گنجور

شمارهٔ ۷۷

چه می در جام من پیر مغان کرد
که در پیرانه سر بازم جوان کرد
نه دربانم جدا زان آستان کرد
جدا زان آستانم آسمان کرد
گمان بد به من آن بی وفا برد
مرا آن بی وفا چون خود گمان کرد
دمی کان رشک سرو و غیرت گل
به عزم سیر جا در گلستان کرد
چو بلبل گل از آن رخ ناله برداشت
چو قمری سرو از آن قامت فغان کرد
هزاران روز شب کردی به اغیار
شبی هم روز با ما می توان کرد
مزن بر ما به رندی طعنه ای شیخ
ترا هر کس چنین، ما را چنان کرد
رفیق این دولت من بس، که بختم
گدای درگه پیر مغان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه می در جام من پیر مغان کرد
که در پیرانه سر بازم جوان کرد
هوش مصنوعی: در جام من، چیست که آن می‌پیشکش کرده پیر مغان، که مرا در سن پیری دوباره جوان کرده است؟
نه دربانم جدا زان آستان کرد
جدا زان آستانم آسمان کرد
هوش مصنوعی: من نه نگهبان آن درگاه هستم و نه از آنجا جدا می‌شوم، چرا که آن درگاه برای من به آسمانی مبدل شده است.
گمان بد به من آن بی وفا برد
مرا آن بی وفا چون خود گمان کرد
هوش مصنوعی: او به من بدگمانی کرد و با این بدگمانی، دل مرا شکسته و از خود دور کرد. چون خودش هم به من شک داشت، مرا از خود راند.
دمی کان رشک سرو و غیرت گل
به عزم سیر جا در گلستان کرد
هوش مصنوعی: مدتی که سرو به زیبایی و گل به شرافت خود می‌بالید، به قصد گردشی در گلستان، اقدام کرد.
چو بلبل گل از آن رخ ناله برداشت
چو قمری سرو از آن قامت فغان کرد
هوش مصنوعی: بلبل وقتی که جمال گل را دید، ناله‌ای سر داد و قمری نیز از زیبایی قامت سرو زاری کرد.
هزاران روز شب کردی به اغیار
شبی هم روز با ما می توان کرد
هوش مصنوعی: سالیان زیادی را به سرکردن با دیگران گذراندی، اما می‌توان یک شب را هم به خوش گذرانی با ما اختصاص داد.
مزن بر ما به رندی طعنه ای شیخ
ترا هر کس چنین، ما را چنان کرد
هوش مصنوعی: به ما به دلیل رندی و زیرکی طعنه نزن، زیرا هر کسی که چنین کند، ما هم به شکل خاصی برخورد کرده‌ایم.
رفیق این دولت من بس، که بختم
گدای درگه پیر مغان کرد
هوش مصنوعی: دوست من، همین که سرنوشت من را به خدمت درگاه پیر مغان درآورد، کافی است.