شکوه ناتمام
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
بادرودوسپاس فراوان
دربیت چهارم "رمیده ایم" صحیح است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
در دیوان این جانب رهیده ایم نوشته شده و گمان گنم درست تر به نظر برسد
ز آشنایی مردم رهیده ایم رهی
با تشکر در بیت سوم فکر میکنم در نسخه کتابخانه اینجانب (خویش ) نوشته شده و احیانا خویش صحیح باشد نه خویشتن . عزت زیاد اجرکم عندالله
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
با درود وسپاس فراوان
در بخش پایانی غزلیات "رهی"، جای این غزل خالیست:
دردا که نیست جزغم واندوه،یارمن ای غافل از حکایت اندوه بار من
گرشکوه ای سرایم از احداث روزگار رحم آوری،به روز من و روزگار من
رنج است بارخاطرو زاری است کاردل این است ازجفای فلک،کاروبارمن
رفت آن زمان،که نغمه طرازان عشق را آتش به جان زدی،غزل آبدار من
شیرین ز میوه،سخنم بود کام خلق دردا که ریخت بادفنا ،برگ وبار من
عمری چو شمع درتب وتابم،عجب مدار گرشعله خیزد از جگر داغدار من
ور زآنکه همدمی است مرادلنشین غمی است پاینده باد غم،که بود غمگسار من
پیک مراد، نامه جان پرور ترا آوردو ریخت خرمن گل،در کنار من
یک آسمان ستاره و یک کاروان گهر افشاند بر یمین من و بر یسار من
شعری به تابناکی ونظمی به روشنی مانند اشک دیده شب زنده دار من
دیگر به سیر باغ وبهارم نیاز نیست ای بوستان طبع تو،باغ وبهار من
بردی گمان،که شاهدمعنی است ناشکیب در انتظار خامه صورت نگار من
غافل،که باشکنجه این درد جانگذار غیر از اجل،کسی نکشد انتظار من
فرداست ای رفیق،که از پاره های دل افشان کنی شکوفه وگل برمزارمن
فرداست،که از تطاول گردون رود به باد تنها نه جان خسته،که مشت غبارمن
واین شکوه هاکه کلک من ازخون دل نگاشت بر لوح روزگار بود یادگار من
این غزل زیبا،آخرین غزل این شاعر بزرگوار است که در شهریور 1347 و در بستر بیماری سروده است.
---
پاسخ: با تشکر، بعد از همین غزل به عنوان «آخرین غزل» اضافه شد. دوستان لطفاً در بازبینی در صورتی که نشانی منبع آن را میدانند ذکر کنند.
سلام در دیوان رهی معیری که من دارم به اهتمام کیومرث کیوان ،بخشی هست به نام غزلیات ناتمام ،یک بخش دیگر مثنویات و منظومه ها ،بخش دیگر ترانه ها و نغمه ها ،بخش دیگر تک بیت ها ...که با نگاهی که مختصر به اشعاری که برای رهی قرار دادید اینها نبود اگر امکان دارد قرار دهید