شمارهٔ ۱۲ - از یک غزل
میتپد از شوق دل در سینهام گوئی که باز
تیر دل دوزی به دل ز ابرو کمانی میرسد
میکند از شوق رشحه حرز جان تعویذ عمر
سنگ جوری کز جفای پاسبانی میرسد
جعد مشکینش مگر سوده به خاک پای شاه
کز شمیمش برمشامم بوی جانی میرسد
شاه محمود جهانبخش آن که جسم مرده را
از دم جانبخش او روح روانی میرسد
شمارهٔ ۱۱ - مطلع یک غزل: جان و دل بیرون کس ازدست تو مشکل میبردشمارهٔ ۱۳ - از یک غزل: ز هر مژگان کند صد رخنه در دل
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میتپد از شوق دل در سینهام گوئی که باز
تیر دل دوزی به دل ز ابرو کمانی میرسد
هوش مصنوعی: دل من از شوق میتپد، انگار که دوباره کسی با ابروی کماندارش، تیر محبت را به سمت دلم پرتاب میکند.
میکند از شوق رشحه حرز جان تعویذ عمر
سنگ جوری کز جفای پاسبانی میرسد
هوش مصنوعی: از شوق و اشتیاق، جانش را با حرز و دعایی برای عمرش محافظت میکند، به طوری که از بیتوجهی نگهبانی به او میرسد.
جعد مشکینش مگر سوده به خاک پای شاه
کز شمیمش برمشامم بوی جانی میرسد
هوش مصنوعی: موهای فرفری و سیاه او همچون مشک است، و وقتی به خاک پای شاه برسد، عطر و بوی خوشی که از آن به مشام میرسد، جانم را زیر و رو میکند.
شاه محمود جهانبخش آن که جسم مرده را
از دم جانبخش او روح روانی میرسد
هوش مصنوعی: شاه محمود جهانبخش، همان کسی است که روح زنده را به جسم مرده میبخشد.