبان عالمی حاشا
بهار عشق دل از دیده مبتلا گردید
هر آن وفا که توبینی بلاست بر سر ما
زدوده‌اند حریفان ز دل غم کم و بیش
بریده‌اند زبان غازیان ز چون و چرا
اگر تو مرد رهی در طریق عشق رضی
رَهی ز میکده نزدیک‌تر مدان به خدا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1391/12/06 13:03
mahan

ba salam.benazaram beyte aval bayad taravat bashe, ke be ellate qalate taypieshtebah nevehsteshode.

1395/10/18 11:01
هادی

سلام
گمانم
رهی زمیکده نزدیک تر مدان به خدا
درست باشد

1395/10/18 19:01
م ، س

طراوت
در بیت اول درست است

1396/07/10 23:10
فراز

سلام و عرض ادب
در مصرع اول "طراوت" صحیح می باشد