اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکه جانم شد نواپرداز او
میسرایم قصهای از ساز او
هوش مصنوعی: کسی که روح من را با نغمههایش پر کرده است، داستانی از هنر و ساز او برای شما میگویم.
ساز او در پرده گوید رازها
سر کند در گوش جان آوازها
هوش مصنوعی: آواهایی که او با سازش مینوازد، رازهایی را فاش میکند و در دل و جان آدمی طنینانداز میشود.
بانگی از آوای بلبل گرمتر
وز نوای جویباران نرمتر
هوش مصنوعی: صدای بلبل دلنوازتر و پرحرارتتر از آواز جویبارهاست که با نرمی و لطافت جریان دارد.
نغمهٔ مرغ چمن جانپرور است
لیک دراین ساز سوزی دیگر است
هوش مصنوعی: آوای پرندهٔ چمن روحنواز است، اما در این ساز، حس دیگری وجود دارد.
آنچه آتش با نیستان میکند
ناله او با دلم آن میکند
هوش مصنوعی: آتش به نیستان آسیب میزند و صدای ناله او در دل من نیز همان تأثیر را دارد.
خسته دل داند بهای ناله را
شمع داند قدر داغ لاله را
هوش مصنوعی: دل شکسته و خسته میداند که ناله و غمخواری چه بهایی دارد، مانند شمع که از سوزش و درد گل لاله آگاهی دارد.
هر دلی از سوز ما آگاه نیست
غیر را در خلوت ما راه نیست
هوش مصنوعی: هر قلبی نمیداند که ما چه دردی داریم و هیچکس در تنهایی ما نمیتواند وارد شود.
دیگران دل بسته جان و سرند
مردم عاشق گروهی دیگرند
هوش مصنوعی: دیگران به زندگی و سرنوشت خود وابستهاند، اما عدهای دیگر هستند که عاشقانه به گروهی خاص عشق میورزند.
شرح این معنی ز من باید شنید
راز عشق از کوهکن باید شنید
هوش مصنوعی: برای فهمیدن این مفهوم، باید از من بشنوید و برای درک راز عشق، به سخنان سنگ تراش گوش دهید.
حال بلبل از دل پروانه پرس
قصه دیوانه از دیوانه پرس
هوش مصنوعی: بلبل از پروانه حالش را میپرسد و دیوانه هم برای فهمیدن قصهاش باید از دیوانه دیگر بپرسد.
من شناسم آه آتشناک را
بانگ مستان گریبانچاک را
هوش مصنوعی: من صدای دردناک و سوزناکی را میشناسم که مخصوص کسانی است که در خود شور و شوق دارند و دلشان در حال پرش است.
چیستم من؟ آتشی افروخته
لالهای از داغ حسرت سوخته
هوش مصنوعی: من کی هستم؟ آتشی هستم که از داغ حسرت، گلی سرخ و سوخته را به وجود آوردهام.
شمع را در سینه سوز من مباد
در محبت کس به روز من مباد
هوش مصنوعی: در دل من جایی برای درد و غم نیست، نگذار که در عشق کسی روز من به نا امیدی بگذرد.
سودم از سودای دل جز درد نیست
غیر اشک گرم و آه سرد نیست
هوش مصنوعی: من از آرزوها و خیالات دلم جز درد و رنج چیزی بدست نیاوردهام و جز اشکهای داغ و آههای سرد هیچ چیزی حس نمیکنم.
خسته از پیکان محرومی پرم
مانده بر زانوی خاموشی سرم
هوش مصنوعی: خسته و ناتوان از درد و رنج زندگی هستم و در سکوت و تنهایی خودم گرفتار شدهام.
عمر کوتاهم چو گل بر باد رفت
نغمه شادی مرا از یاد رفت
هوش مصنوعی: عمر من مانند گل زودگذر است و به سرعت سپری میشود. شادی و خوشحالیام هم مانند گذشته از یادم رفته است.
گرچه غم در سینه خاکم برد
ساز محجوبی بر افلاکم برد
هوش مصنوعی: هرچند که غم و اندوه در درون من مانند خاک سنگین است، ولی آهنگی زیبا و دلنواز مرا به اوج آسمانها میبرد.
شعلهای چون وی جهانافروز نیست
مرتضی از مردم امروز نیست
هوش مصنوعی: شعلهای مانند او که جهان را روشن کند وجود ندارد، و انسانهایی مانند مرتضی در زمان ما پیدا نمیشوند.
جان من با جان او پیوسته است
زآنکه چون من از دو عالم رسته است
هوش مصنوعی: روح من به روح او گره خورده است، زیرا او نیز مانند من از دو جهان آزاد شده است.
ما دوتن در عاشقی پایندهایم
همچو شمع از آتش دل زندهایم
هوش مصنوعی: ما دو نفر در عشق پایبند و مستحکم هستیم، مانند شمعی که از آتش دل خود روشن و زنده است.
حاشیه ها
1389/04/26 00:06
نگین شکروی
با درود وسپاس فراوان
این مثنوی در اصل مشتمل بر سی و دو بیت است که در اینجا ابیات بسیاری از قلم افتاده اند. ادغام مصرع دوم بیت سوم (وز نوای جویباران نرمتر) با مصرع اول بیت چهارم (نغمه ی مرغ چمن جان پرور است) نظم شعر را تا آخر برهم زده است. درمصرع دوم بیت نهم(که به اشتباه در مصرع اول چاپ شده) "راز" و در بیت سیزدهم " من مباد" ودر بیت هفدهم "خاکم" صحیح است. مصرع آخر بیت آخر نیز ازقلم افتاده و این است:
همچو شمع از آتش دل زنده ایم
---
پاسخ: ضمن تشکر فراوان، مواردی که ذکر کردید تصحیح شدند.
باسلام دربیت دوازدهم مصرع دوم جای کلمه های داغ و ازباهم عوض شود یعنی داغ از غلط است از داغ صحیح است با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
به یاد مرتضی خان محجوبی، نابغه ای در نوازندگی پیانو و رفیق شفیق رهی
مرتضی محجوبی، رهی و بنان سه ضلع مهم از برنامه های گلها بودن که خدمت خیلی خیلی بزرگی به موسیقی و ادبیات ایران کرد.
کاش در روزگار ما هم از این برنامه ها بود که این وضع اسفناک موسیقی و ادبیات رو احیا کنه. حیف که حکایت دوران ما هم حکایت روزگار حکومت ضحاک شده که به قول فردوسی:
هنر خوار شد جادوی ارجمند...
1399/09/14 20:12
دکتر کریمی
محجوبی اینقدر برای رهی عزیز بوده، برایش شعر گفته، چاپ هم شده، بعد استاد گلپایگانی هم اینقدر زیبا خواندهاند.چندتایی نشستند دورهم و عجب چیزایی ساختن که ما تو این دوره خفقان بشینیم گوش کنیم کیف کنیم و حسرتشون رو بخوریم. روحشان شاد.