اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساختم با آتش دل لالهزاری شد مرا
سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا
هوش مصنوعی: با عشق و احساسات دلم، همچون لالهزار زیبایی ساختهام، اما در این مسیر، دچار آتش عواطف خود سوختهام و وابستگیهای جدیدی برایم ایجاد شده است.
سینه را چون گل زدم چاک اول از بیطاقتی
آخر از زندان تن راه فراری شد مرا
هوش مصنوعی: چون گل سینهام را پاره کردم؛ ابتدا به خاطر بیطاقتیام و سپس به خاطر رهایی از اسارت جسمم.
نیکخویی پیشه کن تا از بدی ایمن شوی
کینه از دشمن بریدم دوستداری شد مرا
هوش مصنوعی: نیکوکار باش تا از بدیها در امان بمانی. من کینهتوزی را کنار گذاشتم و به دوستانم محبت کردم.
هر چراغی در ره گمگشتهای افروختم
در شب تار عدم شمع مزاری شد مرا
هوش مصنوعی: من در شب تاریک و بینهایت، برای هر کس که در راه گم شده است، روشنایی و امیدی فراهم کردهام و به این وسیله، خود را به مانند شمعی در کنار قبری تبدیل کردهام.
دل به داغ عشق خوش کردم گل از خارم دمید
خو گرفتم با غم دل غمگساری شد مرا
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق و درد آن عادت دادم و مانند گلی که از خار میروید، با غم خود کنار آمدم. حالا غم برای من مثل یک همدم شده است.
گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست
گوشهٔ ویرانه گنج شاهواری شد مرا
هوش مصنوعی: تنهایی برای من مانند گوهری ارزشمند است که از نعمت دیوانگی به دست آوردهام. در کنار ویرانهها، این گنج الهی را یافتهام.
کجنهادان را ز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بیپرده گفتم پردهداری شد مرا
هوش مصنوعی: افرادی که به سوی نادرست میروند، هیچگاه به حرفهای راست اعتماد نمیکنند. من عیبهای خود را بیپرده بیان کردم و به همین دلیل متوجه شدم که باید مراقب خود باشم.
پیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهر
جا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرا
هوش مصنوعی: در برابر تیرهای سرنوشت، همچون سنگی بر قبرم، آسمان به من حملهور شد و من در دشت عدم، برای خود حصاری ایجاد کردم.
چون نسوزم شمعسان؟ کز داغ محرومی رهی
بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا
هوش مصنوعی: چرا نمیسوزم مانند شمع؟ چون از درد عدم دسترسی به آنچه میخواهم، هر شعلهای از اندوهم به جانم آتش میزند.
حاشیه ها
بیت پنج:
...گل از خارم دمید
بیت شش:
...گنج شاهواری شد مرا
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1389/08/11 05:11
منصور محمدزاده
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
کج نهادان راز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا
درست:
کج نهادان را، ز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا
بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا
بهتر است
بر جگر هر شعله ی آهی شراری شد مرا
زیرا ی کوچک وقتی نوشته نمی شود سبب نا خوانایی شعر می شود
بیت هشتم
پیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهر
جا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرا
فکر میکنم به جای کلمه " سپهر "
"سپر " صحیح می باشد
این شعر رو محمد معتمدی در البوم در دور ها آواییست به ریبایی تمام در به صورت آواز شوشتری اجرا کرده است ... حتما گوش بدید