گنجور

شمارهٔ ۳۳ - گل من کجایی (شور)

آن دم که باتو باشم
محنت و غم سرآید
و آن شب که بی تو باشم
جانم ز تن برآید
پیش تو سر نهادم
ای فتنه دل و جان
تا از بلای عشقت
ما را چه بر سر آید
گل من کجایی؟
تا به کی همچو گل بی وفایی
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
دارد شکایت ای گل
دل بی نهایت از تو
اما به لب نیارم
هرگز شکایت از تو
افتد ز پرده بیرون
راز نهفته آخر
دل پر شکایت از غم
لب پرحکایت از تو
گل من کجایی کجایی
تا به کی همچو گل بی وفایی
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن دم که باتو باشم
محنت و غم سرآید
هوش مصنوعی: زمانی که با تو باشم، تمام دردها و غم‌ها به پایان می‌رسند.
و آن شب که بی تو باشم
جانم ز تن برآید
هوش مصنوعی: وقتی که شبی را بدون تو بگذرانم، گویا جانم از بدنم خارج می‌شود.
پیش تو سر نهادم
ای فتنه دل و جان
هوش مصنوعی: ای عشق من، جان و دل خود را به پیش تو تسلیم کرده‌ام.
تا از بلای عشقت
ما را چه بر سر آید
هوش مصنوعی: چگونه بلای عشق تو بر ما اثر خواهد گذاشت؟
گل من کجایی؟
تا به کی همچو گل بی وفایی
هوش مصنوعی: عزیزم، کجایی؟ تا کی می‌خواهی مثل گل که بی‌وفاست، دوری کنی؟
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
هوش مصنوعی: بیا و از دوستانت جدا شو، زیرا جدایی به دل من ضربه می‌زند.
دارد شکایت ای گل
دل بی نهایت از تو
هوش مصنوعی: ای گل، دل بی‌نهایت من از تو شکایت دارد.
اما به لب نیارم
هرگز شکایت از تو
هوش مصنوعی: هرگز از تو شکایتی نمی‌کنم و چیزی به زبان نمی‌آورم.
افتد ز پرده بیرون
راز نهفته آخر
هوش مصنوعی: رازهایی که پنهان شده‌اند، در نهایت به بیرون خواهند آمد و نمایان خواهند شد.
دل پر شکایت از غم
لب پرحکایت از تو
هوش مصنوعی: دل پر از نارضایتی و غم است و لب ها داستان تو را بازگو می‌کنند.
گل من کجایی کجایی
تا به کی همچو گل بی وفایی
هوش مصنوعی: دلبند من کجایی؟ تا کی باید مانند گلی بی‌وفا و تنها بمانم؟
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
هوش مصنوعی: بیا و از دوستانت کناره‌گیری کن، چون درد جدایی به شدت بر دل می‌زند.