قطعهٔ ۲۳ - سوارکاران
آن شنیدستم که در میدان «کورس»
بانوان چابکسواری میکنند
گرد میدان از سحر تا شامگاه
پویه، چون باد بهاری میکنند
تا فرا آید زمان امتحان
روز و شب ساعتشماری میکنند
تا جوایز قسمت آنان شود
یکهتازان، بیقراری میکنند
مردکی گفتا که زنها بیثمر
سوی میدان، رهسپاری میکنند
چون ز آداب سواری عاریاند
بهره خود، شرمساری میکنند
گفتمش بر دوش مردان سالهاست
کاین جماعت خرسواری میکنند
قطعهٔ ۲۲ - فتنه آذربایجان: فغان که آتش کین آشیان ما را سوختقطعهٔ ۲۴ - پند پیرانه: دوش چشمت به خواب غفلت بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شنیدستم که در میدان «کورس»
بانوان چابکسواری میکنند
هوش مصنوعی: شنیدهام که در میدان «کورس» زنان با مهارت و سرعت سوارکاری میکنند.
گرد میدان از سحر تا شامگاه
پویه، چون باد بهاری میکنند
هوش مصنوعی: از صبح تا شب، مردم در گرداگرد میدان با نشاط و شادابی مانند باد بهاری حرکت میکنند.
تا فرا آید زمان امتحان
روز و شب ساعتشماری میکنند
هوش مصنوعی: روز و شب را میشمارند تا زمانی که امتحان فرا برسد.
تا جوایز قسمت آنان شود
یکهتازان، بیقراری میکنند
هوش مصنوعی: تا زمانی که جوایز به آنها اختصاص یابد، هر یک از برندگان به شدت بیقرارند و در تلاش برای جلب توجه هستند.
مردکی گفتا که زنها بیثمر
سوی میدان، رهسپاری میکنند
هوش مصنوعی: مردی گفت که زنان بینهایت به سمت میدان میروند و هیچ چیزی از آنها به دست نمیآید.
چون ز آداب سواری عاریاند
بهره خود، شرمساری میکنند
هوش مصنوعی: چون از اصول و فنون سواری بیخبرند، ناچار از ناتوانی خود شرمنده میشوند.
گفتمش بر دوش مردان سالهاست
کاین جماعت خرسواری میکنند
هوش مصنوعی: به او گفتم که سالهاست این گروه بر دوش مردان حاکم هستند و مشغول فریبکاری و تظاهر به شجاعت هستند.