شمارهٔ ۲۱ - از یک غزل
به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم
نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم
ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند
تمام خاک درت را ز گریه تر کردم
شمارهٔ ۲۰ - غزل: آمد هزار تیر تو بر جسم چاک چاکشمارهٔ ۲۲ - از یک قصیده: تاج دولت تا ز خاک درگهش بر سر زدم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم
نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم
هوش مصنوعی: در شبی که به یاد چهرهی تو بودم، به ماه نگاه کردم، نه اینکه به خاطر نبودنت به ماه دیگری دقت کرده باشم.
ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند
تمام خاک درت را ز گریه تر کردم
هوش مصنوعی: از آنجا که دوری تو را تحمل نکردم، تمام خاکی که به آن قدم گذاشتم را از شدت گریه خیس کردم.
حاشیه ها
1393/05/10 02:08
simin
afarin bar in shaer va afarin bar gerd avarandeye in ashar
1393/05/10 02:08
simin
afarin bar shaer va afarin bar gerd avarandye in ashar
1398/03/15 14:06
جعفر مصباح
اگر چه فراق یک حدیث بس کهنه است
هرعاشقی بزبانی حکایتش گفته است
لیک من از فراق تو هر چه گویم ای ماه
ز خـرمن درد هجــران نکاهـدم یک کاه
گر طبیبی به گویدم زمان شـافی ست
نی زمانی ست که جان به تن باقی ست