آیینه صبح
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
داریم دلی صاف تراز سینه صبح (دل من مثل آغاز صبح و آسمان پاک، صاف است)
در پاکی و روشنی چو آیینه صبح (مثال در من در پاکی و روشنی همانند انعکاس روشنایی صبح است)
پیکار حسود با من امروزی نیست
خفاش بود دشمن دیرینه صبح
(دشمن من که حسود است و همانند خفاش است نمیتواند به من آسیبی برساند، چون من اهل صبح و روشنایی هستم و او همانند خفاش اهل تاریکی است و هیچگاه تاریکی و نور باهم جمع نمیشوند)
من ارتباطی میان خفاش و حسودی نمیابم در واقع شاعر معنی این مصرع را رها کرده و در مصرع بعد معنی متفاوتی ساخته که برای دوبیت و آن هم شاعری مانند رهی سطح پایین است
نفرمایید محسن جان،! بیت اشکالی ندارد. این کاربرد، «اسلوب معادله» نام دارد که همواره در ادبیات بوده و هست و شعرای تمام دوره ها از آن بهره جستهاند و مثال در این مورد از دهها هزار هم افزون است. تعریف آن هم چنین است: مصراعی را مصداق مصراع دیگر قرار دادن.
در بیت اول شاعر میفرماید که دلم در صاف بودن از صبح برتر است و در پاکی و روشنی همتای صبح است. سپس در بیت دوم میفرماید اینکه دشمن حسود و بدخواه (در اینجا صرفا حسادت منظور نیست! دقت کنید!) با من در جنگ است چیز تازه ای نیست. خفاش شبگرد ( نماد تیرگی و پلیدی) همواره با صبح (نماد روشنی و پاکی که در بیت قبل شاعر دل خود را به آن تشبیه کرده بود) در تقابل است و از آن گریزان.
به تعبیری دیگر: «همانطور که دشمنان و عنودان با من مشکل دارند، خفاش بدطینت هم با صبح پاک مشکل دارد». این، همان آرایه ی اسلوب معادله است.