در سایه سرو
حال تو روشن است دلا از ملال تو
فریاد از دلی که نسوزد به حال تو
ای نوشلب که بوسه به ما کردهای حرام
گر خون ما چو باده بنوشی حلال تو
یاران چو گل به سایه سرو آرمیدهاند
ما و هوای قامت با اعتدال تو
در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
باز آ که چون خیال شدم از خیال تو
در کار خود زمانه ز ما ناتوانتر است
با ناتوانتر از تو چه باشد جدال تو؟
خار زباندراز به گل طعنه میزند
در چشم سفله عیب تو باشد کمال تو
ناساز گشت نغمه جانپرورت رهی
باید که دست عشق دهد گوشمال تو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حال تو روشن است دلا از ملال تو
فریاد از دلی که نسوزد به حال تو
هوش مصنوعی: حال تو مشخص است، ای دل نگران، ناله و فریاد میزنی، اما چه دلی میتواند به حال تو بیتفاوت باشد؟
ای نوشلب که بوسه به ما کردهای حرام
گر خون ما چو باده بنوشی حلال تو
هوش مصنوعی: ای آنکه لبهای شیرینت ما را بوسهای حرام کرده است، اگر خون ما را مانند شراب بنوشی برای تو حلال است.
یاران چو گل به سایه سرو آرمیدهاند
ما و هوای قامت با اعتدال تو
هوش مصنوعی: دوستان به مانند گلها در سایه درخت سرو آرامش یافتهاند، اما من همچنان به زیبایی و قامت متناسب تو فکر میکنم.
در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
باز آ که چون خیال شدم از خیال تو
هوش مصنوعی: در نگاه دیگران، من وجود ضعیفی ندارم؛ اما وقتی به یاد تو میافتم، به مانند خیال تو میشوم.
در کار خود زمانه ز ما ناتوانتر است
با ناتوانتر از تو چه باشد جدال تو؟
هوش مصنوعی: زمانه در کار خود از ما ضعیفتر است، پس با کسی که از تو ضعیفتر است چه درگیر بشوی؟
خار زباندراز به گل طعنه میزند
در چشم سفله عیب تو باشد کمال تو
هوش مصنوعی: خار با زبان بلندش به گل بیاحترامی میکند، و در نظر انسانهای پست، نقص تو به حساب میآید در حالی که این نقص میتواند نشانهی کمال تو باشد.
ناساز گشت نغمه جانپرورت رهی
باید که دست عشق دهد گوشمال تو
هوش مصنوعی: آهنگ روحپرور تو به هم خورده است، باید که عشق تو را به یادآوری و تنبیه کند.